اگر پدرمادر بودید بچه تون رو چجوری تربیت می‌کردید؟

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,395
امتیاز
22,812
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
ی طوری ک بتونه بهمون اعتماد کنه و در مورد مسائل و مشکلاتش راحت صحبت کنه!
 

*aysan*

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
3,962
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*#*#
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
خوارزمی
رشته دانشگاه
فیزیولوژی جانوری
اینستاگرام
چیزایی که میخوام بهش یاد بدمو در قالب عمل یاد میدم نه حرف
مثلا پیشش کتاب میخونم که تشویق شه.نه اینکه هی بگم کتاب بخون
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
هرچی میخواستم بهش یاد بدم با رفتار و عملکرد خودم در موارد مشابه بهش یادش میدادم..
 

Kda1998

كيميا ام ديگه :-؟
ارسال‌ها
505
امتیاز
24,178
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
عاقا من پنجم دبستان و دوره راهنماييم يه مدرسه مزخرفي ميرفتم(چون اصلا نكته اين نيس اسمشو نميگم ولي همه ميشناسنش :))) بعد واقعا روم فشار بود يه جو رقابتي به شدت منفي اي حاكم بود... يكي از ضعف هاي تربيتي پدر مادرمو انتخاب همين مدرسه ميدونم.بعد دو روز پيش يكي از دوستامون داشت ميگفت بچش از وقتي تو كلاس شنا وارد مسابقه شده و هرهفته بايد مسابقه بده به شدت دچار استرس و بي خوابي و تنش شده چرا؟چون وارد يه فضاي رقابتي شده!عاقا حواسمون به اين نكته باشه كه ١٠ ١٢ سال اصن سني نيس كه بچه بخواد استرس بكشه و وارد رقابت بشه!
تفاوت مثال هامو درك كرديد؟بحث سر همون رقابته نه درس و مدرسه؛ اگه بچه مسابقه زومبا هم شركت كنه و بحث اول،دوم،سوم و آخر شدن مطرح بشه يعني ديگه اون لذتي كه از رقص ميبره هم داره تبديل ميشه به استرس و قطعا مخربه براي بچه!
 

Asinus

کازمو ، عزازیل مزمل
ارسال‌ها
289
امتیاز
852
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک جنگلی 1.5
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1400
اولندش اینکه غلط بکنم که در آینده پدر بشم
یک درصد هم اگر چنین تصمیمی بگیرم ترجیح میدم از پرورشگاه بگیرم
خب ولی تربیتش :
۱. مهربانی با حیوانات
۲.تو روستا بزرگش میکردم
۳. از همون بچگی وگن بارش میارم (شیر خشک سویا هم داریم (: )
۳. مثل خودم آزاد بارش میارم جوری که به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نشه
۴. از خزعبلات دینی هم دورش میکنم
۵‌. تفکر نقادانه رو هم بهش می آموزم
۶. بهش یاد میدم که باید های جنسیت اهمیتی نداره (اصلا وجود نداره ) و بهش میگم هرکی بهت گفت پسر/ دختر مگه اینکارو میکنه یا باید اون کارو کنه بگه برو به اسفالسافیل عوضی مادر.....
۷ . پرسشگر باشه
۸. از هیچ چیز و هیچ کس هم خجالت نکشه
۹. کتابخون هم حتما بارش میارم
۱۰. بهش یاد میدم که انفرادی کار کنه
 
آخرین ویرایش:

A M I N

به یاد دارک لایت خدابیامرز
ارسال‌ها
3,900
امتیاز
37,794
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
البته واسه اجرای هر کلمه از اینا پدرمون در میاد ولی من اگه باشم یه کم مسئولیت کاراشو میندازم گردن خودش.ینی بعضی کارا رو اگه انجام داد میذارم خودش سود و زیانشو تجربه کنه.
و بازم میگم کار هر کسی نیست عمل به این حرفا.
حداقل کار من نیست.
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,605
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
طلایimc
دانشگاه
دامغان
رشته دانشگاه
داروسازی
بهش یاد میدم انسانیت،شرف،قدرشناسی،شعور و وفاداری مهم ترین اصل های زندگی هستن که باید رعایت کنه
بهش یاد میدم یا رفیق کسی نشه یا اگه بشه رفیق نیمه راه نشه
بهش یاد میدم یک طرفه برای رابطه ها نظر نده و تصمیم گیری نکنه
بهش یاد میدم فقط به فکر خودش نباشه و هوای اطرافیانش داشته باشه
بهش یاد میدم به هرکسی اعتماد و تکیه نکنه
بهش یاد میدم که باید از خانواده و نوامیس و دوستاش مراقبت کنه
و در کل بهش یاد میدم یه آدم باشه!
 

صال

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,616
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی۲
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
آزاد بجنورد
رشته دانشگاه
پرستاری
اولندش اینکه غلط بکنم که در آینده پدر بشم
یک درصد هم اگر چنین تصمیمی بگیرم ترجیح میدم از پرورشگاه بگیرم
خب ولی تربیتش :
۱. مهربانی با حیوانات
۲.تو روستا بزرگش میکردم
۳. از همون بچگی وگن بارش میارم (شیر خشک سویا هم داریم (: )
۳. مثل خودم آزاد بارش میارم جوری که به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نشه
۴. از خزعبلات دینی هم دورش میکنم
۵‌. تفکر نقادانه رو هم بهش می آموزم
۶. بهش یاد میدم که باید های جنسیت اهمیتی نداره (اصلا وجود نداره ) و بهش میگم هرکی بهت گفت پسر/ دختر مگه اینکارو میکنه یا باید اون کارو کنه بگه برو به اسفالسافیل عوضی مادر.....
۷ . پرسشگر باشه
۸. از هیچ چیز و هیچ کس هم خجالت نکشه
۹. کتابخون هم حتما بارش میارم
۱۰. بهش یاد میدم که انفرادی کار کنه
آزاد؟
:)مث همه پدر مادرا
من تورو میبندمت که آزاد نگه ات دارم
سمت دین برو
سمت دین نرو
اینو نخون
اینو بخون
گوشت بخور
گوشت نخور
تو آزادی فرزندم
منم میفهممت تورو
 
ارسال‌ها
810
امتیاز
11,351
نام مرکز سمپاد
چهارراه لشگر
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
براش وقت میزارم و باهاش صحبت میکنم و هر سوالی داشته باشه با حوصله جوابشو میدم

تا 7 سالگی هر چی بخواد براش تهیه میکنم ضمن اینکه چیزهایی که برای اون ضرر داره رو خودم و مادرش هم استفاده نمیکنیم.
از 7 تا 14 سالگی بهش میفهمونم باید ادب داشته باشه و هر چی من یا مادرش بگیم باید همون موقع گوش کنه و فرمانبردار باشه.
از 14 به بعد هم باهاش طوری رفتار میکنم که انگار خواهر/برادر کوچیکترمه و تو همه موضوعات ازش سعی میکنم مشاوره بگیرم و دخیلش کنم.

هیچ وقت با مادرش صحبتی نمیکنم که فکر کنه تو خونه مشکلی وجود داره.
 

Zetsubou Shinji

Evangelion Fan
ارسال‌ها
792
امتیاز
4,709
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1000
آزاد؟
:)مث همه پدر مادرا
من تورو میبندمت که آزاد نگه ات دارم
سمت دین برو
سمت دین نرو
اینو نخون
اینو بخون
گوشت بخور
گوشت نخور
تو آزادی فرزندم
منم میفهممت تورو
اممم...میدونم ربطی به تاپیک نداره ولی موضوع مهمیه حیفم اومد نگمش :-"
مثل خیلی دیگه از هویت های انتزاعی، "آزادی" هم این خاصیت رو داره که بطور مطلق، تناقض آمیز و نامطلوبه بلکه فقط نسبت به موارد دیگه ای هست که معنا پیدا میکنه. تناقض اینجاست که وقتی از آزادی مطلق حرف میزنیم، آزادی در انجام "هر" کاری، تلویحا این رو شامل "آزادی در سلب آزادی دیگران" هم دونستیم که واضحه متناقضه. آزادی در سلب آزادی دیگران، دقیقا همون چیزیه که آزادی جمعی رو تهدید میکنه! اینکه کسی به خودش حق برده داری، زورگویی ناموجه، کشتن بخاطر عقاید و....بده و در همه اینها آزاد باشه.
دقیقا بخاطر دوری از این تناقض و وضعیت نامطلوب، نیاز به قوانینی مناسب داریم که آزادی رو تضمین کنن. قوانینی که با عقاید و اعمالی که در نهایت باعث محدودسازی و سرکوب آزادی مردم میشن، مبارزه کنن. بنابراین ممنوعیت افکار جهاد طلبانه، فاشیستی، برده داری و چیزهایی شبیه به این(واضحه که منظورم در شکل اصیلشونه که خواهان نابودی افراد مخالف و اقدام عملی برای اینکار توسط پیروانشونن. این هم خب معلومه که سلب آزادیه) نه محدودیت آزادی، بلکه دقیقا از ملزومات حفظ اونه. با یاد دادن بد بودن این افکار و دور کردن فرزندانمون از اونها، هم آزادی خودشونو حفظ کردیم(انبوهی از قوانین احمقانه و محدود کننده که خیلی از این افکار به پیروانشون اعمال میکنن و آزادی تفکر و افق دید رو سلب میکنن) و هم از آزادی افراد دیگه ای که با تربیت نادرست بچمون ممکن بود قربانی این افکار بشن(مثلا توسط حمله انتحاری پسر تروریستمون از بین میرفتن!) حفاظت کردیم. همونقدر که قانون گذاری ناموجه و دست و پا گیر بده، نبود هیچ قانون مناسبی هم بده. رابطه یه قانون خوب با آزادی، دو سویه ست(میتونیم از تعریف آزادی و لزوم حفظ اون، به اون قوانین برسیم و همزمان اعمال اون قوانین، آزادی در عمل رو به ارمغان میاره. یه دیالکتیک جالب! ((: ). ظلم به حیوانات هم جزء دسته همین افکار خطرناک برای آزادیشه طبیعتا!
البته در واقع تفکر نقاد و استدلال طلب، مقدم ترین شرطه. این خیلی بهتره که دلیل منطقی اینکه چرا باید از تروریسم دوری کنه رو با استدلال، مثلا به همین شکلی که گفتم، یاد بگیره تا اینکه فقط به چشم قانونی که بابا مامان گفتن و باید ازش اطاعت کرد بهش نگاه کنه. البته تو سن های خیلی پایین بعید میدونم بشه اینکارو کرد و بهتره از قبل یه پیش زمینه هرچند بدون اسدلال، وجود داشته باشه و از کارهای بد، دوریش بدیم. وقتی فهمیده تر شد، در اولین فرصت دلیلشون گفته بشه. شایدم جور دیگه ای باید باشه، از رشد ذهنی کودک چیزی نمیدونم که بخوام نظر قطعی بدم ((: ولی در کل میخواستم بگم و قانون و آزادی لزوما متضاد هم نیستن بلکه مواردی هست که کاملا ملزومات همدیگن. حفاظت از آزادی واقعی، مستلزم مبارزه با "آزادی در سلب آزادی" دیگرانه.
 

Ali.SH

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
668
امتیاز
4,525
نام مرکز سمپاد
HIV
شهر
Tehran
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
اینستاگرام
بسته ب جنسیت ب نظرم نوع تربیت فرق داره
دختر بیشتر نیاز ب یک رفیق و هم صحبت؟! داره ب نظرم. ی حالتی ک دیالوگای زیادی برقرار بشه و از طریق اون تربیت صورت بگیره. نه حالت نصیحت ولی بیشتر جهت دهی و ساختن نوع فکر درست از بچگی. ب نظرم مهم ترین مسئله برای تربیت یک دختر ساختن ذهنیت قوی برای اونه. کنترل فکری بیشتر
پسر ولی ب نظرم کمتر باید دیالوگ برقرار بشه. بیشتر پسر میبینه و الگو برداری میکنه. از رفتار پدرش مخصوصا ب عنوان یک مرد. از نصیحت باید دوری بشه. تو سن کودکی تنبیه[مسلما نه فیزیکی بیشتر تنبیه حالت نداشتن چیزی ک میتونست داشته باشه] و پاداش[قطعا کار درست یا حتی حرف درست باید گوشزد بشه ک این کار درست بود ک انجام دادی] برای پسرا هم سیستم خوبیه ب نظرم. داشتن ترس از پدر و مادر میتونه برای پسر خوب باشه. برای دختر نه.
+مهم ترین چیزم تو تربیت ب نظرم هماهنگ بودن پدر و مادره. احترام متقابل پدر و مادر ب هم میتونه خیلی از لحاظ تربیتی مهم باشه. خیلی باید دقت بشه ک بعضی حرفا مرز بندی دارن و بهتره بعضی مشکلات جدا از بچه ها حل بشه
 

کتایون اعلمی

پری پریشان
ارسال‌ها
8
امتیاز
17
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
فردوسی منتظرم باش!
در دوجمله تربیت من اینه:
دخترمو جوری تربیت می کنم که فاسد نشه
پسرمو جوری تربیت می کنم فاسد باز نشه
 

هایپربولیک18

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
7
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
ایلام
سال فارغ التحصیلی
1400
بهش یاد میدادم که به جای دکتر و مهندس شدن شاد باشه شادددددد//////بهش یاد میدادم که قبل از این که هرچی باشه اول اول انسانه
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,307
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
به نظرم تربیت کردن یک موجود از 0 واقعا چیز سختیه!
من به شما خوندن کتاب های روابط متقابل والدین با فرزندان رو توصیه میکنم! دیدگاه خیلی خوبی به آدم میده.
به طور کلی یک بچه از وقتی که متولد میشه احساس نا امنی میکنه دنیا برای اون محل ناشناخته ایه این فردِ متولد شده به طور کامل به افراد بزرگتر از خودش وابستس در نتیجه احساس حقارت، کوچیکی یا وابستگی و در یک کلمه احساسِ بد بودن میکنه!
برای همین هست که اغلب افراد چه این رو به زبون بیارن یا نیارن به نظرشون پدر و مادرهاشون قهرمانهاشونن و در درون خودشون رو انسان هایی کامل نمی دونند!
بعد یک سری چیزها هست که خیلی تاثیر های عجیبی میذاره ، مثلا افرادی که توی بچه هاشون به دنبال استعداد میگردن و اونها رو مستعد میخونن، اصولا بچه ها رو بیشتر سرخورده میکنند!!! دلیلش هم اینه که وقتی همین بچه در بزرگسالی به یک مشکل بربخوره، این مشکل رو به نداشتن استعداد مرتبط میدونه نه تلاش نکردن...
در نتیجه خیلی از چیزهایی که اتفاقا پدر و مادر ها برای تشویق و اعتماد به نفس دادن به بچه هاشون استفاده میکنند در نهایت برعکس عمل میکنه.
پس سعی کنید بچه تون رو پر تلاش بار بیارید و تلاش هاش رو ستایش کنید نه استعدادهاشو!!!

برای اینکه بچه کمتر احساسِ بد بودن بکنه شما باید سعی کنید وقتی که اون تا حدودی درک کرد اطرافش رو و تونست با شما ارتباط برقرار کنه، به جای امر کردن بهش توضیح بدید ، شاید بچه خیلی منظور شما رو نفهمه منتها متوجه میشه که دلیلی پشتش هست و کم کم متوجه میشه که برای هر کاری دلیل هایی وجود داره نه یک لیست بلند از باید و نباید ها! و همینطور متوجه میشه که شما صرفا یک دانای کل نیستید و اون فرد هم میتونه یاد بگیره و با استدلال کردن آشنا میشه!!

× من به هیچ عنوان بچه نخواهم داشت در آینده! کلا برای بچه دار شدن آدم باید خیلی مسئولیت پذیر باشه، خیلی هم با گذشت و آگاه! که من هیچ کدوم از اینها نیستم |:
 
آخرین ویرایش:

موازی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
595
امتیاز
15,408
نام مرکز سمپاد
سمپاد شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
RWTH
رشته دانشگاه
مهندسی برق
بهش اجازه میدم تصمیمات زندگیش رو خودش بگیره و خودش هرچیزی رو انتخاب کنه. به هیچ وجه مجبور به چیزی نمیکنمش.
یه کاری هم که میکنم اینه که یه تایمی داشته باشیم هر روز واسه حرف زدن. حرفایی که اون دلش میخواد رو بزنه. منم حرفامو بهش بزنم.
من زندگی خودمو داشته باشم اونم زندگی خودشو داشته باشه. من دلم میخواد کتاب بخونم. حالا اون اگه دلش نمیخواد کتابخون باشه به خودش مربوطه.
راستش پدر و مادر من هیچ وقت خوره ی کتاب نبودن. نمیدونم چیشد که من اینقدر عاشق کتاب خوندن شدم. حتی مادربزرگم بم میگفت کتاب نخون چشمات ضعیف میشن:))
کلا خیلی به کلمه ی تربیت اعتقاد ندارم که بگم کتابخون بارش میارم.
ولی دوست دارم مقایسه ممنوع باشه. احترام متقابل همممیشه حفظ شه. حرفای زشت نه ازش بشنوم نه ازم بشنوه.
من بهش حق انتخاب میدم که مثلا نماز بخونه یا نخونه، چه رشته ای بخونه و راه زندگیش رو خودش انتخاب کنه ولی حق انتخاب نمیدم که مواد مخدر و این چیزا مصرف کنه:D
عزت نفس! عزت نفس چیزیه که سعی میکنم براش به وجود بیارم
 

wdr

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
426
امتیاز
1,828
نام مرکز سمپاد
hElLi
شهر
tEh
سال فارغ التحصیلی
86
اینکه چطور تربیتش میکردم به نظرم مهم نیس، مهم اینه که اگر اون چیزی که من خیال میکردم باشه، نباشه، اونموقع چی؟
میترسم ازش دلسرد شم و فاصله بگیرم و یه جورایی رهاش کنم(فاجعه اس)

مثلا من دوس دارم هوشش بالا باشه و تو کار مهندسی یا حداقل دیگه پزشکی باشه
بعد یه بچه ای باشه با هوش معمولی و عاشق فوتبال و فرار از مدرسه(البته تو این قسمت فرار باهاش مشترک بودم خودمم...خخخ)
نمیدونم چی میشه؟
انگار یهو همه ی قصر ارزوهات فرو میریزه... و از اون بدتر، از اون به بعد باید در راهی تلاش کنی که دوس نداشتی و حتی قبلا مخالفشو فکر میکردی(مثلا هر روز ببریش کلاس فوتبال درحالیکه فکر میکردی باید ببریش فرضا کلاس رباتیک)
 

آرش.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
366
امتیاز
3,774
نام مرکز سمپاد
شهریار
شهر
شهریار
سال فارغ التحصیلی
1389
سپیده دمه حوصله ی زیاد نوشتن رو ندارم ...

اما اگه بخوام به یک جمله اکتفا کنم باید بگم که بچه باید استقلال مالی و فکری و غیره داشته باشه!....

در ضمن بچم اگه کفگیره ازش توقع بیل بودن نداشته باشم و کاری کنم که با کفگیر بودنش بهترین خودش باشه
 
آخرین ویرایش:

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
دلم میخواد جوری تربیتش کنم ک اول خودش رو خوب بشناسه،
چون بنظرم آدمی ک خودشو میشناسه، دنیای اطرافشو بهتر درک می‌کنه و موفق‌تره، چون میدونه چی میخواد...
راستگویی رو بهش یاد میدم،
و محبت و احترام ب دیگران

البته من دوست دارم با شعر و ادبیات پارسی مأنوسش کنم، اما از ی سنی ب بعد نظر خودشم میپرسم ک اگه دوست نداره خیلی مأنوس شدن رو(!) ب علاقه‌ش بپردازه...
 

♡marianne♡

کاربر فعال
ارسال‌ها
26
امتیاز
111
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Teh
سال فارغ التحصیلی
97
من ترجیح میدم هیچوقت بچه دار نشم چون احساس میکنم لیاقت و شاءن اینو ندارم که به انتخاب خودم یه موجودی به اسم انسان رو وارد این دنیا کنم
چون هییچ کدوم از کودکان به انتخاب خودشون به این دنیا نیومدن بلکه به انتخاب مادر و پدرشون بدنیا میان و کسی که بچه دار میشه باید طوری بچه رو با دنیا آشنا کنه و تربیتش کنه که هیچوقت تو زندگیش این فکر و نکنه که کاااااش هیچوقت بدنیا نمیومدم،کاااش خانوادم کسای دیگه ای بودن،کاش مامانم هیچوقت منو بدنیا نمیاورد....
که اون قضیه تربیت با ۴خط تایپ نمیشه به کسی توضیح داده شه یه فرد باید در کل زندگیش و در تمام ادوار زندگیش خودش توسط جامعه یا خانواده یا.... طوری تربیت شه که صلاحیت اینو تو خودش ببینه که آیا واقعا من در حدی هستم که لیاقت اینو داشته باشم بتونم یه فرد رو وارد این دنیا کنم طوری که بتونه از زندگی و این دنیا راضی باشه؟؟؟
+من خودم به شخصه هیچوقت این لیاقت رو تو خودم ندیدم:d
 
بالا