جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

ارسال‌ها
179
امتیاز
4,598
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
نقره زمین شناسی
من حدودا یه سالیه مُردم
گرچه شاید هنوز میخندم
گرچه شاید هنوز راه میرم
گرچه شاید هنوز میجنگم!

من حدودا یه سالیه مُردم
گرچه شاید هنوز غم دارم
گرچه شاید هنوز میبینی...
را به را روشن است سیگارم!

من حدودا یه سالیه مُردم
گرچه شاید هنوزم از دردم
یک زمستان به سینه‌ام مانده
من حدودا یه سالیه سردم!

مُرده‌ام... مُرده‌ای که میداند
زندگی را اگر نمی‌دانست...
لااقل بد نبود و بد هم نیست
راه و رسم جفا نمی‌دانست!

من که رفتم... ولی تو میمانی
سعی کن که زندگی کنی با خود
هیچکس جز خودت کنارت نیست
با خودت قله را برو... تا نوک!

گاه شاید به یاد من اشکی...
گوشه‌ی گونه های تو غلتید
گاه شاید در امتداد مسیر
زانوانت عجیب میلرزید...

تکیه کن به اقتدار خودت...
تکیه کن که من نخواهم بود
زندگی را اگر هدر دادی...
مرده ای میشوی چون من... زود!

بسی زیبا:)
 
ارسال‌ها
1,052
امتیاز
18,890
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
تو فکر میکنی که میتونی به همه کمک کنی و نجاتشون بدی ولی یه روزی برمیگردی و میبینی اونها خودشون دارن تو رو غرق میکنن...
 

پریا :)

بـــی‌صـــدا
ارسال‌ها
86
امتیاز
1,150
نام مرکز سمپاد
Farz
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
1402

قرن هاست که
ملت فردا هستیم...!!
در زندگی غم انگیزمان امروز نداریم
و همه چیزمان شده:
اِن شاءالله درست خواهد شد برادر...

- نادر ابراهیمی
 

چه جالب :|

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
2,374
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1403
رشته دانشگاه
مکانیک
گویاترم ز بلبل امّا ز رشک عام
مُهر است بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
 

شیما؛

Shimolii
ارسال‌ها
292
امتیاز
5,323
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1403
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله این کهنه کمان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست در این سینه که همزاد جهان است

از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چقدر فاصله ی دست و زبان است

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کن افشردن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
 

شیما؛

Shimolii
ارسال‌ها
292
امتیاز
5,323
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1403
وه چه شیرین است
رنج بردن
پا فشردن
در ره ِ یک آرزو مردانه مردن !
وندر امید ِ بزرگ ِ خویش
با سرود ِ زندگی بر لب
جان سپردن
آه ، اگر باید
زندگانی را به خون ِ خویش رنگ ِ آرزو بخشید
و به خون ِ خویش نقش ِ صورت ِ دلخواه زد بر پرده ی امید
من به جان و دل پذیرا می شوم این مرگ ِ خونین را
 
ارسال‌ها
179
امتیاز
4,598
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
نقره زمین شناسی
نیازی نیست حالم را بپرسی خوب معلوم است
دلی ویران، سری حیران، غمی پنهان، تنی بی جان...:)
 
ارسال‌ها
404
امتیاز
3,052
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1401
رشته دانشگاه
Physics
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا

گویند بخواب تا به خواب‌ش بینی
ای بیخبران چه جای خواب است مرا
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,996
امتیاز
19,265
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
از دست دل پر میزنی
با خنده خنجر میزنی
با غیر ساغر میزنی
با من مدارا میکنی

حال مرا میدانی و
از خود مرا میرانی و
در گوش من میخوانی و
هنگامه برپا میکنی

یک شب مرا میسوزی و
یک شب تماشا میکنی
با گریه میپرسم چرا
باخنده حاشا میکنی؟

یک آن امانم میدهی
جانی به جانم میدهی
خود را نشانم میدهی
دیوانه رسوا میکنی
 

Ayeshe

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
174
امتیاز
1,810
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تربت جام
سال فارغ التحصیلی
1405
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,996
امتیاز
19,265
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
دل و دین و عقل و هوشم ، همه را به باد دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
دل عالمی ز جا شد چو نقاب برگشودی
دو جهان به هم برآمد چو به زلف تاب دادی
همه کس نصیب دارد ز نشاط و شادی اما
به من غریب مسکین غم بی حساب دادی

رَوم به جای دگر دل دهم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر
به دیگری دهم این دل که خوار کرده ی توست
چرا که عاشق نو دارد اعتبار دگر
خبر دهید به صیاد ما ، که ما رفتیم
به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
 

شیما؛

Shimolii
ارسال‌ها
292
امتیاز
5,323
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1403
شب دوباره همانیم؛
آزرده، غمگین، تنها و ترسیده از دنیا!
حتی اگر تمام روز،
در قوی ترین حالاتِ ممکن یک انسان
زیسته باشیم ...
 
بالا