اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

مگه مجرمم که اعتراف کنم ؟ :-L :-w
;D
باشه غلط کردم :دی
اعتراف میکنم تو پیچ cell اینا بِم تا میخوردم فُش دادن :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا دیشب فکر میکردم captain pisko پسره! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم با این که مامانم دندون پزشک اطفاله و هزار ابزارو دارو برا خر کردن داره ، بازم مثل سگ از دندون پزشکی میترسم ، ینی به حدی که هر روز ۲ بار مسواک میزنم و نخ میکشم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم با وجود اینکه جد و آبادم دکتره بازم از خون میترسم(چندشم میشه) :-" :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

وقتی که 4ساله بودم ، دوست داشتم که یه خواهر داشه باشم . هر چی خواهش التماس مامان و بابام میکردم که یه خواهر میخوام گوش نمیکردن !
یه روز رفتم گفتم اصن بگید چه جوری بچه دار میشید ؟! بعد اینام گفتن میشینیم هی دعا میکنیم !!! خدا بهمون بچه میده !!!

اعتراف میکنم که تا مدت ها هر شب کلی به درگاه خدا خواهش و دعا میکردم که من جای مامان و بابام دعا میکنم یه بچه بهشون بده !!! ;D ;D
بعد اینا بچه دار شدن ! اعتراف میکنم که تا کلی وقت فکر میکردم واقعا با دعا کردن ملت بچه دار میشن :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم بچه كه بودم تو حياط يه توالت ايراني داشتيم كه ميترسيدم از چاهش مار يا هيولا بياد بيرون واسه همين هروقت ميرفتم اونجا برعكس مي نشستم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم رمزکارت شارژوانقدبرای خواهرم اشتباه خوندم ک گوشیش مصدودشد >)
 
پاسخ : اعترافگاه !

آقا حرف دندون شد :-"
اعتراف میکنم ی دندون شیریامو ک نمی افتاد ب زور رفتم کشیدم :-[
تازه دندون پزشکه گفت باید برق اطفال :-[
بعد پزشک اطفاله میخواست بکشه میگفت خجالت نمیکشی :-"
تازه اعتراف میکنم حسم میگه بازم دندون شیری دارم :-[
بیش از این خجالت ندین :-[

اعتراف میکنم love you like a love song خب؟
اون قسمته ک میگه ریپیت پیت پیت پیت خب؟ :-"
من میگفتم بیب بیب بیب بیب :-[
توسط حمید شجاعی تو بانگ ملیکا فمیدم :-[ :-"

چ اعترافات خجالت آوری :-" :-[ :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هنوز نمی تونم ماه های سال رو از آخر به اول بگم! ;D
اعتراف می کنم دیشب دماغمو با آلومنیوم ساندیچ بریدم.آخه با کله رفتم تو ساندویچ دماغم داغون شد :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که تا هفت سالگی که برم مدرسه هیچ دوست دختری نداشتم! ;D ;D

اعتراف میکنم که همین امروز قیافه ی یه نفرو اینجوری کردم =(( :((

اعتراف میکنم که خیلی چیزا هست که فکر نمی کنم هیچ وقت بتونم بهشون اعتراف کنم!

اعتراف میکنم که هنوزم که هنوزه ماهای قمری رو درست و حسابی بلد نیستم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دست چپ و راستمو تشخیص نمیدم :-"
بد هر موقع میخوام تو آژانس آدرس بدم درگیرم و از قبل یه عالمه فک میکنم :-"
یه بارم ناغافل راننده هه پرسید دس چپ یا راس اشتبا گفتم :-"
ضایع شدم رف :-" :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم در دوران طفولیت وقتی خرمالو تعارف کردن بلند گفتم من گوجه فرنگی نمیخورم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم سالهاست بدنبال روزی هستم که اول ماه بیفته شنبه از اون روز بشینم درس بخونم ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کسی که تو کلاس ویکس مالید به شوفاژ کلاس بوی گند گرفت من بودم... ;Dایده شم از دنبالر اومده بود X_X
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميکنم بچه که بودم تازه شهر موش ها اومده بود من دائم فيلمشو ميذاشتم ميديدم بعد جاهاييش که گربهه ميومد منم قائم ميشدم نبينمش ميترسيدم ازش....
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعضی روزا بدون این که پستا رو بخونم تمام پستای یه صفحه رو لایک می کنم :)
 
Back
بالا