با بخش اخرش خیــــــــلی موافقم.من معمولا باید یه چیزی رو پرت کنم و بشکونم تا آروم آروم بشم یا باید خیلی راه برم و با مشت به دیوار یا کمد بکوبم.اصنم به دردش فک ننمیکنم.چون اونقدر عصبی ام که دردش به چشم نمیاد.وقتی که که دوستان بهم تیکه میپرونن(مسخره کردن طور!) و منم نمیتونم جواب بدم و توی جمع هستم در حد مرگ بهم فشار میاد.قشنگ حس میکنم تو اون لحظه دارم سکته ی قلبی میکنم اونقدر بهم فشار میادبه نقل از Hossein9021 :وقتي تو كار گروهي يكي بي خياله و مرتب كار احمقانه انجام ميده و در قبال تذكرات خنده ي احمقانه تحويل ميده عصبي مي شم و ممكنه هر توهيني به اون شخص بكنم
وقتي تو يه بحث جواب يكي رو ندم عصبي ميشم ولي وقتي جوابشم مي دم بيشتر عصبي مي شم كه چرا يه چيز بهتر نگفتم .
وقتي مي بينم هم تيميام يا هم گروهيام يا همكارام يا ...مسئوليت پذير تر از منن به آرامش مي رسم .