مشاعره

[صآبا]

مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو

ولی هرگاه من رفتم به سویش کرد تهدیدم:
حسابت با رقیبان است اگر این دور و بر باشی

 

[riri]

ولی هرگاه من رفتم به سویش کرد تهدیدم:
حسابت با رقیبان است اگر این دور و بر باشی

یار شو ای مونس غمخوارگان
چاره شو ای چاره بیچارگان

 

[.π.]

یار شو ای مونس غمخوارگان
چاره شو ای چاره بیچارگان

ندانم کدامین سخن گویمت
که والاتری‌ زانچه‌ من گویمت‌

 

[riri]

ندانم کدامین سخن گویمت
که والاتری‌ زانچه‌ من گویمت‌

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

 

[.π.]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد‌ به کسی کار کسی

 

[riri]

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد‌ به کسی کار کسی

یکی آرزو کن که اندر هوا
کجات آید افگندن اکنون هوا
- فردوسی
(تو این مشاعره انقدر ی بهم خورده یه ی هایی پیدا کردم که نمیدونم از کجای ذهنم دراوردم )

 

[.π.]

یکی آرزو کن که اندر هوا
کجات آید افگندن اکنون هوا
- فردوسی
(تو این مشاعره انقدر ی بهم خورده یه ی هایی پیدا کردم که نمیدونم از کجای ذهنم دراوردم )

اگر بر جای من غیری گزیند‌ دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم‌

 

[RO$E]

اگر بر جای من غیری گزیند‌ دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم‌

من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی
تو نقش جهان ، هر وجبت ترمه و کاشی

 

[Sanich]

من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی
تو نقش جهان ، هر وجبت ترمه و کاشی

یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا
یار تویی، غار تویی، خواجه نگه دار مرا
نوح تویی، روح تویی، فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی، بر در اسرار مرا

 

[.π.]

یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا
یار تویی، غار تویی، خواجه نگه دار مرا
نوح تویی، روح تویی، فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی، بر در اسرار مرا

امروز که صاحبِ توانی‌
دریاب رفیق ناتوان را

 

[صآبا]

امروز که صاحبِ توانی‌
دریاب رفیق ناتوان را

ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن پا نکشم ز کوی تو

 

[riri]

ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن پا نکشم ز کوی تو

واژه واژه ، سطر سطر
صفحه صفحه ، فصل فصل
گیسوان من سفید می شوند
همچنان که سطر سطر
صفحه های دفترم سیاه می شوند

جعبه متن مخفی: کاملش :

واژه واژه ، سطر سطر
صفحه صفحه ، فصل فصل
گیسوان من سفید می شوند
همچنان که سطر سطر
صفحه های دفترم سیاه می شوند
خواستی که با تمام حوصله
تارهای روشن و سفید را
رشته رشته بشمری
گفتمت که دست های مهربانی ات
در ابتدای راه خسته می شوند
گفتمت که راه دیگری
انتخاب کن:
دفتر مرا ورق بزن!
نقطه نقطه ، حرف حرف
واژه واژه ، سطر سطر
شعرهای دفتر مرا
مو به مو حساب کن !

- قیصر امین پور

 

[صآبا]

واژه واژه ، سطر سطر
صفحه صفحه ، فصل فصل
گیسوان من سفید می شوند
همچنان که سطر سطر
صفحه های دفترم سیاه می شوند
- قیصر امین پور

دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر برون کرد

 

[ngrmrdz]

دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر برون کرد

در هوس‌خیال او، همچو خیال گشته‌ام
اوست گرفته شهر‌ دل من به کجا سفر برم؟

 

[صآبا]

در هوس‌خیال او، همچو خیال گشته‌ام
اوست گرفته شهر‌ دل من به کجا سفر برم؟

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

 

[riri]

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

 

[صآبا]

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند

 

[riri]

از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند

دلی دیرم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت

 

[صآبا]

دلی دیرم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

بار هزارمه میگمش ولی خب دوستش دارم*

 

[RO$E]

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

بار هزارمه میگمش ولی خب دوستش دارم*

تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت