دیالوگ‌های واقعی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع reza__sh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
بابام: خانوم چرا یه رژ لب جدید نمیخری؟
مامانم: خب لبهام داغونه رژ لب بزنم بدتر میشه.

*بابام از خونه خارج میشه و یک ساعت بعد با دو تا ماسک لب و یه بالم لب صورتی برمیگرده*
 
+ مگه وقتی یه ظرفی می‌شکنه، از ظرف می‌پرسیم چطور جمعت کنم؟
- نه ولی اگه چسبش بزنیم هم نمی‌گه من اینجوری نمی‌چسبم.
+ من چسبی نمی‌بینم.
- باشه.
 
باو خوشبحالتون شما چه دیالوگای به یاد موندنی و صاف از توی فیلمی دارید :)) :)) :))

این مال من (3-4 سال پیش) :

- ن. پسرش چقدر فعاله مامانش میگه از همین الان سرش تو بازار ماشینه
+ آره دیگه اینم شانس ماست دستمون نمک نداره
- عرضه هیچی نداره آدم دلش خوش باشه
= اگر معدلش خوب شد شد وگرنه خودم میزنم چپ و راستش میکنم نتونه از جاش بلند شه
- مار تو آستین پرورش دادیم مار
= ولش کن چرا سر این هیچی ندار حرص میخوری خواهر من

هیچی ندار مورد نظر 4 متر اونور تر توی اتاق مشغول نقاشی کشیدن میباشد* :)) :))
 
screenshot_20241011_191636_chrome_tpd2.jpg
 
+ آهنگ بهم معرفی کن
- تو چه فازی هستی؟
+ ممنون
- چی ممنون؟
+ بابت معرفی آهنگ
- هنوز معرفی نکردم که
+ عه پس "تو چه فازی هستی؟" اسم یه آهنگ نیس؟
- نه، خواستم بدونم از چه فاز آهنگی خوشت میاد بهت معرفی کنم

( + یا اون خنگه خودمم :-")
 
+ ممد تو و خانومت تو خونه برای هم دیگه احترام میذارین؟
_ آره بابا همین که میخوام حرف بزنم خانومم میگه گوه نخور
نمیذاره اصلا بخورم
 
یک روز عادی با معلم هامون:

یکی از بچه ها اجازه می‌گیره که بره بیرون*
معلم ادبیات: می‌خوای بری جیش کنی؟
با خجالت سر تکان می‌دهد*
معلم: جیش خوبی داشته باشی.

معلم فیزیک: اوایل دهم از یازدهم هم سخت‌تره. مثلا تا آبانش.
-خانم تا آبانش؟؟؟؟؟؟ الان چیه پس.
+نه ببینید این افسردگی بعد از زایمانه. اوایل دهم یک بار می‌زایید، بعدش دوازدهم همش می‌زایید، بعدش می‌رید دانشگاه باز هم می‌زایید. ولی زایمان اول سخت‌تره.
 
_چون میدونم تو هم تجربشو داری بعنوان بزرگتر ازت میپرسم. چجوری با نشدن پلنات، با سنگ انداریای دنیا و نخواستنش وقتی چیزیو از ته قلب میخوای و براش جون میزاری کنار میای؟ خیلی درد داره اخه.
+کنار نمیام. جبره. دنیا کلش اجباره.

_ پس چون جبره دیگه درد نداره؟

+نه نداره

_پس چرا من درد دارم؟

+[مث همیشه سرشو میچرخونه طرف تلوزیونو اخم میکنه.]

_(درد دل : دردو تو تک تک نگاهات میبینم... کاش راست میگفتی...)
 
- این لباسه خیلی خوشگله میگیریم براش عید بپوشه کی حوصله خرید عید داره
+ اَره برار مه پولّه کی خوانه بَخِره! (آره بابا پول منو کی میخواد بخوره!)
- آره بابا میگیریم میخریم
+ =‌//////
 
اهمیت انتخاب رشته برای پسرا :

دانیال : حاجی بیا خداوکیلی جفتمون یه شهرو بزنیم باهم باشیم

من : خب کجا بزنیم مثلا ؟

دانیال : ببین بیا با خودمون صادق باشیم ، ما تبریز هم قبول نمیشیم تهران که هیچ ، دانشگاه رشت خوشگله بیا از الان گیلکی یاد بگیریم بریم اونجا

من : خب به جای اون لهجه زنجانی یاد میگیریم زنجان رو میزنیم دیگه راحت تر هم یاد میگیریم

دانیال : ها راست میگی، کیفیت رشته و دانشگاهمون مهم نیست مهم اینه زنجان باشه

من : خسته نباشیم

من : اردبیل هم خوبه ها !

دانیال : نه بابا سرده هواش وسط تابستون هم باید کاپشن بپوشیم
همون زنجان اوکیه
 
من نظام دو برریه بیدم ، اسم شما چی بید؟
 
  • خنده
امتیازات: RO$E
*ایرانسل کنسله
حساب بانکی زیر 500 میلیون کنسله
ماشین چینی کنسله
ورزشکار نباشه کنسله
_ تو آشپزی بلدی؟
* نه !
_ پس خودتم کنسلی هری خونه بابات
 
- قراره همه بمیریم ظاهرا، راستی ترمه نیست سرکلاس
+ رفته دوبای بعدم تگزاس
- عه از ایران رفت؟ خب آخرین بازمانده‌مون ترمه‌ست!
+ موقته استاد برمیگرده
- وقتی اینجا همه داریم می‌میریم دیگه برنمیگرده
+ ناراحت شدم.
- آره صبا، ناراحتی داره. دوستامون که از اینجا میرن ما ناراحت میشیم و ناراحت‌کننده‌ام هست، ولی بیشتر باید براشون خوشحال باشیم که الان خوش‌به‌حالشونه و اونجا زندگی بهتری دارن. همینه دیگه نمیشه کاریش کرد (با غصه و تاثر زیاد*)
+ اوکی ولی من ناراحت شدم که من میمیرم و اون نمیمیره.
- عه. خب پس ناراحت نشو، اونم میمیره منتهی از افسردگی!
+ خوبه راضیم=‌)))
 
You must log in or register to reply here.
Back
بالا