اعترافگاه!

[Zr74]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بچه که بودم همیشه ملت و دولت رو با هم قاطی می کردم و لازمه اعتراف کنم که این مسئله تو خانواده ما زمینه ی ارثی داره! اونروز خواهرم اومده میگه ملت و دولت با هم فرق دارن؟ بعد که که سه ساعت براش توضیح دادم میگه اِ، من فکر می کردم یکین

 

[ariadne]

پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف می کنم چهارم ابتدایی که بودم ؛ شده بودم مامور بهداشت دومی ـآ ؛ بعد اینا رام نمی دادن تو کلاسشون ، منم ازشون میترسیدم ؛ صبر میکدم با معلماشون میرفتم تو کلاس که بیرونم نکنن .

 

[جیرجیرک]

پاسخ : اعترافگاه !

حرف از پشه و سوسکو ............شد گفتم خو حالا پس من یه چیزایی رو اعتراف کنم سبک شم
اعتراف میکنم ک من تو خواب مگسو با یه حرکته تکنیکی گرفتمو بعدم تا یه نیم ساعت خواهرم داش بیدارم میکرد ک بیدارشم ...منم ک خوابم سنگین مگسه بیچاره تا نیم ساعت تو مشتم بود ....وختی دستومو باز کردم تا خودم نترسوندمش نپرید .........انگاری بم علاقه مند شده بود

************
من بودم ک اون سوسکه بیچارَِِِرو تو پارک تو جیبه مانتوم گذاشتمو بعد 3 روز حواسم نبود تو جیبم اینقد فشارش دادم تا له شد
واعتراف میکنم خیلی حس خوبی بود B-)

***********
اعتراف میکنم من اون ملخو انداختم رو دختر خالمو تا یه روز تمام بدنش میلرزید

***********
اعتارف میکنم ک خیلی چیزارو سانسور کردم ....بداموزی داش :-[

اخیش یکم راحت شدم #

 

[-elham-]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو بچگی وقتی درخت کاج رو دیدم از بابام پرسیدم:واقعا چرا اینا تنه ندارن؟
B-)

آها از سوسک و اینا هم اعتراف میکنم ی بار تو اردو ی عده از بچه ها که دور هم نشسته بودن شام میخوردن.یک عدد جسد سوسک واقعی رو وسط غذاشون شوت کردم B-) (خیلی صحنه باحالی شده بود )

+ ی اعتراف دیگه هم میکنم: تا قبل از اینکه آهنگ adele رو گوش بدم و ببینمش فک میکردم ایرانیه تا مدت زیادی :-[ (گفتم چرا خیلی اسمشو نشنیده بودم :-[)

 

[پوریا]

پاسخ : اعترافگاه !

حرف از پشه و سوسکو ............شد گفتم خو حالا پس من یه چیزایی رو اعتراف کنم سبک شم
اعتراف میکنم ک من تو خواب مگسو با یه حرکته تکنیکی گرفتمو بعدم تا یه نیم ساعت خواهرم داش بیدارم میکرد ک بیدارشم ...منم ک خوابم سنگین مگسه بیچاره تا نیم ساعت تو مشتم بود ....وختی دستومو باز کردم تا خودم نترسوندمش نپرید .........انگاری بم علاقه مند شده بود

اعتراف میکنم ب من مگس هم علاقه نداره

 

[mjz]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی تو مسابقات رباتیک کاری کردم که تیم کرجی ها حذف شه........کرجی ها گریه میکردن و من

 

[ali.mashi]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ب من مگس هم علاقه نداره

اعتراف میکنم باور راسخ دارم که مگس فقط به ×× علاقه داره! پس پوریا جان خوشحال باش که سمتت نمیاد!
اعتراف میکنم یکی از مهمترین دغدغه هام اینه که اون دکمه‌ای که چراغ یخچال رو کنترل میکنه رو پیدا کنم!

 

[SR]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم قیافم خیلی ضایعه شدم عین اعضای طالبان!(با اون همه ریش و ...)
اعتراف میکنم هر 6 ماه یه بار ریش ها رو کوتاه میکنم(اگه بکنم)
یه وقت فکر نکنین بسیجیم و این حرفا منتها این ریش ها خیلی غلط اندازه
اعتراف میکنم وقتی سوم راهنمایی بودم من رو با دانشجو ها اشتباه میگرفتن الآن که بیشتر!(به لطف ریش!)

 

[جنا]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین امروز فک میکردم موخوره یه جور حشره س مث شپش که میره تو موهای آدم

 

[جوجه سمپادی]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اون رباتی که دوم شدوبهش میگفتم خاک اندازخیلیم خوشگل بودوقوی.
اعتراف میکنم اون هدایت گرش که بهش می گفتم سوسک(به خاطرموهاش )خیلیم بدنبوداتفاقاخیلی خوب بود

 

[mahsa7]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم فک میکردم وقتی یه فیلمی شروع میشه اولین فردی که نشون میدن نقش اول فیلمه وفقط قسمت اول فیلمارونگاه میکردم ببینم نقش اول فیلم کیه اگه شناختمش فیلمونگاکنم

 

[ail73]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر وقت ماکارونی داشتیم با خواهرم و برادرم مسابقه میذاشتیم ببینیم کی رشته ی ماکارونی بزرگتری داره ! بعد همش تو ماکارونی دنباله یه رشته ی بلند میگشتیم ، بعد بغل هم میذاشتیم ببینیم کدوم یکی بلند تره!

 

[hani.gh]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که به شدت از همه جانداران از جمله حشرات میترسم :-s به طوری که شروع به جیغ زدن از نوع بنفشش میکنم
اعتراف میکنم تا 4 سال پیش از کبوترم میترسیدم , به طوری که یکیشون از تو پنجره اومد بود تو خونمون بعد من همین طور جیغ میزدم همه ی همسایه ها ریخته بودن تو خونمون :-[

 

[Hitler]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم كه من يه سال با اين اسم عضو بودم ولي پسوردش رو يادم رفته بود بعد يه روز همين طوري اسم خودمو نوشتم و باز شد :-[

 

[r@zie]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هروق ساعت کک میکنم از اضطراب اینکه قراره بیدارم کنه خوابم نمی بره صب میکنم زنگ بزنه بد میگیرم با خیال راحت میخوابم

 

[SR]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم فشار کار ها بر روی خودم رو خیلی دوست دارم
اعتراف میکنم زیاد از تابستون خوشم نمیاد
اعتراف میکنم از داشتن وقت آزاد خوشم نمیاد(مگه یه ایده خوب داشته باشم)

 

[اینشتین]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که الآنم وقتی می بینم pingu گریه می کنه، اشک تو چشام حلقه میشه!

 

[saye3000]

پاسخ : اعترافگاه !

لازمه اعتراف كنم من ASUS رو ميخوندم كنكار؟!؟

واااای چه جالب.من هم دقیقا همین اشتباهو میکردم.آخه بابام تو کاره کامپیوتر بود،بعد این آرمه زیاد جلوی چشمم بود،احساس میکردم لزوما باید بتونم بخونمش .همه ش هم میگفتم مگه مریضن اینقدر عجق وجق مینویسن؟!!

بچه ها خداوکیلی من اهل اسپم نیستم.این یکی رو ببخشید شما.

 

[3zar]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم گاهی که بیکار بودم با خودم اس ام اس بازی کردم

 

[جنا]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم نمیدونستم سیلماریون دختره