یه پیرزن با ظاهر خیلی اتوکشیده با نظم و قوانین زیاد ولی منطقی و منعطف
که یه عمارت شلوغ از بچه ها و نوه و نتیجه هاش داره... دور از شهر
که نشسته و به خانواده ش نگاه میکنه و به داستانای زندگی شون فکر میکنه و لذت میبره
از اینکه در حد خانواده خودش انقلاب کرده و به نسل خودش یاد داده فارغ از ارزش گذاری های اجتماعی و نظرات بقیه
اونطوری که دوست دارن باشن و زندگی کنن و ازش لذت ببرن..