پیشنهاد بازی(گیم)

[خِیزَران]

Limbo
ساخته شده توسط استودیو دانمارکی Play Dead
این بازی با اندروید،ویندوز، کنسول و...قابل اجراعه
خلاصه داستان : کاراکتر اصلی داستان پسر بچه ای حدودا ۱۰ ساله س که با حالت گیجی از جاش بلند میشه و میخواد راهی رو ادامه بده ولی این راه یه مسیر معمولی و هموار و بی خطر نیست مسیری پر از چالشه
نکاتی که در خصوص این بازی باید بگم اینه که این بازی حجم کمی داره ولی خب نقاشیاش و سیاه سفید بودن فضای بازی خسته کننده نبودن برام.
اگه از فیلمهای ژانر اسلشر خوشتون میاد این بازی رو امتحان کنید (من خودم قلبم میومد تو دهنم سر عنکبوت و تله خرس ها (:!)

نکته بعدی اینکه به قوانین فیزیک الخصوص چگالی و.. در این بازی توجه زیادی شده و شما باید ذهنتون رو به کار بندازین.
یه موضوعی ذهن من رو مشغول کرد که طراحان این بازی تو به مخمصه انداختن شما مستعد هستن.شما ممکنه تا نیم ساعت یا حتی بیشتر به راه حل اون مرحله فکر کنین و ذهنتون به چالش کشیده شه.
در کل بنظرم تجربه خوبی بود (:

 

[امین]

داشتم تو یوتیوب می‌گشتم، یه ویدئوی قدیمی از لتس پلی بازی Visage که چند سال پیش اونو دیده بودم بهم پیشنهاد شد، و یادم افتاد که اصلاً چنین بازی‌ای هم وجود داشته!

همتون احتمالاً P.T رو بازی کردید یا حداقل باهاش آشنایی دارید. یه نسخه‌ی فوق‌العاده از سایلنت هیل که توسط هیدئو کوجیما ساخته شده بود و صرفاً یک دمو بود و قرار بود که کاملش در آینده ساخته بشه که پروژه‌ش بنا به دلایلی لغو شد؛ اما تأثیری که این بازی رو سبک ترسناک گذاشت حتی با همون دموی مختصرش اونقدری زیاد بود که یه‌راست جزو برترین بازیای ترسناک تاریخ قرار گرفت و کلی هم برای بازی‌سازانِ بعد از خودش یک الگو شد و تلاش کردن از اِلِمان‌های اون استفاده کنن؛ حتی در رزیدنت اویل ۸ هم تو قسمت خونه‌ی عروسک‌ساز (دونا بِنِویِنتو) کلی از پی‌تی قرض گرفته بودن.

یکی از اون بازی‌ها که تونست خودش رو به نوعی به عنوان جانشین P.T معرفی کنه و بسیار هم موفق بوده، Visage هست. فکر می‌کنم بازیش ۴ چپتر داشت و اوایل به ترتیب هر چپتر رو بعد از چند ماه منتشر می‌کردن تا بالاخره بعد از یکی دو سال بازیش به پایان رسید. اگر تا حالا بازیش نکردید یا اسمش به گوشتون نخورده بوده توصیه می‌کنم برید لتس پلی‌ش رو ببینید.

 

[خِیزَران]

Jars
ساخته شده توسط شرکت
Mouse Trap games
قابل اجرا بر روی PC

این بازی در مورد یه پسر بچه کنجکاو با قوه تخیل خیلی بالاس که اسمش ویکتوره.
ویکتور در زیر زمین خونه شون تعدادی جک و جونور رو میبینه و تصمیم میگیره امنیت رو با ابر قهرمان هایی که خودش مشخص کرده (جالبه که اونا هم جک و جونورن ((:!) بدست بیاره و صندوقچه ای که قفل داره رو از حمله دشمنا حفظ کنه ...
اول از همه بگم این بازی واقعا منو درد به دوران چهارم پنجم دبستان که هی با چسب و آهن ربا و حشرات و اینا ور میرفتم
بعد اینکه نقاشی های کارتونی ش رو واقعا دوست داشتم.هم حجم کمی داشت هم لذت میبردم .
در مراحل اول بازی شاید با خودتون بگین چند تا صندوقچه س باز میکنم مثل آب خوردنه ولی در لول ۹ به بعد متوجه این میشین که باید اولویت قرار بدین برای استفاده از قهرمان ها و وسایلتون چون یه جاهایی نیرو کم میارین.

جز دشمنان یسری موانع هم در برابرتون قرار میگیرن مثلا اون قفل های سنگی که باید یجوری بازش کنین.
همینطور برای امتیاز بیشتر میتونین یسری چیز ها مثل آهنرباهای گردان رو از حمله شون سالم نگه دارین.
اگه بخوام نظر کلی بدم تجربه باحالی بود برام .من تقریبا از ۹۰ درصد بازی های استراتژیک خوشم نمیاد ولی این بازی برام جز همون ۱۰ درصد بود (:

 

[.Mr.]

بازی پیشنهادی من
برا pc هست هر دوشون که میخوام بگم
اولی Dota 2 هست، آنلاینه و انقدری پیچیده و گنگ هست که اگه سه چهار یا حتی پنج شیش سالم بازی کنین بازم چیزایی داره که جدید باشه و براتون هیجان انگیز باشه!
دومی call of duty وارزونه که اونم آنلاینه و تو سبک بتل رویال! اگه بتل رویال دوس دارین این دیگه تَحِ بتل رویال برا pc هستش.
برا pc اسنایپر الیت 1 2 3 4.هم خوبه هر چهارتاشو به ترتیب بخوای بازی کنی(آفلاینه)

برا اندروید باید بگم که
الان رنکیگ یک دنیا پابجیه با اختلاف از کالاف و فری فایر.
اگه ماشین و... دوس دارین آسفالت9-ریل ریسینگ3-ماست وانتد و.. هم هست
موفق باشین

 

[امین]

همه از بازیای امروزی و جدید حرف می‌زنن و من به علت نداشتن یک کنسول بازی و یک سیستم پی‌سی درجه یک، همواره از بازیای نسل جدید محروم بودم؛ اما طبیعتاً بیکار ننشستم و خودم رو با بازیای قدیمی‌تر اما جذاب سرگرم کردم!

یکی از بازیایی که قطعاً اسمش رو شنیدین، سری Plants vs Zombies هست که قسمت اولشو بالای ۹۰٪ شما بازی کردین و هم نسخه‌ی کامپیوتریش موجوده هم نسخه‌ی موبایلش.
قسمت دومش که سال ۲۰۱۳ منتشر شد فقط مخصوص گوشی‌های هوشمند طراحی شد و برای کامپیوتر لازم بود از یک Emulator استفاده کنین. بازیش از نظر جذابیت‌های بصری و گرافیکی به شدت نسبت به سری اول پیشرفت داشت و گیم‌پلی بازی هم بهتر شد و تنوع گیاهان و زامبیا و قدرتشون هم بیشتر شد، اما یک سری نقطه ضعف داشت:
در درجه اول microtransaction بازی بود که شما رو وادار می‌کرد گیاهان پرمیوم رو با وجه نقد و پول واقعی خریداری کنید؛ گیاهانی مثل Snow pea یا Torchwood یا Jalapeño که جزو گیاهان اورجینال سری اول بودن، حالا در قسمت دوم پولی شدن و باید اونا رو بخرید تا براتون باز بشن!

​

در درجه دوم هم مکانیزم Leveling گیاهان و زامبی‌ها بود که به شدت باعث بهم خوردن تعادل بازی میشد. در ابتدا گیاها همگی در لول ۱ هستن و شما وقتی Piñata بدست بیارید می‌تونید اونا رو آپگرید کنید که باز هم خود بازی به شما تعداد محدودی پینیاتا میده و برای بدست اوردن پینیاتای بیشتر، لازمه که دلار خرج EA کنید! و خب زمانی که بازیکنانی گیاهانشونو به لول‌های بسیار بالا ارتقا بدن باعث Overpowered شدن اون گیاها و عملاً شکستن بازی میشن و واسه همین EA مراحلی رو ضمیمه‌ی بازی کرد که در اون‌ها زامبی‌ها هم لول‌بندی دارن و کلاً هی همینجوری همگی دور هم لول‌آپ میشن :‌))) اینجوری بازی از حالت لذت‌بخش بودن درمیاد و دیگه بی‌فایده میشه.

راه حل چیه؟ الکترونیک آرتز که به منفورترین کمپانی آمریکا مشهوره و بسیاری از بازی‌ها و شرکت‌های بازی‌سازی رو به فاک داده برای کسب درآمد و سودجویی خودش، پس چیکار باید کرد؟

اینجاست که modder ها وارد عمل میشن و میان گندکاری‌های EA رو جمع و جور می‌کنن.

دو کاربر به نام goodpea2 و Minepower اومدن و یک ماد برای این بازی ساختن به اسم Eclise.

این ماد چند ویژگی مهم داره:

۱- خبری از میکروترنزکشن نیست و تمامی گیاهان به مرور با پیشروی در بازی آنلاک میشن و گیاهان پرمیوم هم با Gem که Gem هم در طی خود بازی جمع‌آوری میشن. نیازی به پول خرج کردن نیست. تازه اگر هم Gem تون ناکافی بود، در طی بازی یک سری Secret Levels وجود داره که اگر موفق بشید اونا رو بدون Lawnmower ببرید، براتون اون گیاه‌های خاص رو باز می‌کنه!

۲- سیستم Leveling به کلی برداشته شده و در عوض یک سیستم بسیار خفن به نام Tiering جایگزینش شده. بدین صورت که هر گیاه ۳ تا Tier داره و هر Tier هم مزایا و معایب دارن! یعنی ممکنه یک سری خاصیت‌ها رو بهبود ببخشن، ولی یک سری رو بدتر کنن. تصمیم و انتخاب با بازیکنه که از کدوم Tier استفاده کنه و همین روند استراتژیکی بازی رو بهتر می‌کنه.

اون علامت‌های یک خط برنز یا دو خط نقره‌ای یا سه خط طلایی رو می‌بینید؟ اون‌ها همگی Tierهای مختلف از ۱ تا ۳ هستن. معمولاً Tier سوم از همه گرون‌تر و میزان کاراییش هم سنگین‌تر و بالاتره ولی ریشارژ کندتری داره و خب قیمتشون هم بیشتره. کلاً در این ماد گیاها همگی Balanced شدن و شما مجبورید که در انتخابتون دقت کنید.

۳- مراحل بازی به شدت خلاقانه و در عین حال سخت هستن! همگی از سختی PvZ 2 می‌نالیدن در حالی که این ماد چند برابر سخت‌تره :‌))) و سختیش به هیچ عنوان زامبی اسپم نیست که هزار تا زامبی یهو بریزن وسط! سختی‌ش حساب شده و به گونه‌ای هست که بازیکن پس از باخت همیشه خودش رو مقصر می‌دونه، نه بازی رو! این یعنی یک difficulty استاندارد. ضمن این که Power up در این ماد وجود نداره :‌)))) یعنی یا باید مرحله رو با دستای خودت و مهارت و تفکر خودت ببری یا همش ببازی و هیچ راه تقلبی برای ساده‌تر شدن نداری! حتی Plant food هم در پارت اول بازی غیرفعاله و باید پارت اول رو بی پلنت فود سر کنید :‌)) زمانی هم که پلنت فود فعال میشه نمی‌تونید با سکه پلنت فود بخرید، فقط باید از همون تعدادی که در جریان خود مرحله بهتون میده به درستی استفاده کنید.

۴- یک سری پازل و مینی‌گیم به بازی اضافه شدن که در نسخه اورجینال وجود نداشتن و بسیار چالش‌برانگیزن. مثل Plant Puzzles یا Bowling Party یا مراحلی که باید یک مأموریت خاصی رو به شیوه‌ای که بهتون توضیح داده شده مطابق با قوانین خود بازی انجام بدین.

​

۵- یک سری گیاه‌ها و زامبی‌های جدید توسط خود goodpea2 طراحی شدن که در نسخه اصلی نیستن!! مثل Shadow zombie یا Wheat slinger.

یک جاهایی به قدری بازی سخت میشه که به زمین و زمان فحش می‌دید :‌)))) و اتفاقاً همین یکی از دلایلی بود که من دست کم ۳ بار بازیش رو تا انتها رفتم و هنوزم برام جذابیت داره!

می‌تونید از طریق این لینک ، فایل نصب بازی به همراه obb بازی رو دانلود کنین. طریقه‌ی نصبش هم ساده س؛
اول فایل apk رو نصب می‌کنین، سپس اونو اجرا می‌کنین تا یه صفحه سیاه باز شه و مدام بخواد loading کنه و گیر کنه. از صفحه میاین بیرون و فایل obb بازی رو تو پوشه‌ی obb در Android قرار میدین (اونایی که اهل بازیای موبایلن می‌دونن چه مدلی باید قرار بدن) و حالا بازی اجرا میشه. اگر هم متوجه نشدین می‌تونین از طریق ویدئویی که خود goodpea2 اونو منتشر کرده نحوه‌ی نصب رو نگاه کنید.
+ از اونجایی که سطح بازیش ممکنه برای بعضیا زیادی سخت باشه، اومده ورژن آسون بازیشو هم تو اون لینک گذاشته :‌)) من توصیه‌م اینه همون Official obb رو دانلود کنید.

بازیش فقط مخصوص سیستم‌عامل اندرویده.

چند روز پیش goodpea2 نسخه‌ی آلفاش رو منتشر کرد؛ رفته تمامی مراحل قبلی رو کوبید همه رو از نو مطابق با sun system جدید ساخته :‌)) و انصافاً خیلی جذاب و البته چالشی‌تر از قبل شده. گرچه همون نسخه‌ی سابقش هم به اندازه‌ی کافی جذابیت داشت. نسخه‌ی قبلی رو ۳ بار تموم کردم، این یکی رو هم تموم کنم میشه چهارمین بار :‌)))

یکیتون بیاد نصبش کنه اقلاً یه همبازی‌ای داشته باشم ببینم اونم داره مراحلش رو طی می‌کنه. خودم الان S-6 رو بعد از شونصد بار ترای کردن ردش کردم، چه سخت بود :‌))

 

[خِیزَران]

The wolf among us
از Teltale Games
پلتفرم هایی که روشون قابل اجراس:
اندروید
ios
ps3
ps4
ویندوز
xbox one
xbox 360

خب چرا این بازی رو انتخاب کردم؟

Life is strange
ساخته شده توسط Dontnod Entertainment , گیمی در سبک داستانی

که با PC و گوشی قابل اجرا هست.
تاثیر انتخاباتون رو نشون میده‌.
گیم پلی روونی داره و گرافیکش نسبتا خوبه.
تو موقعیت هایی قرار میگیرین که نیاز به فکر و تکرار و بارها و بارها rewind کردنه.
Max قهرمان این بازی ، یه قدرت خاصی داره اونم اینه که میتونه زمان رو به عقب برگردونه و جلوی اتفاقات خطرناک رو بگیره و به دیگران کمک کنه.جدای ازون مکس وسط کارش اگه می دید یکنفر مورد تهدید شخصی قرار گرفته یا کسی به دوستش تهمت میزنه دفاع میکرد و کاراکترش برام باحال بود
اهان اینم بگم که موزیکایی که وسط بازی پلی میکنه مکس (چه تو اتاق خواب خودش ،چه کلویی و چند تا صحنه دیگه)واقعا باحال و آرام بخشن.
در خصوص انتخاب چندین راه بگم اگه انتخابتون اشتباه باشه ، میتونین فلش بک بزنین و دوباره برین جلو.ولی خیلی از انتخابا اختیاریه(: مثلا خودم خیلی شیطنت کردم در صورتی که میتونستم خیلی خنثی باشم (اشاره به همکلاسی مکس و کلکسیون عکس هاش)

راستش در خصوص موضوعش اگه ماجراجویی رو دوست دارین حتما امتحان کنین چون واقعا ماجراجویی های این دختر نوجوان باحال بود(=بشخصه ، همه چی رو ایگنور میکردم تا برم جلو و به ته بازی برسم ، چون نمی تونستم رهاش کنم !

راستش بازی لایف ایز استرنج منو سوق داد سمت بازی های انتخاب محور. سر همین با چند تا سرچ این بازی رو انتخاب کردم ولی با وجود سبک یکسان این دو بازی از زمین تا آسمون فرق دارن
اول از همه اینو بگم که خودم موضوع
لایف ایز استرنج رو بیشتر دوست داشتم ولی این بازی هم نکات مثبت خودشو داره که بهش میپردازم.
بنظرم مخاطب این بازی باید بالای ۱۷ سال (شایدم ۱۵ چون اصلا نمیدونم سیستم رده بندی سنی چجوریه (((: )باشه چون دارای صحنه هایی س که نسبت به لایف ایز استرنج مخاطب بزرگسال تری رو میخواد.
نکته بعدی اینکه اگه از دنیای جن و پری و ،افسانه ها،خیالپردازی و... این موضوعات خوشتون میاد میتونه انتخاب خوبی براتون باشه.
نسبت به لایف ایز استرنج خیلی بیشتر انتخاب محوره و شما کمتر درگیر رد کردن مراحل مختلف میشین.
ژانر معمایی جالبی بود.خودم پنج تا فصل رو با بی صبری میرفتم جلو تا بفهمم جریان چیه.

حجم بازی نسبتا کمه و گرافیکش هم جالبه.

خلاصه داستان : کاراکتر اصلی Bigby نمیدونم معادلش رو دقیقا ولی یجورایی معادل کلانتر یه شهره و با دستیارش Snow بنا بر روش های افسانه ای ، فیبل ها رو شناسایی و تلاش دارن از به قتل رسیدن فیبل ها جلوگیری کنند.شما باید سر نخ ها رو جمع کنین تا بتونین کمکشون کنین.
اگه بخوام از ۱۰ بهش نمره بدم بنظرم ۷.۵ نمره مناسبیه چون واقعا چهار چوبی که من تو ذهنم داشتم رو رعایت کرده بود و بقیه ش بخاطر سلیقه م بود. در کل به تجربه ش میرزه.

 

[Lament of silence]

خیلی اهل بازی نیستم و خیلی وقته بازی کامپیوتری نکردم. ولی آخرین بازی که کردم dark siders2 بود. این بازی بر اساس یه متن مقدس در کتاب مکاشفه یوحنا طراحی شده. افسانه چهار سوار آخرالزمان. البته داخل بازی یکم تغییر کرده. بازی خوبی بود به نظرم. قابلیت تعویض و آپدیت لباس، سلاح و تجهیزات یکی از بخش های جذاب بازی هست.
بخشی از بازی:


بازی mark of ninja هم بد نیست. اینو چند سال پیش بازی میکردم. اینم به نظرم بد نیست.


قابلیت تعویض و آپدیت لباس، سلاح و تجهیزات یکی از بخش های جذاب بازی های بالاست مخصوصا دارک سایدرز

 

[پارسا سمپا]

پابجی موبایللللل ، گاد اف وار ، سوپر ماریو هم که قدیمی نمیشه عشق منههههه ، مورتال کمبت، نبرد گیاهان علیه زامبی ها هم گوگولی عه و باحال

گاد او وار 4 به نظرم خیلی عالی بود
البته سال2022 پنجمش میاد

 

[Pan]

Return of the Obra Dinn

​

Return of the Obra Dinn بازی پازل و ماجراجویی مستقلیه که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و از بازی‌های مورد توجه Indie در اومد. یه بازی دیگه از لوکاس پوپ (Lucas Pope) که فکر می‌کردم بازی Papers, Please رو قبلا ازش معرفی کرده بودم که الان دیدم نه نکردم. لوکاس پوپ بازی‌های مستقل Experimental و تجربی می‌سازه. دو بازی پیپرز پلیز و اوبرا دین هر دو از بازی‌های محبوب مستقل هستند و سبک و حس و حال و حتی استایل هنری متفاوتی دارند که رنج ژانری و تجربی ساختن لوکاس پوپ رو نشون می‌ده. حالا احتمالا بعدا از Papers Please بیشتر حرف بزنم الان بریم سراغ اصل مطلب و بازی Return of the Obra Dinn.

اوبرا دین کشتی تجاری‌‌ایه که در سال ۱۸۰۲ از لندن به سمت شرق و خاور حرکت می‌کنه و وقتی ۶ ماه بعد به جای قرارش نمی‌رسه گم شده در دریا اعلام میشه. وقتی ۵ سال بعد در ۱۸۰۷ اوبرا دین با بادبان‌های آسیب دیده و بدون سرنشین قابل دیدی تو یکی از شهرهای بندری انگلیس پیداش میشه، شما از طرف کمپانی تجاری کشتی مامور می‌شید که به کشتی برید و تحقیق کنید که چه اتفاقی افتاده و یک بررسی از آسیب‌های کلی برای بیمه ارائه بدید.

اولین چیزی که با شروع بازی جلب توجه می‌کنه صداگذاری حرفه‌ای بازیه. بعضی وقتا تو بازی‌ فقط یک صفحه سیاه هست و یه سری صدا که باید فقط از صداها یه سری اطلاعات به دست آورد که به نظرم با توجه به مهم بودنش عالی کار شده. صداهای آدم‌ها عالی بازی شده و صداهای اشیا و چیزهای دیگه هم کاملا قابل تشخیصه و هم به قدری شک برانگیز هست که به جنبه کارآگاهی بودن بازی کمک کنه. دومین چیزی که نظر آدمو جلب می‌کنه آرت استایل خاص و جذاب بازیه. بازی یه بازی سه‌بعدی اول شخصه که کاملا سیاه سفیده و انگار با نقطه‌های سیاه و سفید ساخته شده که استایل گرافیکی یک بیتیش از بازی‌های رو کامپیوترهای قدیمی مکینتاش الهام گرفته. کل فضای بازی به من حس پرسپکتیو خاصی میده که کمتر تو بازی‌های رنگی حس کردم! به جای توصیف بیشتر آرت بازی نشونش بدم بهتره.

سومین قسمت قابل توجه بازی موسیقی متنشه. این بازی موسیقی متن خیلی زیاد و خاصی نداره، یه حالت دراماتیک داره که هی تکرار میشه و اول بازی کمی طول می‌کشه که باهاش مواجه شد اما وقتی آدم اولین بار میشنوتش میشه فهمید که کاملا برای بازی و خدمت به فضا و حس بازی ساخته شده و تو کار خودش یعنی immerse کردن تو حسی که بازی می‌خواد ایجاد کنه کاملا موفقه. (از نظر خود من خیلی فان و جذاب هم هست.) این سه پایه اول یعنی صداگذاری، آرت استایل و موسیقی متن دست به دست هم دادن و حس تاریخی بودن خوبی به بازی دادن و ۱۸۰۷ بودن تو بازی جدا از وسایل کاملا تو حس و حالش حس می‌شه. و البته همین رابطه‌ رو با مکان اصلی بازی هم داره یعنی کشتی اوبرا دین. اوبرا دین خودش به خودی خود خیلی موجودیت قوی‌ای تو کل بازی داره و انگار خودش یه شخصیت تو بازیه! اون طور که خوندم لوکاس پوپ قسمت‌های مختلف اوبرا دین رو بر اساس کشتی‌های مختلف تاریخی مدل‌سازی کرده که مثلا یکی از اون‌ها کشتی HMS Leopard بوده.

بعد از این سه تا با اصل بازی یعنی داستانش مواجه می‌شین و می‌شه فهمید که همه‌ی اینا در واقع در خدمت کامل داستان هستند. (البته موسیقی متن هم با داستان شروع می‌شه تقریبا ولی زیاد نکته مهمی نبود) این بازی از اوناییه که اصلا مرحله مشخص نداره و باید با گشتن و اطلاعات جمع کردن بازیو پیش برد. اما بر خلاف بازی‌ای مثل outer wilds که هر لحظه هر جایی میشه رفت، این بازی طوری لول دیزاین شده که داستان ذره ذره و اکثر مواقع به همون ترتیبی که سازنده می‌خواد گفته میشه یعنی از آخر به اول.

خب حالا می‌خوام یه ذره از گیمپلی بازی و کاری که در اصل باید تو بازی بکنین حرف بزنم به جای مبهم توصیف کردن کلیت قضیه. شاید بشه گفت ۱۰ دقیقه اول بازی و اصل کار بازی رو توصیف می‌کنم. اسپویل که بهش نمی‌شه گفت ولی اگر کسی دوست داره کاملا چشم بسته وارد بازی بشه قسمت بعدی رو نخونه.

جعبه متن مخفی: گیمپلی

شما دو وسیله اصلی تو بازی دارین که با استفاده از اونا می‌خواین رازها و معماهای اوبرا دین رو پیدا کنین. یک دفترچتونه که تو اون باید اطلاعاتی که پیدا می‌کنید رو بنویسید. در واقع دفترچه راجع به چگونگی مرگ دقیق همه‌ی سرنشینای اوبرا دینه. اوبرا دین ۶۰ سرنشین داره که شما باید سرگذشت همشون رو پیدا کنید. اسمشون، کارشون تو کشتی و عاقبت آخرشون. بازی فقط بعد از اینکه ۳ نفر رو درست حدس بزنید بهتون درستیشون رو اعلام می‌کنه برای همین حدس الکی زدن کار راحتی تو بازی نیست و با فکر باید اطلاعاتو پیدا کرد. (البته توی پرانتز اینم بگم که در اصل اصن «بایدی» برای درست پیدا کردن اطلاعات یا حتی کامل کردن اطلاعات نیست! و بعد از دیدن کامل کشتی و کامل کردن داستان میشه کشتیو ترک کرد و بازیو تموم کرد و حتی تو استیم اچیومنت‌هایی هم برای این هست. ولی خب جدا از بدیهی بودن انجام کل بازی تو یه بازی(!)، معماهای اوبرا دین آدمو به خودش می‌کشونه.)

حالا سوال مهمی که پیش میاد اینه که اصلا این اطلاعاتو باید از کجا بیاریم؟ با این سوال میرسیم به وسیله دومی که تو بازی دارین. یه قطبنما که می‌تونه آخرین لحظه‌ی مرگ افراد رو نشون بده. اولش با صدا و بعد با یک فریم ثابت شده از لحظه مرگ که می‌تونید محیطشو بگردین. به نظر ساده میاد ولی اطلاعات اکثرا کمه. فقط به اندازه کافی که با تحلیل صداها، تحلیل جاهای سرنشینا و تحلیل این فریم‌های مختلف از مرگ افراد مختلف کنار هم میشه به رمز و راز کشتی اوبرا دین رسید! کل بازی اینه که کشتی رو بگردین و با قطبنما و مغزتون دفترچتون رو پر کنید ولی نذارید ظاهرش گولتون بزنه که سادست!

صفحه استیم بازی و تریلر: (و البته اسپویلر گذاشت گیمپلی لزومی نداشت چون همونا و بیشتر تو تریلرش هست)

 

[Leo]

Katana Zero

بازیِ نسبتاً جمع و جوریه. نهایتاً 200 مگ فضا اشغال می‌کنه و توی 3-4 ساعت هم تموم می‌شه. ولی خب به قول منتقدِ Hooked Gamers:

.It uses every minute of its 5-6 hour run-time well

---

Katana Zero(2019) شاید در نگاهِ اول به اندازه‌ای تأثیرگذار و عمیق نباشه که بگیم ایول با یه شاهکار طرفیم و حتماً به یاد ماندنی خواهد بود و اینا ولی خب یه اصلِ ساده ولی اساسی رو خیلی خوب رعایت می‌کنه: سرگرمی!
همۀ عناصر بازی، از جمله داستان، کاراکترها، موسیقی، آرت و طراحی‌های محیطی، و البته گیم‌پلی، همگی تو سطحِ خوبی قرار دارن و هماهنگی و تعادلی که بینشون هست رو به راحتی می‌شه احساس کرد. ترجیح می‌دم راجع به عناصر بازی جداگانه صحبت نکنم؛ ولی خب چند تا اشارۀ کلی می‌کنم صرفاً برای این که یک تصویرِ اولیه ازش بدم: کاتانا زیرو یه بازیِ 2 بُعدی side-scrolling و اکشنه که من شخصاً حسِ هک-اند-اسلش هم ازش می‌گرفتم. برای طراحی دنیای بازی از پیکسل‌آرت‌های قدیمی شبیه بازیای سگا استفاده شده و خب رنگ‌آمیزی‌های بسیار قشنگی هم داره. ساوندترک‌های بازی عمدتاً الکترونیکیه و تا جایی که اطلاع دارم همگی اورجینال هستن. داستان و کاراکترهای بازی هم بسیار خوب و عمیق پرداخته شدن؛ یعنی اینجوری نیست که صرفاً یه قصۀ ساده انداخته باشن اون وسط تا گیم‌پلی و اکشن روش سوار بشه. چون بازی واقعاً قصۀ خوبی داره. البته گاهی وقتا یه مقدار خشونت زیادی به همراه داره که خب طبق سلیقۀ مخاطب می‌تونه خوب یا بد باشه گیم‌پلی بازی این‌جوریه که شما یه کاتانا دارید، در کنارش می‌تونید سرعت گذر زمان رو برای چند ثانیه کُند کنید، و باید تو یک سری محیط‌های خاص به سرعت و با دقت آدما رو بکشید و جلو برید صداگذاری‌‌های محیطی و اکشن و تصویرسازیِ این آدم‌کشی‌ها هم خیلی خوب پیاده شده و ریتم بازی هیچ وقت تکراری و خسته‌کننده نخواهد شد. در ضمن، بین مراحل یه فرصتی برای chill کردن و غلاف کردنِ کاتانا در اختیارتون قرار می‌گیره که به جای خود می‌تونه فضای قشنگی داشته باشه. نمرۀ متا برای کامپیوتر 83%ـه. بازی رو یه استودیوی مستقل به اسم Askiisoft ساخته و ناشرش هم Devolver Digital بوده. البته داستانِ بازی توی این نسخه تموم نمی‌شه و "to be continued"ـه؛ چون گویا سال بعد قراره واسه‌اش یه DLC رایگان بدن.

 

[Leo]

الآن می‌خواستم The Wolf Among Us رو معرفی کنم که دیدم بالاتر راجع بهش صحبت شده. پس دیگه دوباره‌گویی نمی‌کنم؛ فقط مختصر و مفید اضافه کنم شخصاً به اندازه‌ای دوستش داشتم و به اندازه‌ای خوب بود که حتی می‌تونم بهش 9 از 10 بدم

---

The Vanishing of Ethan Carter

اگر بخوام خیلی خلاصه بگم، The Vanishing of Ethan Carter یه بازیِ walking-simulator با محتوای adventure و جنایی و ترسناک و کارآگاهی و ایناست. البته قسمتِ کارآگاهی و جناییش به جز 3-4 تا معمای جالب و یک سری level-designهای خلاقانه، چندان قابل‌توجه و قوی نیست. ولی خب بخشِ walking-simulatorـش خیلی خوشگله. طراحی هنری دنیای بازی واقعاً چشم‌نوازه. یه جایی خوندم که ظاهراً از یه تکنولوژی‌ای استفاده کردن که توش میرن از چند تا لوکیشنِ واقعی عکس می‌گیرن بعد طیِ یک پروسۀ پیچیده، اون عکسا رو میارن توی بازی پیاده می‌کنن و نتیجۀ نهایی خیلی جالب از آب در میاد. به علاوه، چند تا ساوندترکِ دلهره‌آور و قشنگ هم داره که گشت زدن و جست‌و‌جو کردن توی محیط‌ها رو بسیار لذت‌بخش می‌کنه. جنبۀ ترسناکِ قصه هم قابل‌قبوله و بازی داستان و روایتِ خوبی رو توی 3-4 ساعت گیم‌پلی تحویل مخاطب می‌ده. از لحاظ فنی و اینا بی‌نقص نیست؛ ولی خب به صورت کلی بازی جالبیه اگر walking-simulator دوست داشته باشید گزینۀ خوبیه

 

[امین]

شاید اسم بازی Cryostasis به گوشتون نخورده باشه (یادمه فقط خودم این‌جا جزو تاپ 10 بازیای مورد علاقه‌م معرفی‌ش کرده بودم) ؛ اما تجربه‌ی جالبیه که توصیه می‌کنم امتحانش کنین.

Cryostasis: Sleep of Reason یه بازی ترسناکِ روسی محصول 2008 عه، زاویه دید اول شخص داره، در یک محیطِ کاملاً یخ‌زده و برفی ماجراش رخ میده و داستانش از این قراره که شما در سال 1981 وارد یک اَبَرکشتی آیس‌بریکر هسته‌ای آرکتیکا که در قطب شمال در 1968 غرق شده می‌شید و در اون کندوکاو می‌کنید تا از حوادثی که براش اتفاق افتاده سردربیارید و البته بتونید وارد حافظه‌ی افرادی بشید که در اون جان باختن و گذشته‌شون رو تغییر بدید و جانشون رو نجات بدید.

گیم‌پلی بازی خطیه و مسیر مشخصی داره، به مرور بهتون تجهیزات و سلاح میده تا با مردگانِ زنده‌شده‌ی متأثر از تشعشعات که به شما حمله‌ور میشن مقابله کنید. فلش‌بک‌هایی از گذشته زده میشه و شما به عنوان شخص ثالث در اون‌ها حضور پیدا می‌کنید و مشاهده می‌کنید که در فلان مکان که شما حضور دارین چه گفتگویی صورت گرفته، چه اتفاقی رخ داده و از این قبیل چیزها. تنها منبع ریکاوری سلامتی‌تون هم منابع گرمازا هستن مثل لامپ یا لوله‌های آب گرم یا هیزم‌های گداخته‌شده و هر وقت که دشمن وارد محیط میشه، محیط سرد میشه و با هر ضربه‌ای که بهتون می‌زنه شما گرماتون رو از دست می‌دید و سردتر می‌شید تا جایی که دیگه زنده نباشید.
بازی‌ش نمرات متوسطی دریافت کرده و اساسی‌ترین علتش هم نقد به مکانیک فایتینگش و لَگینگش در برخی نقاط بازیه، که البته به نظرم به قدری نیست که بخواد آزاردهنده باشه و بازیکن رو کلاً زده کنه. بازیش از کیفیت گرافیکی مطلوبی برخورداره، فضای تاریک و کریپی‌ای داره به‌طوری که انجماد رو واقعاً احساس می‌کنید.

 

[Flying_girl]

کلی گشتم به نظرم اینجا از همه مناسبتر بود برای نوشتنش

دیدید یه زمان هایی یه بازی تفننی میخواید
بازی های گوگل برای این موقع ها خیلی خوبه
این بازیه به نظرم از همه بامزه تر بود

 

[موازی]

بچه ها میشه یه بازی آروم و ملو آنلاین معرفی کنید؟

 

[Rhodium]

بچه ها میشه یه بازی آروم و ملو آنلاین معرفی کنید؟

Rayman lagends خیلی فضای خوب و ملو ای داره با اهنگای به یاد موندنی ولی متاسفانه تو کشور ما انلاین بازی کردنش یه مقدار سخته

 

[خِیزَران]

بچه ها میشه یه بازی آروم و ملو آنلاین معرفی کنید؟

میدونم پاسخم خیلی با تاخیره اما هر چی که هست برمیگرده به روزایی که پر از استرس بودم.


BLANC

این محصول ۲۰۲۳ هست توسط استودیو Gearbox ساخته شده ؛ در سبک معمایی ؛ماجراجویی و سکوبازی که بر روی سیستم عامل ویندوز و نینتندو سوئیچ میتونین از بازی کردن باهاش به صورت تک نفره و یا آنلاین و دو نفره لذت ببرین.
خلاصه ای از داستان: توی هوای سرد و برف و بوران یک بچه آهو و گرگ به صورت تصادفی با هم رویارو میشن و اوایل بازی از هم متنفرن.((":
تنها چیزی که سرنوشت این دو رو به هم متصل میکنه هدف جفتشونه که چیزی جز پیدا کردن خانواده هاشون نیست.

اسم بازی در زبان فرانسوی به معنای رنگ سفید هست و حس میکنم علتش بخاطر تم زمستان و غالب بودن رنگ سفید برف سفیده.

بازی آرامش دهنده س.گیم پلی زیبایی داره.چالش های بازی خلاقانه به نمایش درومدن و کار تیمی و روابط بین این دو جانور رو به خوبی به تصویر میکشه.
انگار بازی هیجان خودش رو در هاله ای از حس ملویی که داره حفظ کرده.
همچنین بشدت شما رو به ادامه ی بازی ترغیب میکنه.
همچنین بازی حالت پویایی داره و میزان آپشن های بازی بنا به میزان صمیمیت گرگ و آهو بستگی داره.
در کل نمره ی شخصی من به این بازی ۸ از ۱۰ ه.

جعبه متن مخفی: دلیل اون دو نمره (خطر اسپویل)

داستان بازی یه جاهایی واقعا برام گنگ بود مثلا اینکه چیشد که این دو از خانواده هاشون جدا شدن دلم میخواست در بین راه حالت فلش بکی بزنه و واضح تر نشون بده.
نکته ی دوم موقع پیدا کردن خانواده شون بود.خب خاندان آهو و گرگ ها چندان از هم خوششون نمیاد.(: یکم این رویارویی زیادی ریلکس طور و فانتزی بود واسم.
همچنین گیم پلی بازی به صورت تک نفره یکم سخت و هندل کردن دو تا کاراکتر مشکل بود.

 

[AYili]

اگه دنبال یه بازی تقریبا کوتاه و ماجراجویی و معمایی هستید این بازی بنظرم واستون گزینه خوبیه.
اسمش stray هست.
درباره یه گربه ای هست که خانوادشو از دست میده و هیچ انسانی توی جهان وجود نداره. ما تو بازی گربه رو هدایت میکنیم تو دنیایی که فقط ربات ها وجود دارن و باید به خانوادش برسیم.
پایانشم قشنگ بود و حتما توصیه میکنم اگه وقت خالی داشتید این بازی رو امتحان کنید.

 

[////]

کراش باندیکوت
دیگه ما پیر شدیم

 

[fidelis]

کراش باندیکوت
دیگه ما پیر شدیم

جوون شی پیر.
توی اون دسته بازیها توی زمانِ خودش؛ کراش باش خیلی خوب بود 4 نفره هم میشد.

 

[////]

جوون شی پیر.
توی اون دسته بازیها توی زمانِ خودش؛ کراش باش خیلی خوب بود 4 نفره هم میشد.

پس هم صنفی هستیم