مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
تا بود چنین بود و چنین است جهان

از حادثه دهر کرا بود امان

بلقیس اگر به ملک جاویدان رفت

جاوید تو مانی ای سلیمان زمان
 
تا بود چنین بود و چنین است جهان

از حادثه دهر کرا بود امان

بلقیس اگر به ملک جاویدان رفت

جاوید تو مانی ای سلیمان زمان
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
این زمان با جوانان ناز کن با ما چرا
 
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
 
دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
شوق دیدار تو را دارم نمی آیی چرا ؟
مثل باران ، تند میبارم نمی آیی چرا ؟
 
آن که پر نقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
دوش دیدم در میخانه صف است از عاشقان
ای خدا ناخورده می من به شما رسیده ام
 
دوش دیدم در میخانه صف است از عاشقان
ای خدا ناخورده می من به شما رسیده ام
من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی
سعدی
 
یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
 
یا رب، نگاه کس، به کسی آشنا مکن
گر میکنی، کرم کن و از هم جدا مکن
نخ به پای بادبادک های کم طاقت مبند
زندگی را هر چه آسان تر بگیری بهتر است

فاضل نظری
 
نخ به پای بادبادک های کم طاقت مبند
زندگی را هر چه آسان تر بگیری بهتر است

فاضل نظری
تا توانی در جهان یکرنگ باش
قالی از چند رنگ بودن،زیر پا افتاده است
 
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﺎﻓﺮ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺸﻮﺩ
ﯾﺎ ﮐﻪ ﮐﺎﻓﺮ ﺑﺸﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ

ﺷﻬﺮ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﺎﻋﺮ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ، ﻓﻘﻂ
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺩ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
تاوان عشق را دل ما هر چه بود داد
چشم انتظار باش در این ماجرا توهم

فاضل نظری
 
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﺎﻓﺮ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺸﻮﺩ
ﯾﺎ ﮐﻪ ﮐﺎﻓﺮ ﺑﺸﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ

ﺷﻬﺮ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﺎﻋﺮ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ، ﻓﻘﻂ
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺩ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
دلم را داغ عشقی بر جبین نه
زبانم را بیانی آتشین ده
 
هم روسری ات به پشت سر افتاده
هم موی تو تا قوس کمر افتاده

لا حول و لا قوه الا بالله
اسلام دوباره در خطر افتاده :))

فرامرز ریحان صفت
دلم را داغ عشقی بر جبین نه
زبانم را بیانی آتشین ده
 
هم روسری ات به پشت سر افتاده
هم موی تو تا قوس کمر افتاده

لا حول و لا قوه الا بالله
اسلام دوباره در خطر افتاده :))

فرامرز ریحان صفت
هرکه را دوست شدم دشمن جان گشت مرا
بخت من دشمن من بود عیان گشت مرا
 
Back
بالا