حالا تو این بین که دارین فکر میکنین بچتون رو دانشمند و قوی با اخرین متدهای روز اروپا بار بیارید
وقت کردید ما رو هم به فرزندی قبول کنید به عنوان نسخه دمو
مستقل بارش میاوردم. میزاشتم با دوستاش بیرون بره. سعی میکردم بهش نزدیک باشم و خیلی با هم حرف بزنیم. همه چی رو خودم بهش یاد میدادم. میزاشتم دوست های پسر داشته باشه و در این زمینه تشویقش میکردم. کمکش میکردم به هر چی که میخواد برسه و به انتخاباش احترام میزاشتم ولی اگه انتخاب هاش اشتباه بود سعی میکردم با حرف زدن متوجه اش کنم اگه خیلیییییییییی اشتباه بود جلوشو میگرفتم و اگه نه میزاشتم تجربه کنه و بفهمه.تمام تلاشم رو میکردم که بیش از حد مراقبش نباشم. باهاش فیلم میدیدم و همه فیلم هایی رو که میدید منم میدیدم و کتاب هایی که میخوند هم میخوندم.
البته اینا برای وقتیه که دختره اگه پسر بود رو هنوز نمیدونم، فقط میدونم لوسش نمکیردم و تمام تلاشم رو میکردم به من وابسته نباشه و اینکه همیشه به دختر ها احترام بزاره و درکشون کنه.
خیلی سخته مادر بودن
احتمالا 99درصد با ملایمت و ارامش 1درصد هم تنبیه سخت احساس میکنم اینطوری بشه یکم کنترلش کرد چون بچه های امروزی واقعا اکثرا به شدت دارن به سوی گستاخی و بی اعتنایی به والدین پیش میرن البته این یه نظر شخصیه صد در صد نظرات با هم متفاوتن
بهش ازادی بیشتری میدادم و اینکه جوری رفتار میکردم باهاش که ازم نترسه و حرفاشو بهم بگه، هر روز بهش میگفتم خوشگلی که اعتماد به نفس داشته باشه و میزاشتم حرف دلش رو ازادانه به همه بگه
همونطور که پدر و مادرم تربیتم کردن:
1.تو حق داری هر عقیده ای داشته باشی
2.تو حق داری راه آیندتو انتخاب کنی
3.تو حق نداری در راه منافع خودت به کسی آسیب بزنی