یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

3PDE.F

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
257
امتیاز
2,623
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
رشته دانشگاه
معمارم
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

به نقل از ArmAn AriA :
سپیده بود طرفدار لینکین پارک بود به من یه حرف بدی زد یه بار نمیگم حالا
جدی>؟!! من معمولا به کسی حرف بد نمیزنم اقا بگو...چی گفتم!!؟ :D
 

3PDE.F

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
257
امتیاز
2,623
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
رشته دانشگاه
معمارم
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

خب ادامش... :D استقبال شد از پست قبلیم :))... یعنی یکم بیشتر افشاگری کنم ایا؟ :-" :-"
علی: طی یکی ازخانواده ها بود نمیدونم کودوم خانواده بود همون اولا که شادی مادر بزرگ خاندان بود (کلا این خانواده خیلی خاطره داشت :)) ) مارو مزدوج کرد...تعداد کثیر خدافظیاشم گفتن دیگه بچه ها :-" ولی خب حداقلش این بود که اول هر خدافظی تصمیمش به جد برنگشتن بود ولی دیگه نمیزاشتن عوامل پشت صحنه ظاهرا :)) بچه خوبی بود کلا زحمت کشید واسه سایت...
4245:یه مدت به من ترکی یاد میداد خیلی فان بود همش فوشاشو یاد میگرفتیم :))...یادمه حتی یه دفترچه داشتم مینوشتم کلمات جدیدو یادم نره :)) یه مدت از دست رفته شد کلا ولی بعد خوب شد دیگه زنده موند ظاهرا:D
مطهریو که خوب من از بدو ورودم به سایت چون پگا شادی قبل من عضو بودن میشناختم و در تمام این چند سالم میشناختم ولی خوب هیچ موقع کلا برخورد نداشتیم..چرا یادمه یه هرج و مرجی شده بودیه بار که من خیلی عصبی شدم و واسه اولین بار بش پ.خ دادم ولی خوب جواب نداد دیگه :D :D کلا تصوراتم این بود که منو نمیشناسه ولی بعد طی یه سری اتفاقات ظاهرا معلوم شد میشناختن منو کاملا :))
دیگه... ناهید: که من همیشه تو ذهنم رفته بود دختر بد اخلاقیه و خودشو میگیره نمیدونمم چرا ولی خوب تصوراتم این جوری بود دیگه :D ببخش منو :D
pr:O :D هوشش لایک بود خیلی... همه تحویلش میگرفتن مقادیری احساس خود چیز پنداری بش دست داده بود که من به جد مخالف این قضیه درومدم و یادمه یه مدت رو اون دنده بودم که این خود چیز پنداریو بندازم از سرش و خودشم کاملا اصرار داشت که محاله و از بچگی خود چیز پندار بوده و اینا کلا
کلوز: خیلی با من مهربون بود اون موقع تصوراتم ازش یه دختر کوچولوی قد کوتا و تا حدی تپل مهربون بود ..ما کلا اکیپمون این جوری بود که فوش نشانه ی صمیمتمون بود :)) بعد این کلوز همش منو سپیده جونی خطاب میکرد :)) اصن عادت نداشتم اشک شوق تو چشام حلقه میزد به مولا :D یا عادتیم داشت که خیلی رو نرو من بود این که میخواست خطاب کنه جمع خطاب میکرد همیشه :D
دیگه...هان...علی پاشا ...عشق هواپیما بود...به هواپیما میگفت دختر بعد من نمیدونستم اینو :)) یه بار یه پست ناجور (اون موقه ها برا من نشدیدا ناجور حساب میشد :D ) داده بود تو حرف بزن بعد من رفتم با حق به جانبی تمام اعتراض کردم گفتم این چه وعضیه و چرا همچین پستایی تو حرف بزن میدینو اینا بعد تازه فهمیدم منظورش هواپیما بوده :)) ولی خب ظاهرا خیلی عصبانی شده بود و نزدیک بود منو کل کل کنه کاملا :-" :-"
مارلیک: کلا ادم :شعری بود...پستاش معمولا سنگین بود واسه من خووف میکردم میخوندم :D تو ذهنم خیلی ادم متفکر و فرهیخته ای بود :D برا انتخاب رشته کنکورم خیلی کمک کرد به من خدا خیرش بده :D
سعید ارزومند...تو تصور من خیلی ادم بزرگ بود..یکم میترسیدم ازش وقتی تازه وارد بودم:D ...بهترین کیس واسه مجری پادکست..هم صدا هم مجری گریش لایک بود خیلی
مهران :D اشنا شدن من با این شخص خودش پروسه خیلی فانی بود...یکی از بهترین دوستام تو سایت بود کاملا...اولا یادمه 24 ساعته ان بود :)) هیچ وقت من چراغ این شخصو خاموش نمیدیدم کلا برا جالب بود یه شخصی بتونه این قدر پشت پی سی دووم بیاره :D
حورا:دوست و هم کلاسیم..به خاطر المپیادش رفت از سایت در کل شخصیت مستتری بود همه رو میشناخت از ریز همه چی خبر داشت ولی کسی زیاد نمیشناختش :D
gcd: اولین دوست من بعد پگاهو شادی و حورا تو سایت بود اولین کسی بود که بهم پ.خ زد :D تو ذهن من ادم خیلی خاص و مرموزی بود خیلی خیلی بیشتر از سنش بود...ادمی بود که اون موقع با تمام افرادی که میشناختم فرق داشت یه جورایی ... هیچ وقتم نگفت باباش چیکارس همش میگفت هویتم فاش میشه :D یه مدتم تو دب نام کاربریشو به جا فوش استفاه میکردیم یادمه :-" :-"
دیگه واقعا مخم یاری نمیده :D
 

esfrwms

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,325
امتیاز
19,301
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
Fefu
رشته دانشگاه
General medicine
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

خب منم زیاد قدیمی نیسم
ولی خب
کسایی که اون اوابل بودن!

http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=4603
چرا کسی از نرگس نگف؟ شایدم گف ندیدم خیلی وقته دیگه نمیاد دلم واسش تنگیده

http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=7541
پوریا ل وای وقتی مدیر داخلی بود خیلی کمکم کرد!مدیر خیلی خوبی بود!
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=7195
ارزو بود! چیزی ازش یاد ندارم جز 2 تا پ.خ
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=884
چوپان که یادمه تو تلویزیون نشونش داده بودن بش پ.خ داده بودم ا تو بودی!
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=5019
لولیع² که اون اوایب بهم پ.خ میدادیم!یادش بخیر
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=7870
برانول بود که همش منو با نویسنده ی وبلاگ پرسپولیسی اشتب میگرفت
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=4864
hoda.m باهم دیگه واسه المپ زیست میخوندیم الان خیلی وقته نیومده
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=10320
bioaunt هم بلود سره جالمپ باهم بحث میکردیم ولی بعد از المپ دیگه ان نشد!
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=9869
اینم که یکی از اکانتای سبحانه!یادش بخیر چقد پ.خ دارم ازش با این اکانت!
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=10410
DOG وای این همش هی پ.خ میداد ی اسمایلی خالی میفرستاد تو ح.ب هم این کارو میکرد یادم نمیره هیچ وقت
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=10422
نویدم که معروفه اون موقه تو موضوع ها موضوع اصلی رو پاک میکرد می نوشت جی جی جی جینگ
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=6069
saeedcd71 اولین پسره رشتی بود چقد باهم حرف میزدیم!زیاد اینجا نمیاد ولی خب از قدیمیاس دیگه

http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=5206
ninja خب چقد باهم حرف میزدیم!چقد خاطره یادش بخیر!
http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=9438
Rmin1272 عشقه ماشین بود!24 ساعته تو یاهو هم ان بود

http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=5329
مهسا² اینم دیگه نمیاد
 

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

با این تاپیک دوتا اتفاق باحال افتاد
یکی اینکه ارادت شدیدی پیدا کردم به محمد :D یکی هم اینکه فهمیدم چقد همه حافظه دارن :D من هیچی یادم نیس از قدیما :-"

فراز که انصافا پدرخوانده ای بود به نوبه ی خودش :D یادمه کلی با هم برنامه داشتیم :-" بنده خدا فک میکرد منم آشوب طلبم، خلاصه که قرار بود یه کارایی بکنیم. بچه باحال و پررویی بود انصافا.

جوجه، یکی از بهترین کاربرا. واقعا پست هایی که من ازش یادمه همه عاقلانه و معقول بود و نتیجه کنکورشم که شنیدم خیلی خوشحال شدم. به شدت ا هل مطالعه بود و اطلاعات جنبی داشت :D
سعید زارعیان که ارادت داریم خدمتش :-" یه کمی مغرور :D و بسیار با هوش و سیاستمدار بود. اولین جایی که دیدمش اولین میتینگ سمپادیا بود. تو سوپر استار =))
نیما مضروبم از اون آدمهایی بود که قابل پیش بینی نبود. بعد اصلا وقتی میحرفید حس میکردم الان یه جای دیگه است. مثلا از تو مریخ داره حرف میزنه :D. بعدها نیما رو اگه اشتباه نکنم توی دانشگاه علم و صنعت دیدمش، انقدر تحویل گرفت که نگو :| :D
دوست خوبمون محمد بذرکار، برمبنای اینکه جزء مدیران بود در زمان نارضایتی من، در نتیجه روابط خوبی نداشتیم. ولی ماندگار ترین خاطره برای من از محمد، این بود که منو تهدید کرد که یکی از عکس های رصد رو شیر نکنم :D منم گوش کردم :-" :D
پگاه پور احمد، که ژست های مدیریتیش آدمو نابود میکرد.
محمد علی اعرابی اگه اشتباه نکنم، سردبیر نشریه بود اینجوری که یادمه. توی میتینگ تنها برخوردم باهاش بود، انصافا ادم معقولی بود!
اهان. خواهر سعید زارعیانم که یادم نیس اسمشو، اونم کاربر خوب و سربه زیری بود.
عاطفه ایرانی هم توی اولین خانواده سمپادیا اگه اشتباه نکنم مامان من بود و واسم خواستگاری میرفت :D چیزی که هیچوقت یادم نمیره اسمم بود که از "هسپراید" تبدیلش کرد به "حس پریده" و بعد هم " ورپریده!" :D
آرمیتا از اون دخترای گل بیکار بود :D ولی خیلی باهوش بود. نمیدونم کجاس. هرجا هست موفق باشه!
محسن! هنوز هس، ولی واقعا یکی از اسطوره های من در سمپادیاس! روابط خاصی باهاش نداشتم، اما یه حسی بهم میگه خداوندگار معرفته :D

بیتا، اگه اشتباه نکنم شیرازی بود. (هنوز هس؟) . بعد پایه بود واسه هرنوع مسخره بازی :D
یه جفت دوقلو هم داشتیم، پگاه نودت و خرمالو. اینا واقعا دوستی رو دیگه به تهش رسونده بودن :D
یکی هم بود به نام hoss که توی انجمن عقیدتی از اون اوایل خیلی باهم میحرفیدیم. قصد داشت زن بگیره :-" :D

سعید(همکلاسی) هم عکاس معروف سایت که خیلی قبولش دارم. اینم یه چیزی تو مایه های محسنه واسم:D

نگین هم از بچه های باحال و خوب سایت بود. اینم از معدود دخترای با معرفت بود:D
نیلوفر معاون، که بعد از مشکلات اولیه ی من با سایت بود و من توی جلسه میتینگ دیدمش.
رضا دبیری هم که به نوبه ی خودش گیری بود! واقا گیر میداد به یه چیزی ول نمیکرد. دمش گرم بود
سارا و ریحانه با اون پادکست های چندنفره شون +پرستو. کلا فک میکنم پایه ترین افراد سایت، این سه تا بودن. هیچ مسخره بازی نبود که اینا توش دعوت بشن و رد کنن:-"
سپیده ی اصفهانی هم انصافا بچه ی با منطق و اهل حالی بود. توی بعضی بحثا خیلی قشنگ حرف میزد. کلا از ادماییه که توصیه میکردم میشد روش حساب کرد!
 

astronomer_girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
845
امتیاز
1,531
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سمنان
شهر
سمنان
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

من 2010 اومدم اینجا عضو شدم، بجز سال اولش دیگه فعال نبودم ولی همواره رصدگر فعالیت ها و اغتشاش ها بودم! :-"
+astronomer_girl بودم اون وقتا.
پگاه: یادمه یوزرش اون موقعا خیلی رو اعصاب بود! :D از اونایی بود که اولا بخاطر تعداد ارسالاش یکی از الگوهای من شده بود. :D تا چن وقت پیشا هم فکر می کردم یکی از دوستای وبلاگی ایام اول دبیرستانم بوده که معلوم شد تشابه اسمی داشتن با هم فقط.
+البته خودش با تصوری که من ازش داشتم خیـــــــلی فرق می کنه!

3ggerman: یوزرش از مال پگاه هم بدتر بود حتی! :-" روزای اولی که اومده بودم تو یه تاپیکی بحث شده بود، من گفتم دعوا نکنین. بعد تیریگرمن گفت: "دعوا کدومه؟! هی الکی میاین میگین دعوا نکنین." یادمه اصن خوشم نیومد. :-" دوستم secret با هیجان پستای خنده دار ح.ب شو واسم تعریف می کرد، کم کم نظرم عوض شد راجبش. یه تفنگم آواتارش بود یادمه.

جوجه: رو نِروِ من بود! :| خیلی مذهبی بود، ولی گاهی یه پستایی میداد هنگ میکردم این الان همونه؟!!
تا قبل اعلام نتایج کنکور هم فکر میکردم یه سال ازم بزرگتره.

3PDE.F: اولا اصن این شکلی نبود! اون موقعا خیلی ازش خوشم نمیومد، بد انتقاد میکرد. :D

مطهری: خیلی درک نمی کنم این بشر رو! بیش از حد خشک بود اون موقعا ولی الان خوش اخلاق شده.
شاخ تو کارای اقتصادی و مدیریتی. سالی یه پست میداد!
اولین باری که دیدم تو ح.ب پست داده چند ثانیه به این حالت بودم: :O

GCD: الکی دعوا میکرد با آدم. کلا کرم داشت اون موقعا :-[
هر بارم مدیرگزینی گفت و شنود بود پی ام میداد به من رای بده. منم هر بار با جدیت سعی میکرم خیطش کنم. :P
کم کم پستاش از اسپم خالص تبدیل شد به پرمحتوا. شهرشم یادمه ننوشته بود که من داشتم از فوضولی می ترکیدم. تو تاپیک رابطین نشریه کشف کردم کجاییه.
+حرفه: "زبان در حد عالی. یعنی تدریسم کردم." اینو الان حذف کرده از پروفایلش.

سارا حقیقی: چقد من الکی بهش منفی میدادم! :)) بعد یه مدت خیلی دلچسب شد.
خـــــــیلی رک بود. :D کسی نبود خبر نداشته باشه با مطهری خوب نیست.

علی پاشا: خیلی یادم نیس، فقط یادمه یه بار با تیریگرمن کل انداخته بودن مدرک خلبانی رو میکردن.

مهران محمودی: جز اولین کسایی که بهم پ.خ داد. هماهنگ کننده ی رابط نشریه ها بود. خیلی نمی شد باهاش شوخی کرد.

پروفشنال: شدیدا حساس. خیلی اذیت میکردیم همدیگه رو. :D یه بار پی ام داد اسم و فامیلمو رو کرد. قسم خورده بودم کشف کنم هویتشو. هر چند وقتی موفقیتمو واسش پی ام دادم جواب نداد. رباتیک کار میکرد. المپیاد شیمی میخوند. خیلی هم + بود.

مهسا: رباتیکی خفن. بعدترشم کنکوری خفن. خیلی جدی و خشک بود، یهویی عوض شد. خیلی از من منفی میگرفت. :-[

آرمان حقیقی: پای ثابت انجمن معما و هوش. شطرنج کار میکرد. همشهری!
آنلاینِ 24ساعته. :D بصورت کاملا اتفاقی و هیجان انگیز کشف کردم فامیل دوست داداشمه. :D

آرمان.ز: مغرور! :| اهلِ کل! خودشیفه و دارای اعتماد به سقف. :|
موقع خونه تکونی بود یادمه، با دوستم نقشه ریخته بودیم باهاش کل کل کنیم. :P
حقیقتا شاعر خوبی بود و اولین بار که شعرشو تو نشریه خوندم کفم برید.

Hespride: مدیر انجمنی که من سالی یه بار هم گذرم بهش نمی افتاد. می گفتن تنها کسیه که می تونه مدیریتش کنه. :-??

آرمیتا ثابتی اشرف: سیستم عاملش مک بود! :D وقتی هم المپیاد قبول نشد ناراحت نبود و این خیلی واسم عجیب بود.
یهو غیب شد.

محسن: وقتی فهمیدم پروفایلش عکس خودشه کپ زده بودم! باورم نمیشد از من یه سال کوچیک تر باشه.
سنتور میزد، طراحیشم خوب بود.

علی سینا: نجوم میخوند. یه بار در تعریف ازش یه پست گذاشتم، نمی دونم چی برداشت کرده بود بهم پی ام داد:
"هر وقت گفتم جسد اونوقت بپر وسط"
یه کم دعوا شد که بعدتر ها به من پی ام داد: "منو یادته؟"
منم کلا انکار و اینا... :-"
خیلی اسپم میداد، بددهنم بود! :D تو یه روز اندازه کل ارسالای من پست میداد. سال اول راهنمایی هم داشت تحقیق میکرد دوست دختر خوبه یا نه. :D :-"

محمد زابلیان: طلای المپیاد کامپیوتر داشت. خیلی با پارسا روابطشون مساعد نبود گویا :-"

ستاره: خانوم سوسکی. پسر بود یه کم. از من دیرتر عضو شده بود ولی خیلی جلوتر از من بود، من اون موقعا خیلی به این نکته توجه میکردم. :)) سن و سالش هم پایین بود نسبت به بقیه.

pegior: دست به پست دادنش حرف نداش. بعدا دوست شدیم با هم. المپیاد نجوم هم میخوند.

Lof: یه تاپیک زده بود که التماس می کنم کمکم کنین. بعد گویا با یارو بهم زده بود و یادش نمی رفت و پیتزافروشی هم رفته بود با دوستاش بازم یادش نرفته بود و ... :)) (من الان نباید اینا رو بگم؟ :D) خیـــلی بی تربیت بود خداییش.
+ از جمله اشخاصی که گاهی انقد پستاش خنده داشت آدم دل درد می گرفت پشت مانیتور.

فری خفن: یه مدتی بود، بن شد فک کنم. اهل اغتشاش بود اگه اشتباه نکنم.
(این بخاطر یوزرش -که واسه من خاصه :D- یادم مونده)

آقاسینا: رباتیک کار میکرد. واسه سمپادسیتی تبلیغ میکرد و اگه فرصتش پیش میومد بی ادب هم میشد. :D

Dr.eniac و کلوز و ...: اون موقعا نبودن بعد من یه مدت نیومدم سایت. برگشتم اینا مرز خاک انجمن خوردن بودن. :D
 

hermes

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
908
امتیاز
2,878
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیداژه ای 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
صنعتى اصفهان
رشته دانشگاه
مكانيك
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

آرمان:|امين قيافته:|

بعد مثن علي از اولين داخلي ها بود،بعد اولين داخلي هم بود كه به يكي( :-")اجازه داد تو شب نشيني جك بگه.:-"
بعد يهو ارميتاثابتي اشرف اومد شب نشيني رو پاك كرد:-"جك بود فقد:-"

يا مثن علي پاشا،اولين چيز فان كه ازش يادم مونده اين جمله بود "تو هروقت تونستي رو فلان تام-كت ببندي بيا زر بزن"يه همچين جمله اي،براي جانب داري از نيروهوايي شاهنشاهي.بياد دوباره بگه.
يا مثن تاپيك سمپاديا ايرلاينز:-"نمونه ي تاپيك پرمتحوا.علي پاشا زده بود.كسي يادشه؟:-"

يا مثلن "عبور" رو كسي ياد داره؟ايشون الانم خيلي برا بنياد كودك زحمت ميكشن و از قديمي هاي نه چندان فعال بودن.

خانوم قرائي منش.فاطمه زهرا فك كنم.
پرنيان دهشت.پادكست موسيقي .انجمن موسيقي و ادبي..كنكوري بندرعباس.مشاور بوديم.بيتا عم بود.چقدرم دعوا بچگونه كرديم:))سر مديريت پويا:))
اينكه چرا خيلي ها كنكوري هستن رو هم بگم:-"
كنكوري هاي ٩٢ اولين سمپادي هايي هستن كه ورودي ندادن براي دبيرستان.
اواسط سال سوم راهنمايي گفتن شايد شما امتحان ندينم
خلاصه ما-كنكوري٩٢عي ها-ازونموقع ول شديم
چون سال اولي بوديم كه بدون امتحان ميرفتيم دبيرستان،همه خيلي هل شدن،ندوستن بامون چيكاركنن:))
 

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

به نقل از محمّد :
اون زمان تو یه پست های عجیب غریبی میدادی!‌ دوستان یادشون میاد. در حال حاضر من موشکیل ندارم :D


یکی به بذرکار بگه بیاد. از وقتی متاهل شده مارو تحویل نمیگیره :D

هرچی که بود اکثریت دوست داشتن
:D
 

محمد دال

کاربر فعال
ارسال‌ها
39
امتیاز
133
نام مرکز سمپاد
شلمرود
شهر
شلمرود
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

فکر نمی کنم اکثریت دوست می داشتن
اون پست های عجیب و غریب را احداقل من که بدم میومد جناب ارمان اریا
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

من یه خاطره هم درباره close یادم اومد، یه پستی یه بار داده بود تو حرف بزن البته تا جایی که یادمه close بود ولی خب شایدم اشتباه میکنم
نزدیکا کنکور 91 بود، در حد چند روز قبل یا روز قبلش حتی، محتوای پست close این بود که " امیدوارم کنکورتون رو خوب بدین و شما قبول نشین و رتبه تون خوب نشه کی میخواد بشه " بعد در ادامه اش نوشته بود " ما هم واسه المپیاد شیمی همینو به خودمون میگفتیم آخرشم دیدیم ما قبول نشیم کیا قبول میشن :)) "

یادمه وقتی پستشو خوندم خیلی خنده ام گرفت :D بعد ِ نتایج کنکور و در اوج دپرسیت و اعصاب خوردیم هم هی یاد این پست میفتادم خنده ام میگرفت :D
 
ارسال‌ها
1,902
امتیاز
14,086
نام مرکز سمپاد
شهید حقانی
شهر
بندرعــباس
سال فارغ التحصیلی
1392
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

به نقل از ArmAn AriA :
یه مدیر عوضی بود اسمشو نمیگم
من نبودم آیا؟ :D :)) :)) :)) :-" :-" :-"
 

negginnium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
891
امتیاز
10,171
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
sth
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

کسی که سایت رو بهم معرفی کرد مهسا بود :D

+ مرسی واسه تاپیک ب این خوبی :D
 

koorosh.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,041
امتیاز
4,043
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
سال فارغ التحصیلی
90
دانشگاه
امیر کبیر (پلی تکنیک)
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

به نقل از ArmAn AriA :
کورش بود که می گفت پیرو منه!!! بچه خوبی بود
واقعــا؟ :D
 

kharak

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
71
نام مرکز سمپاد
farz
شهر
مشهد
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

به نقل از پگاه :
من یه خاطره هم درباره close یادم اومد، یه پستی یه بار داده بود تو حرف بزن البته تا جایی که یادمه close بود ولی خب شایدم اشتباه میکنم
نزدیکا کنکور 91 بود، در حد چند روز قبل یا روز قبلش حتی، محتوای پست close این بود که " امیدوارم کنکورتون رو خوب بدین و شما قبول نشین و رتبه تون خوب نشه کی میخواد بشه " بعد در ادامه اش نوشته بود " ما هم واسه المپیاد شیمی همینو به خودمون میگفتیم آخرشم دیدیم ما قبول نشیم کیا قبول میشن :)) "

یادمه وقتی پستشو خوندم خیلی خنده ام گرفت :D بعد ِ نتایج کنکور و در اوج دپرسیت و اعصاب خوردیم هم هی یاد این پست میفتادم خنده ام میگرفت :D
:)) ها خودم بودم :))
چیییییییش حالا بیا و هی روحیه بده :-" به چیش می خندیدی حالا؟ :))
 

Blest Girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
262
امتیاز
2,202
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1391
رشته دانشگاه
هوش مصنوعی و رباتیک
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

من کوتاه یه چیزی بگم
بعد میام کامل تر میگم

یادمه یه موقعی بود که اکیپ GCD اینا! یکی دیگه رو (یادم نیس کی! ) میگفتن GDVD و اینا...

و انواع ورژن های G ...

منم کلا نمیدونستم چه فلسفه ای پشت این اسم هست، بعد که اینو دیدم یه کم به CD فک کردم :D

کلی یادم مونده، جزئیاتو یادم رفته متاسفانه.
 

JB

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,447
امتیاز
4,766
نام مرکز سمپاد
هاشمی‌نژاد ۲ مشهد
دانشگاه
شهید بهشتی تهران
رشته دانشگاه
ریاضی و علوم کامپیوتر
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

به نقل از Blest Girl :
من کوتاه یه چیزی بگم
بعد میام کامل تر میگم

یادمه یه موقعی بود که اکیپ GCD اینا! یکی دیگه رو (یادم نیس کی! ) میگفتن GDVD و اینا...

و انواع ورژن های G ...

منم کلا نمیدونستم چه فلسفه ای پشت این اسم هست، بعد که اینو دیدم یه کم به CD فک کردم :D

کلی یادم مونده، جزئیاتو یادم رفته متاسفانه.
:))
14rRdFb1j0gn3nFJ4pXigL
 

neda.m

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,720
امتیاز
2,682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
دانشگاه
شهید رجائی تهران
رشته دانشگاه
مهندسی عمران - ژئوتکنیک
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

عجب تاپیک و پست‌هایی، عاالی :د مرسی محمد!
اولین کسی که تو فروم باهاش آشنا شدم همین مطهری بود! خیلی جدی و خشک بود، جمله‌هاش کوتاه، حرفشم یکی بود، اصن نمی‌شد باهاش بحث کرد :))

آرمیتا ثابتی اشرف که بعد این که تو فروم شناختمش، اولین بار تو سایت مدرسه دیدمش و الانم که از دوستای خوبمه :) خیلــی باهوش بود (هست هنوزما :د)، چه کاراگاه‌بازی‌هایی هم در می‌آوردیم با هم :))

مهمّد بذرکار که هروقت می‌خواستیم اذیتش کنیم می‌گفتیم بذری و یادمه خوشش هم نمی‌اومد :د سبک نوشتنش و تیکه‌هاش خاص بود! ایده‌هاش رو هم خیلی دوست داشتم و همیشه غبطه می‌خوردم که کاش ذهن منم انقدر باز بود :د

سعید زارعیان، ایده‌های خیلی خوبی داشت و دوراندیشانه! باهوش، و بسیار باسیاست. کاراش حساب شده بود. و مطمئن بودم و هستم که خیلی موفق میشه.

سمانه زارعیان که خواهرمه! :د خیلی دوسش داشتم و دارم. المپیاد نجوم بود و تو انجمن نجوم هم فعالیتش زیاد بود. زمان کنکور هم خیلی بهم روحیه می‌داد :د

مهران محمودی همیشه نظرش این بود که داریم وقتمونو تلف می‌کنیم این‌جا :)) خیلی هم رو نیم‌فاصله و نگارش حساس بود!

محدرضا باقری (Marlik)، یه فرد خیلی ادبی، با نوشته‌های خیلی خوب و سبک نگارش خاص که همیشه ِ ُ ُ َ ها رو می‌ذاشت :)) یه روز قهر یه روز آشتی! از اونایی بود که مطمئن بودم بعداً به جاهای خوبی می‌رسه.

سعید حیدریان ِ همکلاسی! یه عکاس خوب :د پارکور و اسکیت بورد و اینا، فکرسوق کاشان که بسیار هم خوش گذشت :د مسابقات عکاسی...

سارا حقیقی :)) اعتراف می‌کنم وقتی می‌دیدم دوباره اکانت ساختی و ماجراها از نو، می‌خواستم موهامو بکنم :))) ولی الان دختر خیلی خوبی و پرانرژی و باحالی هستی :د x: خانووم شدی :د

TnT ، آروین پسرم، قندِ عسل :))

Hermes امیرحسین که یه مدت خیلی کمکم کرد :) اخلاق عجیبی داشت!

Hespride رو با مسابقات عکاسی یادمه بیشتر که موضوع انتخاب می‌کردیم.

سلطان! اوه اوه... می‌خواستم سر به تنش نباشه :-" :د چه بساطی بود یه مدت... نامه‌های بلندبالا و اعتراض و دعوا و اینا... خاطره‌ی خوبی ندارم متاسفانه :د

پارسا، خیلی جدی به نظر می‌اومد، مغرور! کلاً یه تصوری داشتم که خیلی فرق داره با چیزی که هست :د

نیما مضروب، آروم و مهربون و دلسوز، گروه‌نوشت و نشریه، پدربزرگ سمپادیا :د نیما هم سبک نوشتار خاصی داشت! و بسیار هم آرمان‌گرا

محمدعلی اعرابی، که اکثر کارای نشریه رو انجام می‌داد و کارشم درست بود :) ولی همیشه یه شخصیت کاملاً مجهول بود برام! میشه گفت هیچ شناختی ندارم ازش.

پگاه پوراحمد که نوشته‌هاش رو خیلی دوست داشتم، ساده و قشنگ. بیشتر تو گروه‌نوشت و نشریه بود و کمتر تو فروم پست می‌داد.

GCD! چه‌قدر تاپیک‌های اعتراض و اینا :د

علی ع. داداش گلم :د همش قهر می‌کرد :)) چه داستانی هم بود سر امتیازا و مدیر معاون شدن و اینا! شخصیت خیلی جالبی داره :) اولین آشناییمون هم با دعوا بود تا اونجایی که یادمه :))

ریحانه رو بیشتر از همه با عکسای همسترش یادمه :د دختر گلیه

فراز! خداییش می‌ترسیدم ازش :)) خیلی غیرقابل پیش‌بینی بود، و زیادی باهوش :د نمی‌شد فهمید چی داره تو سرش می‌گذره و کار بعدی‌ای که می‌تونه بکنه چی خواهد بود. خیلی آدم عجیبی بود و هست البته!

یاسمین رضائی، دوست خیلی خیلــی خوبم که تو نشریه و گروه‌نوشت بود و نوشته‌هاش حرف ندارن! یه مصاحبه هم با هم با رضا امیرخانی کردیم واسه نشریه که اونم چه دورانی بود :د نشریه رو که چاپ می‌کردیم، یواشکی و قاچاقی می‌یردیم رو برد کلاسا نصب و بین بچه‌ها پخش می‌کردیم، بعد هی می‌پرسیدیم نظرتون چیه؟ چه‌طور بود؟ :))

3ggerman و عطیه و تارا رو هم بیشتر به پست‌های انجمن ورزش و کل‌کل‌هاشون و تیپ پسرونه‌شون یادمه! :د

هنگامه Captain pisko :د دختر خیلی باحالی بود :د

سعید آرزومند، ملقب به آرزو، باسیاست، خاص! جدی و در عین حال شوخ‌طبع. اولین پادکست :د تیکه‌های به جایی مینداخت :د

احمدرضا.ج یادمه خیلی درسخون بود، همیشه رتبه‌های قلم‌چی‌ش خیلی خوب می‌شد :)) ادبی هم بود، اهل شعر و کتاب‌خون. خیلی داداش خوبیه :د واسه فرهنگ‌سازی هم خیلی تلاش می‌کرد!

بیتا هم خیلی نایس بود و هست البته :د نرگس هم که عاشق گربه‌ها بود :د و با بیتا تو انجمن انگلیسی بودن.

اصن رفتم تو گذشته‌ها...خیلی خوبه که می‌بینم هنوز خیلی کسا و چیزا رو یادمون نرفته، خصوصاً خودم که حافظه‌م شدیداً ضعیفه، ولی هنوزم اینا رو یادمه :د بازم یادم اومد می‌نویسم.
//ولی واسه‌م یه کم ناراحت‌کننده‌ست که منو خیلی کم یادتون بود =(( :-<
 

neda.m

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,720
امتیاز
2,682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
دانشگاه
شهید رجائی تهران
رشته دانشگاه
مهندسی عمران - ژئوتکنیک
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

اینا هم یادم اومد! :

مهسا خانوم ِ شهشهانی، هرچی ازش خوب بگم کم گفتم :د خیلی ساده و خوب، کلی هم با مرام و دوست‌داشتنی، و یادمه که خیلی هم دلسوز بود واسه بچه‌ها و پشتیبان کنکوری‌های 91 :) انقدر هم درس‌خون بود :)) همیشه تو همه‌ی تاپیک‌های مربوط به کنکور استرس شدید داشت و هی می‌گفت کنکور رو خراب می‌کنم و اینا، ولی خب کامپیوتر دانشگاه تهرانه!
//ناگفته نماند که ریاضی 1 و فیزیک 1 رو هم می‌گفت می‌افتم و شیرینی میده اگه پاس بشه، ولی هنوزم نداده شیرینی‌ش رو :د ولی می‌گیرم ازش بالاخره :))

مریم مشایخی (Panther) خیلی خون‌گرم بود و با همه زود جور می‌شد، در حدی که یادمه وقتی اولین دفعه تو مدرسمون دیدمش (فکر کنم واسه کارگاه علوم بود :-?)، احساس کردم خیلی وقته می‌شناسمش و قبلاً هم چندین بار دیده بودمش!

فاطمه و عاطفه ایرانی، دوستان ِ دوقلو :د عاطفه رو خیلی یادم نمیاد، ولی فاطمه رو یادمه که ایشون هم خیلی صمیمی بود با بچه‌ها و خون‌گرم و دوست‌داشتنی، و حتی من که خیلی راحت نمی‌جوشیدم با بچه‌ها، باهاش احساس راحتی می‌کردم. ولی اعتراف می‎‌کنم سر قضایای سمپادسیتی خیلی ناراحت شده بودم از دستش...

فاطمه‌زهرا قرائی‌منشِ گل x: ارادت خاصی دارم بهش :د خیلی صمیمی و دوست‌داشتنی، هیچ‌وقت هم واسه دوستاش کم نمی‌ذاشت :) برنامه‌نویسیش خیلی خوب بود و فعال تو انجمن برنامه‌نویسی.

آرمان حقیقی از اونایی بود که همیشه یادم بود که تو سمپادیا هست و فعال هم بوده‌ها و از بچه‌های قدیمی بوده، ولی هیچ‌وقت یادم نمی‌اومد که کجا بیشتر فعال بوده :د ولی یادمه مسائلی که تو ریاضی می‌ذاشتم رو خیلی سعی می‌کرد حل کنه :د پشتکار خوبی داشت.

Omi:D رو درست یادم نمیاد، فقط یادمه که برادرم رو می‌شناخت از MRL! و با فراز مشکل داشتن با هم، که یا فراز بن بشه، یا این که امید میره...! اگه اشتباه نکنم دوران پیش دانشگاهیِ من بود که کمتر می‌اومدم دیگه و خیلی در جریان نبودم.

یکی هم بود اسمش رو مطمئن نیستم درست یادم مونده باشه، فکر کنم حمیدرضا بود :-? که عکس‌های نجومی مینداخت و یه تاپیکی هم درست کرده بود واسه‌شون. تو انجمن عکاسی بود. خیلی عکس‌هاش رو دوست داشتم و هیچ ایده‌ای هم نداشتم که چه‌جوری این عکس‌ها رو می‌گیره! همیشه آرزوم بود یه روز یاد بگیرم منم :د

پدرام (4245 یا یه عددی تو همین مایه‌ها :د) رو بیشتر از این که خودش رو یادم بیاد و فعالیتش تو سمپادیا، یادمه که بهش می‌گفتم دوست ِ آروین پسرم :)) و یادمه که یه بار منو سرکار گذاشتن و کلی هم خندیدن :)) حالا دارم واسه‌ش :-" بترس :د

یه سبحان خوشدست هم بود یه زمانی :د اکانتاش خیلی زیاد بود، خیلیــــا! و همیشه واسه‌م عجیب بود که با وجود این که این همه بن شده، خود من هم اون همه باهاش دعوا کرده بودم، چرا دوباره میاد سمپادیا :))

یکی هم بود به اسم chatton، فرانسوی بلد بود اگه اشتباه نکنم، Lorca هم الان یه چیزایی یادم اومد، فکر کنم یه زمانی هم زیاد حرف می‌زدیم با هم نسبتاً، ولی متاسفانه چیز خاصی یادم نمیاد :( (و خیلی این موضوع ناراحتم می‌کنه که یه سری‌ها رو یادم نمیاد دیگه :( )

saphir هم بود، خودش رو یادم نمیاد اصلاً، فقط یادمه که ایشون هم با Hespride واسه انتخاب موضوع مسابقات عکاسی بودن.
آها، اینم الان یادم اومد که فاطمه ایرانی به Hespride می‌گفت "حس‌پریده" :)))

جوجه (طیبه) رو هم یادمه تا یه مدتی فکر می‌کردم مدرسه‌ی خودمونه، ولی بعدش که بیشتر حرف زدیم فهمیدم فرزانگان 2ای‌ه، و اولین بار هم تو کارگاه علومشون دیدمش و خیلی هم مهربون بود :)

محمدرضا صابرنژاد Saboteur Prince :د خیلی متشخص بود اون موقع‌ها :)) اذیت کردنش هم می‌چسبید خیلی :-"

pegah.nodet، هم‌مدرسه‌ای و هم‌کلاسی خوبم :) خیلی مهربون و خوب.
khormalooooo و nodet.girl هم بودن با همین پگاه، که تا یه مدت زیادی دنبال این بودم که بفهمم کین :)) خصوصاً خرمالو رو :د که بالاخره یه روز تو سایت مدرسه طی یه حرکات و کارآگاه‌بازی‌هایی فهمیدیم با آرمیتا :))

سپهر طهماسبی هم خیلی پسر خوبی بود.

mira رو هم یادمه المپیاد نجوم بود اگه اشتباه نکنم، و خیلی پارسی می‌نوشت :د که جالب بود برام! :)

ArmAn AriA، یه جور عجیبی بود و هست! اون موقعا اعتراف می‌کنم خیلی رو اعصابم بود :د اخلاق خاصی داشت. عوض شده دیگه البته فکر کنم :)

سها بهترین توصیفی که می‌تونم بگم واسه‌ش، بازیگوشه! :د

رشید شاملی اون اواخر مسئول نشریه شده بود؛ و یادمه همیشه باهاش بحث داشتم که خیلی کارها رو پیچیده می‌کنی مثل روند کارای اداری :))

HoShay حسین شایسته هم بود یه زمانی، که تا مدت زیادی نمی‌دونستم حسین شایسته همون HoShayه :))

مهراب عمرانی خودش رو یادم نمیاد درست، فقط یادمه خیلی به بازیای کامپیوتری علاقه داشت و یه بار یه جا گفته بود که یه معلم داشتن که اسمش عمران محرابی بوده :د

فائزه میری هم دوست پگاه پوراحمد بود و بیشتر تو گروه‌نوشت و نشریه بود.

سروش فرشچین و پگاه عابد و کیمیــــا و پرنیان دهشت و مهران فرهمند هم بودن...


احتمالاً بازم یه چیزایی یادم بیاد، اومد می‌نویسم :د
 

محمد دال

کاربر فعال
ارسال‌ها
39
امتیاز
133
نام مرکز سمپاد
شلمرود
شهر
شلمرود
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

از قضا سرکار مکرم من معتقدم یه عده خیلی در ذهن می مانند مثل خود شما با اینکه تقریبا با هم هیچ اصطکاکی نداشتیم ولی من شما را از اون اولا بادمه
میدونید برای اون اواتار قبلیتون یه عکس از طرح ترمه‏(‏اگه اسمشو درست بدونم؟‏)‏ بود و این خیلی تو ذهن می مانه چون یه جوری اواتار با هویتی بود
همون طور که هنوز جامدادی شش سال پیش یکی از رفیقام ه طرح فرش بود را یادمه ولی خود اون رفیق را یادم نیست‏!‏
 

.!؟

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
798
امتیاز
5,566
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
کرمان
دانشگاه
علم و صنعت
رشته دانشگاه
معماري
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

اصولا در اين مواقع هي به اين نتيجه ميرسم چقدر از لحاظ حافظه مشكل دارم :D------------>(اين خطو وقتي نوشتم كه ميخواستم شروع كنم پست رو!!ولي بعدش هركسي يه كس ديگه رو يادم اورد و زياد شدن ديگه :D :D B-) )


4245: كلا 2 روز از من بزرگتر بودا!يادمه هميشه ميزد تو سرم اين 2 روز رو L-:

TNT :هي جك تركي ميگفت ميخنديديم :D كلا خيلي رو ترك بودن مانور ميداد :-"

close:اون قديميه منم قديميم!اما اشنايي برنميگرده به قديم! #-oبه هر حال روز تولدم دوست شديم و خيلي دوست شديم :D

بهداد(shadow) و فرشيد(GCD) و hespride بيشتر به عنوان مديراي حرف بزن در لحظات حساس تو ذهنمن :D

بهداد : اون فحشه تركي كه داد بعد كلي بحث شد سرش و دعوا و اينا :))


pegior و پگاه عابد رو يه مدت طولاني از هم تشخيص نميدادم!حتي يه مدت فك ميكردم يه نفرن:د!چه دليلي داره 2تا پگاه باشن هر 2تا اصفهاني :-" :-"

pico:به عنوان يكي كه تو بحثاي فلسفه + چيزاي مربوط به خدا و شيطان شركت ميكرد

پرنيان.د : فلسفه - موسيقي - دستنوشته!يادمه يه بار مستقيما بهش گفتم شخصيتت رو دوست دارم!(به هيچكس نميگم اصولا:-? )
بعد اون پستش بود كه گفته بود " تو مهدكودك دوستم گفته يه كاري بگم قول ميدي نگي "نه"؟گفتم اره گفته موهاتو قيچي كن منم اينكارو كردم)--->يه چيزي تو همين مايه ها


سها: معما و هوش

سعيد حيدريان:عكاس-فكرسوق-دعوا:دي

سروش فرشچين: يادمه بعد فكر سوق كاشان اشنا شدم :D+عكسايي كه گرفتن از گروها :-" 8->

كلا كسايي كه كاشان ديدم:ارمان زارعي و همكلاسي و سروش فرشچين و بذركار و ندا مكرم و ارميتا و سارا حقيقي و محسن 8-> كه البته هيچكدوم مارو نديدن غير ندا و ارميتا :D

محسن: سنتور ميزنه!خوبم ميزنه!

نرگس: اوني كه مدير شناخت بود!كه گربه ها رو خيلي دوس داشت!سر تاپيك سمپادياي كرمان كچلش كرديم اونموقه ها >:D<

سارينا احمديان :يادم نيست اون جريان خانواده اي كه زدن ستاره سوسك و سارينا سوسك و اينا مال كيه: :-sقديمي بود!؟به هر حال سارينا كه قديمي بود ديگه:-"

سارا حقيقي : موقه هايي كه زرت زرت بن ميشد:د! :-??

پرستو جون : با سه تا"O" !پرستو 3 تا o داشت ياjooon؟ :-" #-o
همون جون سه تا oداش!:د
بعد تازه من گفتم اينجا در حضور عموم نگم خاطراتمو با پري ولي ر.ك به پست علي در رابطه با ميس ماارولوس:-":-"
اونموقه كه بچه ها اومدن كرمان من و پري شب كنار هم خوابيديم 8->!البته در معذوريت بوديم:-"
ولي اصولا و اساسا اسم پري مياد اون شبم باهاش مياد ديگه:-"

يه شبم البته كنار ري خوابيدم:-"close :-"
اينم در ادامش جا داشت افشا گري شه

موبو هم كه كاربر قديمي نيس ولي خب چرخدنده هاش بعيد از ماها كمتر باشه:-"به شدت به خاطر بزرگ بودنش بهش علاقه دارم!و مشخصش به نظرم همينه كه بچه نيس با اينكه كوچيكتره!اين خيلي محسوسه توش:د



persian boy: پويا!علاقه شديد به ايران!اواتارشم يه چيزي تو مايه هاي تخت جمشيد يه مدت فك كنم بود


shazdeh:از بچه هاي همدان!يكي از ادمايي كه تو خيلي بازه هاي زماني كمك كرد بهم/m\


ارمان زارعي: به شدت مغرور و روي اعصاب يه عده زيادي ادم:د! از اين شخصيتايي كه 1 نفر تو اولين برخورد هم حرصش در بياد اكثرا! :Dالبته خيلي با غرورش سر و كله نزدم!ولي همه ميدونستن خيلي مغروره:دي!خيلي اصا!! :D


احمدرضا.ج : عكاسي!دوست سعيد حيدريان بود!نه!؟+ اون اواتارش كه من فك ميكردم عكس يه مرغ ِ كه لخته X_X :-"

احسان.م : مشهدي بود!تاپيك شايعه رو من و اون و black fireفكر كنم تركونديم!كساي ديگه هم بودن!سپيده هم بود!بعضيا هم ميومدن چند روز و چند صفحه بعد ميرفتن ديگه:د!ما پاي ثابت بوديم /m\!+ تاپيك داستان بسازيم!اون موقه ها و اون داستانا عالي بود واقعا :D
راستي Red Line (شهاب) هم بود!
ياد فيلم خط قرمز هم ميفتم:-"

نـيــــــما مجريسازان هم برخورد نزديكي نداشتم هيچوقت اما ادم مهربوني بود در نماي دور! :D


محمد حسين و مهرابم بودن!مهراب در كل ادم بي ادبي بود!اما اگه ميخواستي ميتونست نباشه!دست خودش بود :-? :D+ولي در مجموع شخصيت خوبي داشت!كلا هم يه ادم خيلي معمولي نبود!يكم از بعضي جهات غير عادي
محمد حسين هم خوب بود‍!اكثر كسايي ميشناختنش دوسش داشتن فك كنم!ساده و صميمي و اينا بود


احتمالا اين پست ادامه دارد... :)
+يه كم از كسايي كه نگفته بودنم گفتم و هنوزم خيليا هستن هيچكي نگفته فك كنم:دي
 

mehrad :|

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
193
امتیاز
698
نام مرکز سمپاد
حلی ۲ / سلام ایران‌زمین / انرژی
شهر
تِران
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

لازمه بگم خوش‌دست درسته خوشدست غلطه :D
 
بالا