مشاعره واژه‌نما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Hecate
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
قمر

از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست
آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست
قمر

آفرین باد به خوبان هنرپرور ما
که بود گرم از این لاله‌رخان محضر ما
ام‌کلثوم و قمر گر که ز دنیا رفتند
شکرالله که بود هایده در کشور ما

"استاد صهبا"
 
قمر

آفرین باد به خوبان هنرپرور ما
که بود گرم از این لاله‌رخان محضر ما
ام‌کلثوم و قمر گر که ز دنیا رفتند
شکرالله که بود هایده در کشور ما

"استاد صهبا"
آفرین

آفرین صد آفرین
هزارو سیصد آفرین
دختر خوب و نازنین
فرشته ی روی زمین
یواش برو نخوری زمین
از پله های زیر زمین
زیرزمینش موش داره
هزارتا خرگوش داره

:)) یادی کنیم از کودکی :))
 
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ماست

 
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ماست


فردوس
باغ و چمن و فردوس منی
سرو و سمن خندان منی
خاموش شدم شرحش تو بگو
زیرا به سخن برهان منی
 
عشق

شمع طرب ز بخت ما آتش خانه‌سوز شد
گشت بلای جان من عشق به جان خریده‌ام
شمع
شبی یاد دارم که چشمش نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست
تورا گریه و سوز باری چراست
 
شمع
شبی یاد دارم که چشمش نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست
تورا گریه و سوز باری چراست
شب

شب سردیست، هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است

شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه‌‎ پیشانی من، دلبر بارانی من
 
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند
 
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند
دل

عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند

هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
 
من به خیال زاهدی گوشه‌نشین و طرفه آنک
مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف
 
من به خیال زاهدی گوشه‌نشین و طرفه آنک
مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف
زاهدا فاش بگو زهد تو را فایده چیست؟
زندگی را به جز از عشق ره و قاعده چیست؟
 
  • لایک
امتیازات: s@rah
زاهدا فاش بگو زهد تو را فایده چیست؟
زندگی را به جز از عشق ره و قاعده چیست؟
عشق
تا خار غم عشق تو در پای دلم شد
بی روی تو گل های چمن خار شمارم
 
  • لایک
امتیازات: D3la
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
 
خون شوی نرگس بیمار که از روی جفا
چشمه ای کاشتی و خواب حرامم کردی
 
نرگس از چشم تو دم زد بر دهانش زد صبا
درد دندان دارد اینک می‌خورد آب از قلم
 
Back
بالا