اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه وقتی واسم چایی میارن همیشه با انگشت کوچیکم دماشو چک میکنم....حتی تو مهمونیا :-" :-"
اعتراف میکنم پستای بالای 8 خط و هیچ وقت نمیخونم :-" :-"(اصنم گشاد نیستم :-")
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم وبیسواد نامه که مینوشتم باخطای الکی فک میکردم بیسوادای دیگه هم میتونن بخونن حتی آبدارچی مدرسه ی مامانم اینا :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دیگه از اینترنت سیر شدم شاید!! :-?
اعتراف میکنم موندم یه حرفیو الان به یکی بزنم یانه؟؟؟؟
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو این دنیا هر چی گفتم برعکسش به وجود اومده. :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

يبار تو يه ازموني من مجبور بودم بالاتر از يه حدي باشه درصدام :-"
برا همين به كمك يكي همه جوابارو داشتيم ;D
و اون دوستم بخاطر من ريسك كرد منم چندتارو زدم و حساب كردم حدودا هموني ميشد كه ميخواستم تو كلاسي كه بوديم جوابارو براهمه فرستادم B-)
و گفتم هركس فقط چندتا بزنه تا زياد ترازمون نره بالا حق اون خرخونام زياد ضايع نشه ;D ;))
بعد همه قبول كردن اما وقتي كارنامه هاشونو ديدم كپ كردم همه رو بعضيا زده بودن و 100% هم داشتيم منم كلي ناراحت و عصبي شدم :-w X-(
اينكارو نميكنم دوباره تا مجبور نشم ;D اما كار اين ملت سواستفاده گر تا اخر عمر يادم ميمونه :-<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم این اکانت رُ من درست کردم!
راستش دوستم میخواس این‌جا عضو شه، اما فعلا نت نداش؛ گف یکی واسش درست کنم تا نت‌دار (!) بشه.
بعد من این اکانتُ درس کردم، اما دیگه خبری از این دوسّم نشد که نشد.
حالا هم این اکانت مونده رو دسّم! :))
این پست رُ هم واسش دادمُ با اکانت خودم هم یه لایک بش دادم؛ تازه با شکیلا اسلامی هم یه حرفایی زدیم تو پ.خ! X_X :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم كه ي تيكه ازتختمو سالم نذاشتم بس كه از شدت ذوق روشن شدن گوشيم پريدم روش ولي ديدم اون علامت قفلش اومد.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دیروز تو کلاس زبان معلم داشت یکی از بچه هارو واسه درس صدا میکرد گفت شادی منم نشنیدم فک کردم میگه شاینی!!! :-"
کف کرده بودم!! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم پارسال دفتر حضور غیاب رو با یه خودکار! دزدیدیم همه غیبت های خودمون و رفقا! رو موجه کردیم بعد با همکاری یه آقایی که تو مدرسمون کار می کرد گذاشتیمش سر جاش >) /m\
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم چندتا خلاء بزرگ تو اطلاعات كامپيوتريم وجود داره! :-"
و يكي از مهم تريناش اينه كه بلد نيستم عكسو ريسايز كنم! :-<
و اعتراف ميكنم به همين علته كه با وجود علاقه وافر به عكاسي اصن تو انجمنش پست نميدم...! 8-|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تاحالا هیچ شیطنتی نکردم و هیچ آتیشی نسوزوندم!
بلکه مدیریتشون کردم و در اکثر موارد نقش اون کسیو داشتم که چنگال دستشه(همون فرشته بدجنسه)!!!
و البته ید طولایی هم در پخش شایعات دارم که تابحال همشون به سرانجام رسیده!
تمرینای عید فیزیکو یه سریشو اختیاری کردم
تمرین عید کامپیوترو لغو کردم
امتحان جامع رو جابجا کردم
...!(تقریب)
و اعتراف میکنم، سر هیچ موضوعی عصبی نمیشم و هیچ چیزی منو به اضطراب نمیندازه و این دوتا برام دردسر زیاد درست کردن!
یبار تمرین هندسم یه تیکش ناقص بود معلم گفت برو پا تخته منم آروم و ریلکس رفتم، بعد حرصش درومد و دعوا و داد و اینا و من ریلکس به فعالیت خودم ادامه دادم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم
اون آزمون واله ای که نفر 15 ام کشور شده بودم؛ همشو از پاسخنامه زده بودم!
ولی نامردا ی تقدیر تشکرم نکردن ازم؛
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم ک همه ی منفی های ادبیات خودم ودوستاموسال سوم راهنمایی مثبت کردم
 
پاسخ : اعترافگاه !

مهمون اومده بود خونمون ، بعدش ی کارِ فوری پیش اومد مهمونا با مامان بابام رفتن بیرون ، اونام بچه 3سالشونو گذاشتن خونه پیش من
بعدا این بچه شدییید دستشویی داشت :-" خودشم بلد نبود بره یکی باید میبردش
مام هی بهش توضیح میدادیم تو دیگه واه خودت مردی شدی!برو دستشویی خودت ، مامان اومد بهت افتخار کنه :-"
اینم هی مقاومت میکرد میگفت نه باید تو بیای منو بشوری و اینا :|
مام دیدیم اوضاع خطریه ، گفتیم دستشویی خونه ما لولو داره! خودمونم هیچوقت نمیریم توش یهو میخورتمون! حالا اگه میخوای ببرمت!
بچه فک کنم جفت کلیه هاش مشکل دار شد!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم تو شب نشيني آخر از بس هول شده بودم و سايت شلوغ بود هي اشتباهي جاي شب نشيني تو ح.ب پست ميدادم! :)) :-"
جالبم اينه ك لايكم ميگرفتن حتي! :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا اول دبیرستان میرفتم آرایشگاه مردونه موهامو میزدم.. ;)) آخرین بار که رفتم یارو موهامو افتضاح زد دور گوشام مث گل گیر ماشین شده بود!کلا خالی کرده بود :)) :)) بعد دیگه در یک اقدام اعتراضی ازون ب بعد رفتم زنونه!!!! :-" ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از موقعی که میخوام بخوابم تا موقعی که دگه داره خوابم میبره تو سمپادیام...
همین الآن از چشمام داره خون میزنه بیرون
 
پاسخ : اعترافگاه !

ی اعتراف کوچولو موندش ته دلم بگم اینم خلاص شم :-"
پستایی ک خیلی لایک خوردنو اصولا لایک نمیکنم....هر چقدرم خوشم بیاد....(ی حسی به نام حسادت) :-" :-" :-"
دارم سعی میکنم کنار بذارم این عادت زشتو :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خیلی از بچه های اینجا رو با آواترشون میشناسم :-"

و وقتی به طور ناگهانی آواتار را رو عوض میکنن، من همه رو گم میکنم !! ;D

و فردا پس فرداش دوباره عادی میشه .. :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم جدیدا تا میام سایت اول تاپیک قدیمی ها و رفته های سایت
رو چک میکنم ببینم از این همه ادم که این مدت پ خ دادن و جواب دادیم یکی منم یادش مونده؟ 8-^
 
Back
بالا