چرا زنده بمونیم؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Sara.kh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
چون زندگیم اون قدری بد نیست که خودم رو بکشم.
آدم وقتی زندگیش بد باشه و چشم اندازی برای خوب شدنش نباشه خودش رو می‌کشه. یعنی یه مقدار بدیهیه فک کنم.
یه وضعیتی هم هست که ممکنه آدم ذهنش توی یه برزخی باشه که درست کار نکنه و حالش خوب نباشه و نتونه تشخیص بده که آیا قراره در آینده گره‌های ذهنش باز بشن و زندگی "خوب" بشه یا نه. یعنی حداقل تکلیف خودش با خودش مشخص میشه یا نه. آیا قراره آینده ارزش صبر کردن رو داشته باشه یا نه.
 
سوال جالب و در عین حال سختیه.
شاید چون نمی‌دونم بعد از مرگ چه اتفاقی میفته و سرنوشتم چی میشه، ترجیح میدم همین‌جایی که الان هستم (یعنی زنده بودن) بمونم. اگر به‌فرض بدونم بعد از اینکه بمیرم وارد دنیاها یا چرخه‌ای متفاوت‌تر (یا بهتره بگم بهتری) میشم، ابایی از مردن پیدا نمی‌کنم؛ اما چون ظاهراً بعدش هیچی نیست و پر از ابهامه برام، پیش خودم میگم لااقل وقتی داری در این جهان زندگی می‌کنی شاهد اتفاقات هستی و خودت هم داری یه عملی انجام میدی و در حال گذار و فعالیت و «بودن»ای. خودِ این جهان به هیچ وجه یک جای ایده‌آل برای این «بودن» عه نیست و اگه جایی بهتر بود حاضر بودم با مردنم ورود بهش رو رقم بزنم، اما فکر می‌کنم فقط همین‌جاست و سایر جاها صرفاً در حد حدس و گمانن. به علاوه اینکه اگر تو زندگیم کسانی وجود داشته باشن که وجود اون‌ها برای من فوق‌العاده مهم باشه و بدونم اگر بمیرم تمام تعادل زندگیشون مختل میشه (مثلاً فرزندم) حاضر نیستم بمیرم و می‌خوام اول اون وابستگیش به من رو قطع کنه، بعد حالا تصمیم می‌گیرم که به پاسخ این پرسش فکر کنم.

+ در مورد تجربه نکردنِ چیزهای خوب و «فلان کار رو نکردم»، «فلان جا رو ندیدم» و ... این‌ها دلایل کافی‌ای نیستن چون انسان ذاتاً سیری‌ناپذیره و همیشه یه چیز بیشتر می‌خواد. هیچ‌وقت به طور کامل راضی نمیشه. و خیلیا هستن که تقریباً تموم این چیزها رو هم ممکنه تجربه کرده باشن ولی باز هم حاضر نیستن بمیرن. چرا؟ اونا که به ظاهر خوب زندگی کردن و همه چیز رو دراختیار داشتن و به اهدافشون هم رسیدن، دیگه چرا ادامه میدن؟
 
سلام
به خاطر هدفی که دارم
این هدف ارزش هرگونه سختی رو داره و مهم ترین نکته اینه که من انتخاب کردم ...
 
باید سوال رو جور دیگری مطرح کرد.ایا چیزی داریم که حاضریم براش بمیریم؟اگر چنین چیزی داریم،پس به خاطر همون چیز میتونیم زندگی کنیم (و تا حالا هم قطعا به خاطر همون دلیل یا دلائل زندگی کردیم)
پس شاید به جای دلیل زندگی باید پرسید،ایا چیزی یا چیز هایی هست که براشون بمیریم؟اگر باشه،پس دلیلی برای زندگی هم داریم.
 
چرا زندگی کنیم و به هر دری بزنیم تا زنده بمونیم؟ هرکدوممون تاثیر بخصوصی در دنیا داریم که اگه نباشیم یه جای کار می‌لنگه؟ اگه جوابش آره‌ست چرا باید در ازای تاثیرمون توی دنیا زجر بکشیم یا سختی تحمل کنیم؟ کلا سوال اینه که چرا زنده اید و خلافشو انتخاب نمی‌کنید.
در حال حاضر پاسخم به این سوال «نمی‌دونم» عه.
به‌جز والدینم کسی رو ندارم که زنده بودن یا نبودنم براشون اهمیتی داشته باشه، پلن خاصی هم تو زندگیم ندارم، یعنی خب صرفاً فقط در حالِ گذر هستم و از مسیر لذت می‌برم و مقصد معینی ندارم. باید خیلی زودتر از این‌ها مسیر درست‌تری در پیش می‌گرفتم. شاید فقط اسیر و گرفتارِ همین لذتی هستم که از مسیرِ زندگی حاصل میشه برام. اگه لذته رو ازم بگیری دلیلی برای زندگی پیدا نمی‌کنم، الان. ممکنه بعدها دلایلی اضافه بشن، که خب تفاوتی در اصل قضیه ایجاد نمی‌کنه.
اگر انتهای هرکاری که می‌کنم یه «که چی؟» اضافه کنم، تهش به همین می‌رسم که صرفاً برای تجربه کردنِ این جهان و پستی بلندی‌هاش زنده‌م.
 
تا ببینم قبل سی سالگی چه امپراطوری میسازم 😎
 
  • ناراحت
امتیازات: Roxan
من میخوام زنده بمونم تا همونقد که زندگی دهنمو سرویس کرده دهنشو سرویس کنم
 
نمیدونم چرا ولی همه چیز هم کنار بذاریم بالاخره انسان کنجکاوه و شاید این حس کنجکاویشه که باعث میشه دلش بخواد زنده بمونه تا تجربه کنه خیلی چیز ها رو مثل پیری و بعد از دنیا بره:)
 
اگه ناراحت نشدن کسی برامون مهمه خب مجبوریم زندگی کنیم وگرنه اصلا به دنیا اومدنمون هم انصاف نبوده... چطور دو نفر به خودشون اجازه این حق رو میدن که یکی دیگه رو به وجود بیارن؟ فقط یه بازیه که همه فکر کردن باید کاری که بقیه میکنن و ادامه بدن وگرنه میبازن...
 
زنده بمونیم تا نظاره‌گر این باشیم که هرچی می‌ری جلوتر دلایل محکمتری برای خودکشی می‌تونه وجود داشته باشه.
 
فقط به این باید فکر کنی که وجود تو توی این دنیا بیهوده نبوده.
دلیلی وجود داره که تو زنده ای.
تو از بین میلیون ها میلیون نفر دیگه انتخاب شدی تا در شکم مادر قرار بگیری و پرورش پیدا کنی و به دنیا بیای.
تو باید به اون هدف برسی
همین.
 
برای اینکه آخرش بمیریم..
 
فقط به این باید فکر کنی که وجود تو توی این دنیا بیهوده نبوده.
دلیلی وجود داره که تو زنده ای.
تو از بین میلیون ها میلیون نفر دیگه انتخاب شدی تا در شکم مادر قرار بگیری و پرورش پیدا کنی و به دنیا بیای.
تو باید به اون هدف برسی
همین.
یه اتفاق رندوم بوده. کدوم هدف؟
 
یه اتفاق رندوم بوده. کدوم هدف؟
من به شانس و رندوم بودن اتفاقات معتقد نیستم حداقل خیلی کم.
اما در کل اگر بخوام بگم حتما هدفی هست
فقط باید دنبالش بگردی.
 
من به شانس و رندوم بودن اتفاقات معتقد نیستم حداقل خیلی کم.
اما در کل اگر بخوام بگم حتما هدفی هست
فقط باید دنبالش بگردی.
رندوم بودن بوجود اومدن ما، با یافتن هدف برای ادامه دادنش در تضاد نیست. اما اینکه بگیم یه هدفی از اولش برای ما در نظر گرفته شده، منطقی نیست.
رندومنس هم یه پدیده‌ی اعتقادی نیست یه واقعیته.
 
رندوم بودن بوجود اومدن ما، با یافتن هدف برای ادامه دادنش در تضاد نیست. اما اینکه بگیم یه هدفی از اولش برای ما در نظر گرفته شده، منطقی نیست.
رندومنس هم یه پدیده‌ی اعتقادی نیست یه واقعیته.
هر چند بر روی موضع قبلی پافشاری میکنم اما
برای نظر شما احترام قائلم.
 
پافشاری روی موضع قبلی با پذیرفتن این دیدگاه چجوری میشه؟
شاید بهتر بود به همون احترام قائلم بسنده میکردم.
اما اینکه در اطراف ما خیلی چیزهای مختلفی هست که داره طبق نظم پیش میره و بهم نمیخوره و هیچ چیز بی دلیل نیست آیا واقعا ممکنه که مهمترین اتفاقی که برای یک انسان رخ میده رندوم باشه؟از بین میلیون ها میلیون سلول دیگه که میتونستن الان زنده باشن یکنفر انتخاب شده.اون یکنفر سزاوار بوده.
این موضوع برای من غیر قابل پذیرشه که رندوم باشه.
 
فقط به خاطر حس‌های خوبی که اون وسط میشه تجربه کرد. وگرنه ارزش خاصی توی زندگیم ندارم
 
Back
بالا