پر دغدغه ترین سوال فلسفی زندگی شما

  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #41

thinker

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
108
امتیاز
489
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
من جدیدا دوباره دارم به این فکر میکنم آیا واقعا صداقت به ذات خودش ارزشمنده یادفقط به عنوان یه قرارداد اجتماعی حامل ارزش میشه.


تصور ما از هر فعاليت نقش راهبردي در برگرفتن ابزارهاي مناسب براي دستيابي به آن دارد.[4] صداقت يك انتخاب آگاهانه است، بنابراين تصور ما از چيستي آن تلاش ما را در نيل به آن رقم ميزند. صداقت امري است كه هركسي چه فرد، چه جامعه، چه سازمان و ... در پي آن است. اما كساني كه از مهارت تفكر منطقي و مهارتهاي روششناختي برخوردارند پيش از تلاش براي نيل به آن، گامي به عقب نهاده و از چيستي آن ميپرسند. در محيط سازمان و در ميان صاحبان حرفهها و بنگاهها داشتن تصور دقيق و كامل افراد، به ويژه مديران از چيستي صداقت و ابعاد و گونههاي آن نقش مهمي در برگرفتن ابزارهاي مناسب براي نيل به آن دارد. بنابراين تحليلي دقيق از مفهوم صداقت و گونهها و ابعاد آن و آشكارسازي تصورات ناقص و ادعاهاي گزاف و انگاره وارونه از صداقت ميتواند در حل معضله فقدان صداقت در جامعه رهگشا باشد. از آنجا كه كاميابي ما در ترويج صداقت در خانواده، روابط شهروندي، سازماني و ... در گرو تصور روشن و كامل از مفهوم صداقت است، پرسش از چيستي و نقد و اصلاح انگاره ما از آن ضرورت خويش را آشكار ميسازد. البته بايد توجه داشت كه فقدان صداقت پديدهاي چندعاملي است و تأكيد بر مفهومسازي صحيح از آن، هرگز به معناي حصرگرايي و يا تلقي تحويلينگر و تبيينهاي فرو كاهشگرايانه نيست.


تأكيد بر نقش راهبردي مفهومسازي صداقت در نيل به آن پرسشي را برميانگيزد. بر مبناي اعتقاد برخي از فيلسوفان معرفت به اخلاق ميانجامد.[5] اما به وضوح مشاهده ميشود تعداد زيادي از افرادي كه به دروغگويي متصفند به اين كه اين امر دروغ است واقفند ولي اين كار را بارها تكرار ميكنند، بنابراين چگونه معرفت به صداقت را در نيل به آن اثربخش ميدانيم؟

در پاسخ ميتوان گفت، شناخت امري ذو مراتب است. شناخت اجمالي و شناخت تفصيلي را از يكديگر بايد تمايز داد. معرفتي كه عدهاي آن را با فضيلت يكي دانسته و آن را منجر به اخلاق ميدانند، معرفت تفصيلي است نه اجمالي. با اين بيان ميتوان چنين دخل مقدري را دفع نمود و بر اهميت مفهومسازي صداقت در نيل به آن خصيصه عالي مهر تأييد نهاد.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #42

thinker

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
108
امتیاز
489
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
چیزی که تعریف دقیقی ازش ندارم
عشق چیه؟ چرا عاشق میشیم؟
چرا بخاطر یه نفر کلی تلاش میکنیم در حالی که کلی ادم ذیگه هستن؟


عشق در حقیقت خود ، چیزی جز نیکو شمردن امر حسن ( نیک و زیبا ) و جدا ملایم نیست .هر یک موجودات چیزی را که ملایم و سازگار خود می یابد تحسین می کند و اگر خود فاقد آن است به سوی آن کشیده می شود . هر موجودی رسیدن به آن چه در حقیقت ملایم اوست یا آن چه گمان می رود که ملایم اوست ، دانسته می شود .
 

Fati.az

کاربر فعال
ارسال‌ها
62
امتیاز
16
نام مرکز سمپاد
استعداد درخشان فرزانگان
شهر
سلماس
سال فارغ التحصیلی
1400
الان برام یه سوالی پیش اومده اونایی که کچل هستن چطور وضو میگیرن آخه فرق سرشون معلوم نیستش؟
 

Roxanna

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
5
امتیاز
61
نام مرکز سمپاد
M
شهر
M
سال فارغ التحصیلی
1111
عشق در حقیقت خود ، چیزی جز نیکو شمردن امر حسن ( نیک و زیبا ) و جدا ملایم نیست .هر یک موجودات چیزی را که ملایم و سازگار خود می یابد تحسین می کند و اگر خود فاقد آن است به سوی آن کشیده می شود . هر موجودی رسیدن به آن چه در حقیقت ملایم اوست یا آن چه گمان می رود که ملایم اوست ، دانسته می شود .

ملايم يعنى چى ؟ منظور از سازگارى چيه؟
 

Mahsa Bkrn

Daughter Of The Sea
ارسال‌ها
85
امتیاز
352
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Khorramabad
سال فارغ التحصیلی
1397
همیشه به جبر جغرافیایی و زمانی فکر میکنم هیچ پاسخی هم پیدا نمیشه و به شدت رو مخمه...
 

merfan x1

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
567
امتیاز
7,346
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
اقتصاد
راجب خلا.اینکه در خلا هیچ ماده ای وجود نداره ولی خلا چیزیه که وجود داره .درک نمی کنم چطور وجود نداره ولی وجود داره
یچیزی مثل سرماست مثل تاریکی
سرما نبود گرما و تاریکی نبود نور هست
در واقع کلمه ای هست برای توصیف نبود ماده
ما واسه حالت نبودن کلمه خاصی ساختیم
 

ma2012

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
268
امتیاز
569
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
برق
همیشه به جبر جغرافیایی و زمانی فکر میکنم هیچ پاسخی هم پیدا نمیشه و به شدت رو مخمه...
پاسخش رو خودتون میدونید.فقط وقتشه که بپذیریدش:D
همه افکار و احساسات و رفتار ما از دو عامل ژنتیک و محیط ناشی میشن و در واقع اختیاری وجود نداره.
 

رحمتی!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
659
امتیاز
6,644
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
باشه
سال فارغ التحصیلی
1398
مدال المپیاد
یه خورده شیمی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
پلیمر
جدا از سوالای زیادم راجب بینهایت

سوالم اینه :
خدا در بهشت وعده داده که هر کسی هر چیزی بخواد انجام بشه

خوب یکی بیاد بگه که همه رو بندازین تو جهنم

اگه خدا به حرفش کنه که همه چی زیر سوال میره

اگه به حرفش نکنه سخن قران زیر سوال میره
:-?
 

Iman Rage

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
608
امتیاز
17,731
نام مرکز سمپاد
نه اینور نه اونور
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1394
جدا از سوالای زیادم راجب بینهایت

سوالم اینه :
خدا در بهشت وعده داده که هر کسی هر چیزی بخواد انجام بشه

خوب یکی بیاد بگه که همه رو بندازین تو جهنم

اگه خدا به حرفش کنه که همه چی زیر سوال میره

اگه به حرفش نکنه سخن قران زیر سوال میره
:-?
خدا موجود عقلیست
 
  • لایک
امتیازات: Sep
ارسال‌ها
536
امتیاز
20,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان bnb
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1394
آیا خدا اون جوریع که دین برای ما توصیف می کنه؟
و میگه به شکلش و این که چیه فکر نکنید که کفره. چراا؟
چرا ما باید قیامت رو تجربه کنیم؟ مگه چیکار کردیم که مستحق این میزان وحشتی که میگن باشیم؟
من فیلمای زامبی ها و شیاطین و فیلمایی که موجودات ماوراییش بد مطلق ن رو می بینم وحشت می کنم.(صرفا اونایی که بد مطلق ن) چرا باید اون میزان وحشت رو تحمل کنیم؟
چرا باید یه سیب ما رو به این فلاکت بندازه؟
عهد الستی که میگن با خدا بستیم چیزی رو که من به یاد نمیارم چطور عهدیه؟
اگه به همه ی اینا علمی نگاه کنیم چی؟ مثلا یه انرژی اولیه باعث به و جود اومدن کرات و ستاره ها و هر چیز دیگه ای شده و ادامه تا این که ما به وجود اومدیم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #53

thinker

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
108
امتیاز
489
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
چرا ما آفریده شدیم؟
چرا همانا انسان همواره در رنج و سختی ست ؟ لزومش چیه؟


از نظر عقلی آفرینش نوعی احسان و فیض از جانب خداوند نسبت به موجودات ممكن است؛ یعنی آنچه امكان خلق شدن دارد، خداوند از خلق كردن آن بخل نمی‌ورزد و دریغ نمی‌كند، چنین آفرینشی «حُسن ذاتی دارد» و قیام به چنین فعلی كه ذاتاً پسندیده است، جز آن كه خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد، زیرا نشانه جود و فضل اوست. خداوند متعال همان طور كه واجب بالذات است، واجب من جمیع الجهات است، و لذا محال است كه موجودی قابلیت وجود پیدا كند و از ناحیة او افاضه وجود نشود و امساك گردد. از نظر عقلی هر موجودی كه امكان خلق شدن دارد، با زبان حال درخواست وجود و كمال می‌كنند، آفرینش جهان در واقع پاسخ به این امكان و درخواست‌های طبیعی و ذاتی اشیاء است.

و اما دلیل در رنج بودن:انسان آفریده حکیمِ مطلق است که آفریینده نظام آفرینش است؛ در لسان قرآنی و آیات الهی و در روایات و سنت به طور معمول سختی ها را برای انسان به عنوان یک نقطه سازنده دانسته و انسان در سختی آب دیده تر می شود. طلای 24 عیار، 24 نمی شود مگر آن آتش هایی که به ظاهر بسیار سخت است، بر آن وارد شود و تا طلا این آتش ها را لمس نکند و ار دالان آن آتشکده ها نگذرد، طلا نمی شود. یا شمشیر تا آن پتک های آتشین آهنگر را نخورد، شمشیر تیز و برنده نخواهد شد.
سختی ها انسان را در منازل عرفانی نگاه می دارد. رفاه غفلت آور است. رفاه بیش از حد موجب می شود انسان از خدا، از خود، از تمدن و هویت و فرهنگ غافل شود و همین موضوع بحران هویت به دنبال دارد. آیا یک دانشجوی ریاضی یا فیزیک در رفاه و خورد و خوراک و خوابیدن است که به المپیاد راه پیدا می کند یا در سختی ها؟ بنابراین سختی را خدا وارد می کند؛ خدایی که "أقرب من حبل الورید" است و از رگ گردن به انسان نزدیک تر. او به انسان بیشترین محبت را دارد و بلندترین مقامات را برای او می خواهد. پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز با همه رنج یتیمی و آزار کفار و هجرت ساخت و در میان مردم زندگی کرد.

بنابراین فلسفه سختی ها این است که انسان در حال یقظه و بیداری بماند و از خود، جامعه، همنوعان و از همه مهم تر خدا غافل نشود و در برابر شریعت حس مسوولیت داشته باشد.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #54

thinker

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
108
امتیاز
489
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
آیا خدا اون جوریع که دین برای ما توصیف می کنه؟
و میگه به شکلش و این که چیه فکر نکنید که کفره. چراا؟
چرا ما باید قیامت رو تجربه کنیم؟ مگه چیکار کردیم که مستحق این میزان وحشتی که میگن باشیم؟
من فیلمای زامبی ها و شیاطین و فیلمایی که موجودات ماوراییش بد مطلق ن رو می بینم وحشت می کنم.(صرفا اونایی که بد مطلق ن) چرا باید اون میزان وحشت رو تحمل کنیم؟
چرا باید یه سیب ما رو به این فلاکت بندازه؟
عهد الستی که میگن با خدا بستیم چیزی رو که من به یاد نمیارم چطور عهدیه؟
اگه به همه ی اینا علمی نگاه کنیم چی؟ مثلا یه انرژی اولیه باعث به و جود اومدن کرات و ستاره ها و هر چیز دیگه ای شده و ادامه تا این که ما به وجود اومدیم.

1.تفکر در وجود خدا کفر نیست و کسی هم نگفته فکر کننده درباره خداوند کافر میشود. بوسیله فکر و عقل است که انسان به وجود خدا پی میبرد. در روایت آمده که در ذات خدا (نه در وجود خدا) زیاد فکر نکنید،(1) زیرا ذات اقدس احدیت وجودی است بی نهایت و با هیچ ذاتی شباهت ندارد و هیچ یک از موجوداتی که تاکنون دیده‏ایم و شنیده‏ایم، نظیر و همانند او نیست. افرادی که از فکر ورزیده و معلومات سطح عالی برخوردار نباشند، هر چه فکر کنند که خداوند چگونه وجودی است، او را شبیه یکی از مخلوقات خیال خواهند نمود.
در بعضی از کلمات پیشواین بزرگ اسلام آمده است: "مورچه گمان میکند خداوند مانند او دو شاخک دارد".(2) این تعبیر جالب اشاره به این حقیقت است که افکار ناقص و کوتاه در صورت تفکر زیاد در ذات و چگونگی ذات خداوند (اوصاف الهی) در دره هولناک تشبیه سقوط میکنند؛ یعنی خدای ازلی و ابدی و فوق زمان و مکان و غیر متناهی را با یکی از مخلوقات مقایسه کرده و همانند یکی از مخلوقات تصور میکنند. با این که شناسایی ذات خدا برای ما مشکل و یا غیر ممکن است، پی بردن به اصل وجود خداوند و این که عالم خدایی دارد، بسیار سهل و آسان است، زیرا ما به تعداد ستارگان آسمان، برگ‏های درختان، انواع جانداران، بلکه به تعداد سلول‏های هر گیاه و جانور به تعداد اتم‏های اجسام، و خلاصه به شماره تمام موجودات جهان هستی، دلیل و نشانه برای پی بردن به اصل وجود خدا داریم، زیرا که نیاز معلول به علت و مخلوق به خالق را حتی بچه‏ها درک میکنند.

2.داستان "عهد الست"همان چيزي است كه در قرآن مورد اشاره قرار گرفته، (1) ولي حقيقت و ماهيت آن چندان روشن و واضح نيست؛ محدثان اسلامي بر اساس فهم برخي از روايات بر اين باورند كه خداوند به هنگام آفرينش آدم، تمام فرزندان آينده او را به صورت موجودات ريز درآورد و به آنان گفت:«ألست بربّكم» آنان گفتند«بلي»سپس همگي را به صلب و پشت آدم بازگردانيد. آنان هنگام خطاب الهي داراي عقل و شعور كافي بودند. سخن خدا را شنيدند و پاسخ او را گفتند. اين پيمان به اين خاطر از آنان گرفته شد كه راه‏هاي عذر در روز رستاخيز را روي آنان ببندد.(2)

3.
اولا کسانی که از جنت اخراج شدند، همه انسان ها نبودند. بلکه آدم و حوا از جنت هبوط یافتند. یعنی قرار نبوده که نسل آدم، در آن جنت، زندگی ابدی داشته باشد. بلکه همان طور که در گفتگوی فرشتگان با خدا مطرح شد، خلقت انسان، برای زندگی در کره خاکی بوده است:

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء (۱) و(بیاد بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت:« من در زمین جانشینی قرار خواهم داد». گفتند: «آیا کسی را در آن قرار می دهی که در آن فساد و خونریزی کند؟



ثانیا جنتی که آدم و حوا در آن ساکن بودند، باغ پردرختی بوده، نه بهشتی که مومنان پس از قیامت بدان وارد می شوند. چون بهشت بعد قیامت، بهشت پاداش است و قرار گرفتن از ابتدای خلقت در آن معنا ندارد.



ثالثا مساله خوردن یک سیب یا گندم و ... نیست. و این نوع تصور همان القای شیطانی است که همیشه می خواهد گناه را کوچک جلوه دهد. خوردن آن میوه ممنوعه ، سمبل حرص و طمع است. سمبل فریب خوردن و پذیرش سخن دشمن سرسخت انسان است. سمبل بی اعتنایی به نصیحت نجات بخش خداست. و ... و الا خدای متعال و بخشنده، این همه نعمت مختلف را نصیب انسان نموده که انسان از شمارش آن هم عاجز است.



رابعا در همان هبوط آدم و حوا ، لطف و رحمت الهی دیده می شود. چرا که این ماجرا، کلاس آموزشی ورود به دنیا بود. و اگر کسی چشم و گوشش را باز کند ، از این ماجرا عمق دشمنی شیطان، سعادت بودن اطاعت از دستورات الهی، باز بودن راه توبه و جبران خطاها و ... را می آموزد و این که در دین الهی این قدر بر این ماجرا تاکید شده است، به همین دلیل است.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #55

thinker

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
108
امتیاز
489
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
پاسخش رو خودتون میدونید.فقط وقتشه که بپذیریدش:D
همه افکار و احساسات و رفتار ما از دو عامل ژنتیک و محیط ناشی میشن و در واقع اختیاری وجود نداره.

تصور غلط بسیار رایجی که در مورد جبرگرایی وجود دارد این است که بسیاری گمان می‌کنند جبرگرایی لزوماً گویای این است که بشر یا افراد هیچ تأثیری بر آینده و رویدادهای آینده ندارند. به این دیدگاه سرنوشت گرایی یا تقدیر گرایی (fatalism) گفته می‌شود. در حالی که جبر گرایان عقیده دارند که آدمی بر آینده و رویدادهای آینده تأثیر دارد، اما میزانِ تأثیر فرد، خود به رویدادهای گذشته و آینده بستگی دارد. به عبارت دقیق تر جبرگرایی سببی (عِلّی) به ایده‌های ماتریالیسم و علیت مربوط می‌شود.
 
  • لایک
امتیازات: Sep
ارسال‌ها
536
امتیاز
20,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان bnb
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1394
1.تفکر در وجود خدا کفر نیست و کسی هم نگفته فکر کننده درباره خداوند کافر میشود. بوسیله فکر و عقل است که انسان به وجود خدا پی میبرد. در روایت آمده که در ذات خدا (نه در وجود خدا) زیاد فکر نکنید،(1) زیرا ذات اقدس احدیت وجودی است بی نهایت و با هیچ ذاتی شباهت ندارد و هیچ یک از موجوداتی که تاکنون دیده‏ایم و شنیده‏ایم، نظیر و همانند او نیست. افرادی که از فکر ورزیده و معلومات سطح عالی برخوردار نباشند، هر چه فکر کنند که خداوند چگونه وجودی است، او را شبیه یکی از مخلوقات خیال خواهند نمود.
در بعضی از کلمات پیشواین بزرگ اسلام آمده است: "مورچه گمان میکند خداوند مانند او دو شاخک دارد".(2) این تعبیر جالب اشاره به این حقیقت است که افکار ناقص و کوتاه در صورت تفکر زیاد در ذات و چگونگی ذات خداوند (اوصاف الهی) در دره هولناک تشبیه سقوط میکنند؛ یعنی خدای ازلی و ابدی و فوق زمان و مکان و غیر متناهی را با یکی از مخلوقات مقایسه کرده و همانند یکی از مخلوقات تصور میکنند. با این که شناسایی ذات خدا برای ما مشکل و یا غیر ممکن است، پی بردن به اصل وجود خداوند و این که عالم خدایی دارد، بسیار سهل و آسان است، زیرا ما به تعداد ستارگان آسمان، برگ‏های درختان، انواع جانداران، بلکه به تعداد سلول‏های هر گیاه و جانور به تعداد اتم‏های اجسام، و خلاصه به شماره تمام موجودات جهان هستی، دلیل و نشانه برای پی بردن به اصل وجود خدا داریم، زیرا که نیاز معلول به علت و مخلوق به خالق را حتی بچه‏ها درک میکنند.

2.داستان "عهد الست"همان چيزي است كه در قرآن مورد اشاره قرار گرفته، (1) ولي حقيقت و ماهيت آن چندان روشن و واضح نيست؛ محدثان اسلامي بر اساس فهم برخي از روايات بر اين باورند كه خداوند به هنگام آفرينش آدم، تمام فرزندان آينده او را به صورت موجودات ريز درآورد و به آنان گفت:«ألست بربّكم» آنان گفتند«بلي»سپس همگي را به صلب و پشت آدم بازگردانيد. آنان هنگام خطاب الهي داراي عقل و شعور كافي بودند. سخن خدا را شنيدند و پاسخ او را گفتند. اين پيمان به اين خاطر از آنان گرفته شد كه راه‏هاي عذر در روز رستاخيز را روي آنان ببندد.(2)

3.
اولا کسانی که از جنت اخراج شدند، همه انسان ها نبودند. بلکه آدم و حوا از جنت هبوط یافتند. یعنی قرار نبوده که نسل آدم، در آن جنت، زندگی ابدی داشته باشد. بلکه همان طور که در گفتگوی فرشتگان با خدا مطرح شد، خلقت انسان، برای زندگی در کره خاکی بوده است:

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء (۱) و(بیاد بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت:« من در زمین جانشینی قرار خواهم داد». گفتند: «آیا کسی را در آن قرار می دهی که در آن فساد و خونریزی کند؟



ثانیا جنتی که آدم و حوا در آن ساکن بودند، باغ پردرختی بوده، نه بهشتی که مومنان پس از قیامت بدان وارد می شوند. چون بهشت بعد قیامت، بهشت پاداش است و قرار گرفتن از ابتدای خلقت در آن معنا ندارد.



ثالثا مساله خوردن یک سیب یا گندم و ... نیست. و این نوع تصور همان القای شیطانی است که همیشه می خواهد گناه را کوچک جلوه دهد. خوردن آن میوه ممنوعه ، سمبل حرص و طمع است. سمبل فریب خوردن و پذیرش سخن دشمن سرسخت انسان است. سمبل بی اعتنایی به نصیحت نجات بخش خداست. و ... و الا خدای متعال و بخشنده، این همه نعمت مختلف را نصیب انسان نموده که انسان از شمارش آن هم عاجز است.



رابعا در همان هبوط آدم و حوا ، لطف و رحمت الهی دیده می شود. چرا که این ماجرا، کلاس آموزشی ورود به دنیا بود. و اگر کسی چشم و گوشش را باز کند ، از این ماجرا عمق دشمنی شیطان، سعادت بودن اطاعت از دستورات الهی، باز بودن راه توبه و جبران خطاها و ... را می آموزد و این که در دین الهی این قدر بر این ماجرا تاکید شده است، به همین دلیل است.
خیلی ممنون از توضیحاتتون از این که وقت گذاشتید
همه ی اینایی که شما فرمودید رو بنده هم می دونم ولی هر کاری می کنم نمی تونم خودم رو راضی کنم جوابا به دلم نمیشینه. قرار نیس بقیه مثل من فکر کنن. به هر حال ممنون
من هم گفتم که باید به شکل و این که چیه فکر نکنیم چراا؟
عهد الست رو اگه من بستم باید به یاد می آوردم آخه. چرا به یاد نمیارم؟ این منطقی نیس برام
می دونید قضیه چیه؟ می خوام بگم اگه فک کنیم دینی وجود نداره و چیزی هم نگفته. بیایم بر اساس چیزایی که فکر می کردیم امکان نداره و داشت علمی فکر کنیم چی میشه؟ به هر حال خوبی و بدی رو تشخیص میدیم هممون. بیایم خودمون اون خوبی رو پیاده کنیم. اونجوری که فک می کنیم درسته.
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
687
امتیاز
21,591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
از نظر عقلی آفرینش نوعی احسان و فیض از جانب خداوند نسبت به موجودات ممكن است؛ یعنی آنچه امكان خلق شدن دارد، خداوند از خلق كردن آن بخل نمی‌ورزد و دریغ نمی‌كند، چنین آفرینشی «حُسن ذاتی دارد» و قیام به چنین فعلی كه ذاتاً پسندیده است، جز آن كه خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد، زیرا نشانه جود و فضل اوست. خداوند متعال همان طور كه واجب بالذات است، واجب من جمیع الجهات است، و لذا محال است كه موجودی قابلیت وجود پیدا كند و از ناحیة او افاضه وجود نشود و امساك گردد. از نظر عقلی هر موجودی كه امكان خلق شدن دارد، با زبان حال درخواست وجود و كمال می‌كنند، آفرینش جهان در واقع پاسخ به این امكان و درخواست‌های طبیعی و ذاتی اشیاء است.

و اما دلیل در رنج بودن:انسان آفریده حکیمِ مطلق است که آفریینده نظام آفرینش است؛ در لسان قرآنی و آیات الهی و در روایات و سنت به طور معمول سختی ها را برای انسان به عنوان یک نقطه سازنده دانسته و انسان در سختی آب دیده تر می شود. طلای 24 عیار، 24 نمی شود مگر آن آتش هایی که به ظاهر بسیار سخت است، بر آن وارد شود و تا طلا این آتش ها را لمس نکند و ار دالان آن آتشکده ها نگذرد، طلا نمی شود. یا شمشیر تا آن پتک های آتشین آهنگر را نخورد، شمشیر تیز و برنده نخواهد شد.
سختی ها انسان را در منازل عرفانی نگاه می دارد. رفاه غفلت آور است. رفاه بیش از حد موجب می شود انسان از خدا، از خود، از تمدن و هویت و فرهنگ غافل شود و همین موضوع بحران هویت به دنبال دارد. آیا یک دانشجوی ریاضی یا فیزیک در رفاه و خورد و خوراک و خوابیدن است که به المپیاد راه پیدا می کند یا در سختی ها؟ بنابراین سختی را خدا وارد می کند؛ خدایی که "أقرب من حبل الورید" است و از رگ گردن به انسان نزدیک تر. او به انسان بیشترین محبت را دارد و بلندترین مقامات را برای او می خواهد. پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز با همه رنج یتیمی و آزار کفار و هجرت ساخت و در میان مردم زندگی کرد.

بنابراین فلسفه سختی ها این است که انسان در حال یقظه و بیداری بماند و از خود، جامعه، همنوعان و از همه مهم تر خدا غافل نشود و در برابر شریعت حس مسوولیت داشته باشد.
پاسخ زیبایی بود ولی پاسخی تکراری و غیر قانع کننده برای من یکم.
همینی که با سختی انسان آب دیده تر باشه ، یک قانونی ست که بیشتر برای آرامش خودمون میگیم . شاید هم بشه! ولی سوال اینجاست چرا باید خداوند بخواهد با سختی آب دیده شویم؟! آفرینش سختی ها و رنج برای انسان . چرا؟ در صورتیکه هیچ کنترلی بر روی آفرینشت نداری.
با این پاسخ هم که گفتین " خداوند خلق میکنه چون باید به تمامی چیز ها وجود ببخشد ." و پاسخهایی شبیه به این ، بنظرم بیشتر شبیه به سناریو سازیه و جنبه ی قانع کردن نداره.
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #60

thinker

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
108
امتیاز
489
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
بعد از مرگ چی میشه

اول منزل این سفر : مرگ است .
همه موجودات امکانى ، داراى اجل معیّنى هستند که با مرگ آن اجل ، فرا مى‌رسد . امام حسین در روز عاشوراء خطاب به یاران خود فرمودند : اى فرزندان بزرگوارى ! صبر پیشه کنید ، زیرا مرگ ، جز پلى نیست که شما را از رنج و سختى به بهشت برگزیده و نعمت همیشگى عبور مى‌دهد . کدامین از شما گذر از زندان به قصر را نکوهیده مى‌دارد ؟ .
منظور از مرگ ، فنا و نیستى نیست بلکه زمان و موعدى است که موجودات به آن منتهى مى‌شوند . به عبارت روشن‌تر ، مرگ ، زمانى است که موجودات ، سفر خود را به سوى خداوند متعال - پس از اندکى درنگ در دنیا - آغاز مى‌کنند تا در آن مقام ، جاى گیرند و استقرار یابند . پس مرگ نخستین منزلگاه سفر طولانى ما است
واین منزل عقبات دشوارى را دارد :
عقبه اول‌سکرات موت وشدت جان کندن است : « وَ جاءَتْ سَکْرَهُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحیدُ »
« و حالت سکرات مرگ به راستى فرا مى‌رسد و حقیقتى را ( براى انسان از جهان دیگر ) پیش مى‌آورد ، ( و به او گفته مى‌شود ) این همان است که از آن فرار مى‌کردى . »
عقبه دوم عدیله عندالموت است‌یعنى عدول کردن ازحق به باطل در وقت مردن ، وآن چنین است که شیطان نزد محتضر حاضر
شود و وسوسه کند واورا در شک قرار دهد تا بالاخره اورا ازایمان خارج کند وبه همین دلیل است که از ائمه علیهم السلام دعاهایى براى آن ساعت وارد شده وخواندن آن دعاها نافع است .
دوم منزل این سفر : قبر است که بسى هولناک است وهر روز مى گوید :
انا بیت الغربه ، انا بیت الوحشه ، انا بیت الدود یعنى منم خانه غربت ، منم خانه وحشت ، منم خانه کرم ( کافى ج ۳ ۲۴۲ باب ما ینطق به موضع القبر . . . . . ص : ۲۴۱ )
در واقع « قبر » همان « برزخ » است . و برزخ ، عالم بین دنیا و آخرت است که انسان از هنگام مرگ تا نفخ صور در آن قرار دارد ، منظور از قبر ، همین قبر ظاهرى نیست که ما مى‌بینیم ، زیرا این قبر که جسم ما را در خود جاى مى‌دهد ، پس از چندى مى‌پوسد ، بلکه منظور از قبر ، باطن آن است که تا قیامت پا بر جاست و در روایات ما ، از آن به باغى از باغ‌هاى بهشت یا چاهى از چاههاى جهنم تعبیر مى‌کنند .
امام صادق ( ع ) فرمود : برزخ همان قبر ( در اصطلاح قرآن ) است :
البرزخ هو القبر وهو الثّواب و العقاب بین الدّنیا و الآخره والدّلیل على ذلک قول العالم : « والله ما نخاف علیکم إلاّ البرزخ » ( نور الثقلین . ۵۵۳ / ۳ )
امام صادق ( ع ) جهان برزخ را فاصله میان زمان مردن تا زمان قیام قیامت معرفى کرده است . عمر بن یزید از آن حضرت ( ع ) پرسید : برزخ چیست ؟ آن حضرت فرمود : H « القبر منذ حین موته إلى یوم القیامه » E۱[ از هنگام مرگ آدمى وارد برزخ مى گردد خواه او را در زمین دفن کنند یا وى را با آتش بسوزانند یا غذاى درندگان شود یا در دریا غرق گردد . ]
واین منزل نیز عقبات دشوارى را دارد :
عقبه اول ، وحشت قبر است ،
روایت شده است : قبرى را مى‌کندند ، پیامبر اکرم ( ص ) با شتاب به سوى آن رفتند و به شدت گریستند به حدى که خاک از اشک ایشان تر شد و به یاران خود فرمودند : « إِخْوَانِى لِمِثْلِ هَذَا فَأَعِدُّوا » « برادران من ! براى همانند آن مهیا شوید » . مستدرک الوسائل ، ج ۲ ، ص
۴۶۵ درکتاب من لایحضره الفقیه توصیه شده است که میت را بلافاصله و با سرعت به درون قبر نگذارید و قبل از دفن ، مدتى او را در کنار قبرش نگاه دارید تا استعداد دخول را بگیردو . . . و در هنگام دفن بر او تلقین بخوانید و در شب دفن او ، نماز شب اول قبر بخوانید ، این توصیه ها براى کم شدن وحشت و اضطراب او و فشار قبر است .
عقبه دوم ، فشار قبر است
- فشار قبر ، قابل وصف نبوده و حقیقت آن براى ما روشن نیست . از مجموع روایات استفاده مى شود که فشار قبر تابع گناهان است . و میزان و مدت آن نیز تابع میزان گناهان است . به همین جهت اختصاص به کفار و مشرکین و جنایتکاران ندارد بلکه مؤمنان و نیکان نیز به اندازه گناهان که از آنها سر زده ممکن است گرفتار فشار قبر شوند . فشار قبر براى چنین مؤمنینى سبب مى شود که کفاره گناهان خود را در برزخ تحمل کنند تا در قیامت پاک باشند ولى براى جنایتکاران و کفار در قیامت عذابى سخت تر در انتظار شان است
به کلامى از امیر المؤمنین به عنوان پیام مردگان توجه کنید : حال اگر چه آثارشان نابود ، و اخبارشان فراموش شده ، امّا چشم‌هاى عبرت بین ، آنها را مى‌نگرد ، و گوش جان اخبارشان را مى‌شنود ، که با زبان دیگرىَ با ما حرف مى‌زنند و مى‌گویند : چهره‌هاى زیبا پژمرده و بدن‌هاى ناز پرورده پوسیده شد ، و بر اندام خود لباس کهنگى پوشانده‌ایم ، و تنگى قبر ما را در فشار گرفته ، وحشت و ترس را از یکدیگر به ارث برده‌ایم ، خانه‌هاى خاموش قبر بر ما فرو ریخته ، و زیبایى‌هاى اندام ما را نابود ، و نشانه‌هاى چهره‌هاى ما را دگرگون کرده است . اقامت ما در این خانه‌هاى وحشت‌زا طولانى است ، نه از مشکلات رهایى یافته ، و نه از تنگى قبر گشایشى فراهم شد ( نهج البلاغه - ترجمه دشتى ۴۵۱ ۳ پیام مردگان ! . . . . . ص : ۴۵۱ ) با توجه به مطالب کلى فوق ، در روایات برخى امور به خصوص به عنوان چیزهائى که باعث عذاب قبر مى شوند ، شمرده شده است :
۱ - حق الناس : حقوق مالى و غیر مالى مردم را ضایع کردن از عواملى است که موجب فشار و عذاب قبر مى شود . سخن چینى ، غیبت ، عیب جوئى و بد گوئى از مردم ، عقوق والدین ، رعایت نکردن حق همسر ، خوردن مال حرام ، ربا خوارى .۲
۲ - بد اخلاقى : بد اخلاقى با مردم یا خانواده و دوست و رفیق ، از جمله چیزهائى است که موجب عذاب و فشار قبر مى شود حتى اگر انسان از اولیاى خدا باشد . همچنان که در داستان سعد معاذ مشهور است .۳
۳ - اجتناب نکردن از بول و نجاست : مانند این که انسان ایستاده روى زمین سخت بول کند و به بدن و لباس ترشح کند وبعدا با همان بدن و لباس نماز بخواند . پرهیز نکردن از بول به عنوان یکى از عوامل فشار قبر در روایات ذکر شده است .۴
۴ - نداشتن ولایت ائمه معصومین ( ع ) : اعتقاد نداشتن به ولایت امامان معصوم از جمله چیزهائى است که موجب عذاب قبر مى شود .۵همچنان که به طور کلى گناهان و به خصوص برخى اعمال موجب فشار قبر مى شود به طور کلى کارهاى نیک و به خصوص برخى اعمال نقش به سزایى در آرامش روح در عالم برزخ و رهایى از فشار قبر دارد . مانند خدمت به مردم ، نماز خواندن و به ویژه نماز شب ، حج خانه خدا ، صبر بر مشکلات و . . .
همان طور که برخى از معاصى ، موجب تشدید فشار اول برزخ مى‌شود ، بعضى از اعمال نیز موجب کم شدن و یا برطرف شدن این فشارها و وحشت‌ها مى‌شود .
اعمالى چون :
_ به جا آوردن رکوعى تام و کامل در نماز ،۶به‌جا آوردن نماز شب ،۷خواندن سوره « تکاثر » هنگام خواب ،۸گذاشتن دو چوب تر با میت ،۹روزه گرفتن چهار روز از ماه رجب و دوازده روز از شعبان۱۰
. ک : معاد یا بازگشت به سوى خدا ، ج ۱ ، صص ۲۷۷ - . ۲۸۲روح ، محمد شجاعى ، کانون اندیشه جوان .
عقبه سوم سؤال منکر و نکیر :
از عقبه‌هاى بس خطرناک قبر است که کسى را از آنها گریزى نیست مگر اینکه ایمان و عمل صالح را پیش از خود فرستاده باشد . سؤال منکر و نکیر ، نیز پرسش از حقیقت و باطن اعتقادات و اعمال ما است .
امام صادق ( ع ) مى‌فرمایند : « یَجِىءُ الْمَلَکَانِ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ إِلَى الْمَیِّتِ حِینَ یُدْفَنُ . . .
« دو فرشته منکر و نکیر نزد میت در هنگامى که دفن مى‌شود ، مى‌آیند در حالى که صداى آنها همانند رعد ، بلند . . . سپس ، از میت مى‌پرسند : پروردگار تو کیست ؟ دین تو چیست ؟ . . . اگر او مؤمن باشد ، مى‌گوید : الله پرودگار من است و اسلام دین من . . . . و براى او ، درى به سوى بهشت باز مى‌کنند و او جایگاهش را مى‌بیند .
اما اگر او کافر باشد ، بر او وارد مى‌شوند در حالى که شیطان ، مانند دودى در کنار او نشسته است . از او مى‌پرسند : پرودگار تو کیست و دین تو چیست ؟ . . . وچشمان او را به سوى آتش مى‌گشایند ، و او جایگاه خود را در آن مى‌بیند » . کافى ، ج ۳ ، ص
. ۲۳۶ براى حسن ختام بحث مطابق روایات ، بعضى از اعمال دیگرى که براى ازبین بردن وحشت ودشواریهاى قبر نقش بیشترى دارند را دراینجانقل مى کنبم :
. ۱ قرآن خواندن
. ۲ نماز وحشت
. ۳ نماز شب
. ۴ حج خانه خدا
. ۵ صدقه صدقه اى که انسان براى اموات مى دهد ملکى از جانب خدا آن را مى گیرد و در طبقى از نور مى گذارد کنار قبرستان مى آید و فریاد مى زند ، سلام بر شما بازماندگانتان هدیه اى برایتان فرستاده اند .
اموات هم با خوشحالى آن طبق را مى گیرند و داخل قبر خود مى کنند و به این وسیله قبرشان وسیع و پر نور مى شود .
۶ عبیدبن کعب گوید : بر رسول خدا ( ص ) وارد شدم ، دیدم حسین ( ع ) در دامنش نشسته است و آن حضرت او را مى بوسد و مى بوید . گفتم یا رسول الله حسین را خیلى دوست دارى ؟
فرمود : « اهل آسمان حسین ( ع ) را بیش از اهل زمین دوست دارند ، در عالم قبر و برزخ و قیامت عظمت و شأن حسین آشکار مى گردد ، عزت حسین و نفوذ و سلطنت او و سایر ائمه آن جا ظاهر مى شود .
. ۷ صلوات بر پیامبر ( ص )
حضرت رسول اکرم ( ص ) فرمود : بر من زیاد صلوات بفرستید ، زیرا صلوات فرستادن بر من سبب نور در قبر و صراط و نور در بهشت مى شود .
. ۸ نیکى به پدر و مادر
. ۹ وضو
. ۱۰ ذکر خدا
. ۱۱ نماز حضرت رسول ( ص ) فرمود : « وقتى میت را دفن کردند نماز او به صورت شخصى نورانى داخل قبر رفیق و مونس او مى شود ، ترس و سختى هاى عالم برزخ را از او دفع مى کند .
. ۱۲ امر به معروف
. ۱۳ حسن خلق
. ۱۴ صله رحم
بنابراین مونس و همدم انسان در قبر اعمال خیرى است که انجام داده است و اعتقادات صحیح محبت اهل بیت ( ع ) و سایر رفتارهاى نیکویى که نسبت به پدر و مادر و ارحام و دوستان و مؤمنان انجام داده است .
 
بالا