جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

_Vina_

دختر گاوچرون
ارسال‌ها
714
امتیاز
9,732
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یه جایی تو تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
پاک کن از چهره اشکت را
ز جا برخیز
تو در من زنده ای ، من در تو
ما هرگز نمیمیریم.
هوشنگ ابتهاج
 
ارسال‌ها
404
امتیاز
3,047
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1401
رشته دانشگاه
Physics
جهان به چه کار آید اگر تو را کنار خود نداشته باشم، و کلمات چه بیهوده خواهند بود اگر نتوانم روبه رویت بایستم و فریاد بزنم: دوستت دارم ...
 
ارسال‌ها
1,039
امتیاز
18,835
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
خودم را به خیابان انداختم ، دلم می‌خواست لای آدم‌ها مثل ورق‌های بازی جوری بُر بخورم که کسی نفهمد چه خالی هستم...
عباس معروفی
 

Amandaa

کاربر فعال
کنکوری 1404
ارسال‌ها
34
امتیاز
558
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
جخ امروز
از مادر نزاده‌ام
نه
عمرِ جهان بر من گذشته است.

نزدیک‌ترین خاطره‌ام خاطرۀ قرن‌هاست.
بارها به خونِمان کشیدند
به یاد آر،
و تنها دست‌آوردِ کشتار
نان‌پارۀ بی‌قاتُقِ سفرۀ بی‌برکتِ ما بود.

اعراب فریبم دادند
بُرجِ موریانه را به دستانِ پُرپینۀ خویش بر ایشان در گشودم،
مرا و همگان را بر نَطعِ سیاه نشاندند و
گردن زدند.

نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که رافضی‌ام دانستند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که قِرمَطی‌ام دانستند.
آنگاه قرار نهادند که ما و برادرانِمان یکدیگر را بکُشیم و این
کوتاه‌ترین طریقِ وصولِ به بهشت بود!

به یاد آر
که تنها دست‌آوردِ کشتار
جُل‌پارۀ بی‌قدرِ عورتِ ما بود.

خوش‌بینیِ‌ برادرت تُرکان را آواز داد
تو را و مرا گردن زدند.
سفاهتِ من چنگیزیان را آواز داد
تو را و همگان را گردن زدند.
یوغِ وَرْزاوْ بر گردنِمان نهادند.
به گاوآهن‌مان بستند
بر گُرده‌مان نشستند
و گورستانی چندان بی‌مرز شیار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم
خونابه روان است.

کوچِ غریب را به یاد آر
از غُربتی به غُربتِ دیگر،
تا جُستجوی ایمان
تنها فضیلتِ ما باشد.

به یاد آر:
تاریخِ ما بی‌قراری بود
نه باوری
نه وطنی.
 

Becoming

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
عضو کادر مدیریت
مدیر داخلی
ارسال‌ها
2,217
امتیاز
39,834
نام مرکز سمپاد
Frz
شهر
Sari
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
دواسازی
به لطف تو یاد گرفتم که عشق چیه
و حالا هم میدونم جدایی چیه

نا هی دو _ ۲۱/۲۵
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,373
امتیاز
10,534
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
برخیز بُتا بیا ز بهر دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زآن پیش که کوزه‌ ها کنند از گل ما


خیام
 
ارسال‌ها
404
امتیاز
3,047
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1401
رشته دانشگاه
Physics
از روي تو دل كندنم آموخت زمانه
اين ديده از آن روست كه خونابه فشان است

دردا و دريغا كه در اين بازي خونين
بازيچه‌ي ايام دل آدميان است
 

چه جالب :|

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
248
امتیاز
2,344
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1403
رشته دانشگاه
مکانیک
دو سه  مثقال خریت ز  خران چیزی نیست
آدمی هست که  الحق دو سه  خروار خر است
 
ارسال‌ها
922
امتیاز
11,865
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
برای عشق
دنبال پیچیده ترین ها بودم
و دوست داشتن تو چه ساده
مثل قند در چای حل شد در دلم
سهل ممتنع
 
ارسال‌ها
1,039
امتیاز
18,835
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
5c36a84f-d65f-4c5b-b804-d096ced92eae_v6ra.jpeg
 
ارسال‌ها
1,039
امتیاز
18,835
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
زندگی آنجا متوقف شد، من همان توت فرنگی روی کیک پرطرفدار در یخچال بودم یا لباسی خوشگل بر روی بند، که در انتظار آمدنت، در فرسایش فراموشی پراکنده شدم...
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,373
امتیاز
10,534
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
تو می دانی
از مرگ نمی‌ترسم،
فقط
حیف است هزار سال بخوابم و
خواب تو را نبینم.

"عباس معروفی"
 

majhol

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
5
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
سمپاد
شهر
s
سال فارغ التحصیلی
0
صدبار بدی کردی و دیدی ثمرش را
نیکی چه بدی داشت ...! که دیدی ثمرش را ؟
هر کس به تو بد کرد، نیاور تو به رویش
در فرصت مطلوب درآور پدرش را
آنگاه اگر کینه تو کم نشد از او
بعد از پدرش‌، گیر سراغِ پسرش را
 

_Violoncello_

کاربر فعال
ارسال‌ها
54
امتیاز
228
نام مرکز سمپاد
...
شهر
دزفول
سال فارغ التحصیلی
1406
زندگی می‌کشد آخر به کجا کارت را
باید از دور تماشا بکنی یارت را

روز دیدار، خودت را به ندیدن بزنی
شب ولی دوره کنی لحظهٔ دیدارت را

عاشقش باشی و تا عشق، خریدارت شد
دور سازی خودت از خویش خریدارت را

دوستش داشته باشی و نبیند هرگز
«دوستت دارم» در سینه گرفتارت را

بهترین پاسخ این درد، سکوت است، سکوت
نکند باز کنی مخزن‌الاسرارت را.
 
بالا