- ارسالها
- 79
- امتیاز
- 480
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- جیرفت
- سال فارغ التحصیلی
- 1402
- مدال المپیاد
- _
در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميملیلای دلم هوای مجنون دارد
در سینه غمی عمیق مدفون دارد
لطف آنچه تو انديشي،حكم آنچه تو فرمايي
در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميملیلای دلم هوای مجنون دارد
در سینه غمی عمیق مدفون دارد
یاد وصال میکنم دیده بر آب میشوددر دايره قسمت ما نقطه ي تسليميم
لطف آنچه تو انديشي،حكم آنچه تو فرمايي
در رفاقت رسم ما جان دادن استیاد وصال میکنم دیده بر آب میشود
شرح فراق میکنم سینه کباب میشود
تا نگرید طفلک حلوا فروشدر رفاقت رسم ما جان دادن است
هر قدم را صد قدم پس دادن است
شـهـریـار ایـن نـه شعر حافظ بودتا نگرید طفلک حلوا فروش
دیگ بخشایش کجا اید به جوش
تنت به ناز طبیبان نیاز مبادشـهـریـار ایـن نـه شعر حافظ بود
کــه بــه ســرزد هوای شیرازت
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیستدلا چندم بريزى خون ز ديده شرم دار آخر
تو هم اى ديده خوابى كن مراد دل برآر آخر
دلادوشم دلادوشم دلادوشترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر به عالم سمر شود
حافظ
تا زمانی که رسیدن به تو امکان داردشنيدمت كه نظر ميكنى به حال ضعيفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عيادت
سعدى
داستان غم هجران تو گفتم با شمعتا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كردداستان غم هجران تو گفتم با شمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنویدل شکستن یک گناه و جرم نابخشودنیست
عاقبت صیّاد ماهر خود به دام افتادنیست
برّهها را گرگ اگر هم برده باشد، غم مخور
لحظهی صیدش به دست چشم آهو، دیدنیست
شنیده ام که به جنگل قدم گذاشته ایتا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنندشنیده ام که به جنگل قدم گذاشته ای
پلنگ وحشی من خوش به حال آهو ها
دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدا راآنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند
اي عشق! چه دردي تو؟ كه درمانت نيستدل میرود ز دستم، صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان، خواهد شد اشکارا
تو قله ی خیالی و تسخیر تو محالاي عشق! چه دردي تو؟ كه درمانت نيست
اي جان! به چه زنده اي؟ كه جانانت نيست