- شروع کننده موضوع
- #61
mohaq
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 372
- امتیاز
- -13
- نام مرکز سمپاد
- شهید سلطانی
- شهر
- کرج
- سال فارغ التحصیلی
- 1390
- دانشگاه
- دانشگاه باقرالعلوم (علیه السّلام) - قم
- رشته دانشگاه
- دانش اجتماعی مسلمین
این مطلب رو میخواستم بعد از اینکه بالایی حل شد بگم. البته قبلا هم گفته بودم، امّا به خاطر سوال دوستان، دارم با تفصیل بیشتری میگم.الان ممکن الوجود بالذات شبیه ممتنع الوجود بالغیر است. یعنی خیلی شبیهن.
گفتیم که پنج تا مفهوم در ذهن داریم:
1.واجب الوجود بالذات
2.واجب الوجود بالغیر
3.ممتنع الوجود بالذات
4. ممتنع الوجود بالغیر
5. ممکن الوجود بالذات
حالا میخوایم حکایت این مفاهیم از چیزهای دیگر رو بسنجیم.
1. حکایت واجب الوجود بالذات از چیزی های، سوال اصلی بحث هستش و ما الآن نمی دونم که آیا واجب الوجود، مصداق واقعی داره یا نه؟! پس اینو فعلا میذاریم کنار.
2. حکایت ممتنع الوجود بالذات مشخصه. یعنی ما میگیم یه سری چیزها هستند که وجودشون محاله، و این رو در ذهن خودمون می یابیم، مثل دایرهی چهارضلعی.
3. میریم سراغ ممکن الوجود بالذات.
این ممکن الوجود بالذات، از خیلی از چیزها حکایت میتونه حکایت بکنه. تقریبا تمام چیزهایی که می بینیم و حتّی خودمون، ممکن الوجود هستیم.
امّا اینجا یه بحثی مطرح میشه:
مصادیقِ مفهوم ممکن الوجود بالذات، همان مصادیق مفهوم های واجب الوجود بالغیر و ممتنع الوجود بالغیر هستند.
یعنی اگرچه ممکن الوجود بالذات، از لحاظ مفهومی با واجب الوجودبالغیر و ممتنع الوجود بالغیر، فرق می کنه ، امّا مصادیق ممکن الوجود بالذات، همان مصادیق واجب الوجود بالغیر یا ممتنع الوجود بالغیر هستند.
یعنی خیلی شبیهن.
و این همان شباهتی هست که شما حس کردید.
امّا کسی میدونه چرا اینطوریه؟!
(قبلا هم دلیلش رو گفتم)