داستانشبنما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Novarg
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
حسنی که خسته بو دوباره پرسئوس و خواجه گفت
طبق تحقیقاتی که انجام شده طعم گوشت تو شبیه طعم گوشت خوک اشت اما اندکی تلخ تر
 
و شروع به خود خوری کرد که ناگهان مامان حسنی وارد شد..
 
روزی معلم ب قلی گفت تو در اینده انسانی بزرگ خواهی شد
 
تا فهمیدند او نوه ی یک پزشک بزرگ است سرکوفت ها شروع شد...

پ.ن. بازی رو کثیف نکنین.. بیرونمون میکنن از سایت😂
آنقدر به او سرکوفت زدند تا دست به خودکشی زد
 
  • خنده
امتیازات: Cooly
Back
بالا