• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اعترافگاه!

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم به تازگی فهمیدم میگن:دوزاری من افتاد .....

قبلاً فک میکردم میگن:دوهزاری من افتاد <D= <D= <D= <D= <D= <D= :-" :-" :D :D :D :)) :)) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم برای اولین بار تو عمرم رفتیم مهمانی به مونا عیدی دادن ولی به من نه! :|
احساس میکنم خیلی بزرگ شدم! :-<
انقدر گفتم بابام به جای فامیلمون به من عیدی داد! :-"
ولی هنوزم دپم! :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم نمیدونستم قوه (همینایی که توی ساعت میذارن) یک واژه کرمونیه و یک ساعت داشتم با یه بنده خدایی دعوا میکردم که باتری با قوه فرق داری نری جایی بگی زشته :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از mshk :
نميدونم بايد افتخار كنم يا بايد خجالت بكشم..
من امسال واس عيد هيچي خريد نكردم، بازم خوشبحال شما ك لباساي نو خريدين و ميپوشين،
و اميدوارم كه سالي ك پيش روست براي همه خوب باشه، ٩٢ ك خيلي بد بود..

افتخار کن منم میشه گفت هیچی نخریدم
ازخریدمتنفرم X-(


من اعتراف میکنم ک دیگه اراده ی قبلیوندارم :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی ابتدایی بودم وقتی دوستای دبیرستانم میگفتن مثلا"من توی کلاس 102 هستم"من مدرسه شون رو تو دلم تحسین میکردم که 102 تا کلاس داره... :O
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هنوز هم که هنوزه بعضی وقتا که دارم از پله ها میام بالا تند تند میام که هیولاها از لای راه پله پاهامو نگیرن و نکشن! :-" :)) :D
کلا من فیلم زیاد می بینم! =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم سال ها پيش فك مي كردم " بانك مركزي " اسم يه بانك تو استان مركزيـِ ـ ! دنبال اين بودم كه نقش اراك رو تو جريان هاي ارزي كشور كشف كنم :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــراف میـــــــــــــــــــکنم الان اولین مهمون عیدمون داره میااااد ;)) ;))

اصن من موندم ک چ خونواده خوبی داریم ;;) ;;) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز هیچی درس نخوندم بعد از دوسام میپرسم میبینم نخوندن همچی سرِِ حال میشم :)) :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که گاهی وقتی از مدرسه برمیگشتم ،جلوی دوربین در خونه همسایمون شکلک در میاوردم و اصلا هم فکر نمیکردم ک این یه دوربین واقعیه و شاید یه روزی واقعا فیلماشو ببینند!
حالا هر وقت میبینمش نمیدونم از خجالت آب بشم یا به خلی خودم بخندم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

من خیلی بد بختم!
مهمون قرار بود بیاد خونمون ..ماهم مسافرتمونو کنسل کردیم
زنگ زدن گفتن ببخشید ما 4..5 اونجاییم!
تا4و5صب کردیم
زنگ زدن گفتن ما نمیایم!!!
اخه یکی نیس بگه مرض دارین مردمو از خوشی و اینا میندازین؟؟؟؟؟؟ ~X(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که رفتم سر یخچال میخواستم خیر سرم ماست موسیر بخورم .
هوا تاریک بود . درشو باز کردم ، بعد دیدم که موسیر نداره . روشو نخونده بودم دیگه ، گفتم حتما ماست ساده است .
یعد قاشق زدم توش خوردم ، یه قاشق بزرگ وقتی خوردم ، بعد دیدم خامه است . یعنی یه قاشق بزرگ خامه خوردم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم الان تو سن 13/5 سالگی مامانم واسم لقمه می گیره
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم خیلی هوسی شدم
هی باید چیز میز برا خودم بخرم ;;)
:-" حوصلم سر میره اگه چیز خوشگل و خوشمزه برا خودم نخرم :))
حالا هرچی میخواد باشه، شکلات،آبنبات،کیف،کفش، ساعت،آدامس و و و[nb] خوراکی خصوصا!هی چیز میز میخرم امتحان می کنم! :-"[/nb]
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میشه که وختی حوصلم سر میره.........شبکه پویا
بقیه شو میدونین دیگه!!! (:|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خانواده سمپادیا خیلی خزِ! :D

آخـــــــــــه دانش اموز کنکوری الان وقتِ خانواده تشکیل دادن؟ :-"

کلا یه جوریــــــــــــــه ^-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم در دوران طفولیت یه بار یه کتاب دیدم که اسمش "زناشویی" بود :-" اولش ترسیدم فکرکردم زنا رو می برن یه جایی میشورنشون :D بعد از خوندن کتاب نظرم عوض شد :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دفه اول که داداشم گفت دکمه Fn رو بگیر، من دکمه های F , N رو گرفتم!! :-" :-" :D
 
Back
بالا