اعترافگاه!

[Flora]

اعتراف میکنم قبل اینکه عضو سایت بشم دوسالی حرفای بچه ها رو تو سایت میخوندم

 

[چه جالب :|]

اعتراف میکنم فکر میکردم مثلا بیام سمپاد زندگیم از این رو به اون رو میشه

اعتراف میکنم تا دوسال پیش نمیدونستم
پ.ن مخفف چیه

 

[ثنا:/]

اعتراف می کنم سایت داره جالب ترین میشه: )))

 

[A M I N]

@Hecate اعتراف می‌کنم اسمتو می‌خونم هاتکه (بر وزن ساجده)

@Itsmaew اسم تو رو هم می‌خونم ایتس میو

 

[Bk_201]

اعتراف میکنم تو حرف زدن با بقیه و برقراری ارتباط افتضاحم

 

[_Vina_]

اعتراف میکن جزو تنبل ترین ادمام

 

[wisteria.]

اعتراف میکنم یه بار قضیه رو اشتباه گرفته بودمو با دوستم دعوا کردم، تهش که فهمیدم اصلا اون چیزی که فک میکردم نیست قضیه، اتفاقا باید برا چیزی که واقعا بود بیشتر ناراحت میشدم ولی نشدم!-
- و اعتراف میکنم دلم برا مدرسه تنگ شده-

 

[melina03]

اعتراف میکنم تا لب مرض کشتن یکی رفتم... بعد یکی جلومو گرفت...

 

[Flora]

اعتراف میکنم اسم @Smohamdrza رو سید محمد رضا میخونم و واقعا نمیدونم درسته یا نه

 

[TiaTi]

اعتراف میکنم ریلکس بودنم حرص همه رو در اورده

 

[Lushato]

اعتراف می‌کنم نمی‌تونم اعتراف کنم...

 

[Flora]

اعتراف میکنم صد بار مشخصات فردی هر کدومتون رو خوندم اما دو سه نفر فقط یادم مونده و بازم اشتباه میگم

 

[*100RA*]

اعتراف میکنم تا چن سال پیش سوار هر ماشینی میشدم آشغال دماغمو میچسبوندم به صندلی ماشین ... چندششش

 

[A M I N]

@Itsmaew اسم تو رو هم می‌خونم ایتس میو

@آدنوزین :) رو هم می‌خونم «adnoorin»

 

[*100RA*]

اعتراف میکنم از zeynabgol مثل سگ میترسم

 

[Flora]

اعتراف میکنم دارم کم کم @TiaTi و @_Hani_ رو باهم قاطی میکنم *استدلال:پروفایل های اینجوری که haniگذاشته شبیه قدیمیای tia ti ئه و جدیده tiati شبیه هیچکدوم از قبلیا نیست

 

[TiaTi]

اعتراف میکنم دارم کم کم @TiaTi و @_Hani_ رو باهم قاطی میکنم *استدلال:پروفایل های اینجوری که haniگذاشته شبیه قدیمیای tia ti ئه و جدیده tiati شبیه هیچکدوم از قبلیا نیست

اعتراف میکنم باعث شدی آواتارمو عوض کنم

 

[zeynabgol]

اعتراف میکنم دیگه مثل قبل از دعواهای سایت عصبی نمیشم و فق، خندم میگیره

 

[DarkLightI]

اعتراف می کنم تا قبل از کلاس چهارم فکر می کردم «تانکر» به یه تانک بزرگ و خفن میگن، چندبارم به این معنی استفاده کردم جلو بچّه ها، آبروم رفت xD

 

[Zahra89]

اعتراف میکنم کلاس اول یه جلسه رو غایب بودم که میگفتن دیکته چیه و فرداش دیکته گرفتن منم فک میکردم دیکته یعنی اینکه هر کلمه رو تو یه صفحه بنویسی بری صفحه بعدی. و اینطور شد که نیاز به تلاش گرفتم. اعتراف میکنم فک میکردم خارج یه جاده خاکیه که توش ذرت میکارن و فقط یه دانشمند عینکی رو شیشه ها ازمایش انجام میده. اعتراف میکنم فک میکردم ما باید از دماغمون نفس بکشیم نه دهن چون که داخل دماغ لباسشویی هس که هوارو میشوره‌. اعتراف میکنم فک میکردم اون ادراری که داخل بدنمونه توسط یه ماهی عصبانی کنترل میشه که به خودمون نشاشیم. اعتراف میکنم موقع حموم کردن چشامو میترسم ببندم. اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فک میکردم کنکور کیکه.. دیگه فک کنید چقدر عجیب بودم