خیر! این تحلیل شما «فلسفی» و یا «منطقی» نیست: اگر «الف» علت «ب» باشد، یعنی اگر «الف» حتما برقرار باشد، «ب» هم حتما هست. از این عبارت نمیشه استنتاج کرد که «اگر الف نباشد ب هم نیست». اما میتونیم استنتاج کنیم که نقیض «ب»، نقیض «الف» را نتیجه میدهد. یعنی اگر «ب» برقرار نباشد، «الف» هم حتما برقرار نخواهد بود. خب، حالا فرض کنیم وجود خدا «الف» باشه و وجود جهان «ب»:
اگر فرض کنیم «الف» علت «ب» است؛ در نتیجه، (بر اساس منطق) نقیض «ب» نقیض «الف» رو نتیجه میده [1].
همچنین، شما بدون دلیل ادعا کردین که نقیض «الف» نقیض «ب» را نتیجه میدهد [2].
[1] نقیض ب ---> نقیض الف
[2] نقیض الف ---> نقیض ب
از [1] و [2] میشه نتیجه گرفت که الف=ب؛ یعنی خدا همون جهانه! .---. اگر دوست دارین به «جهان» بگین «خدا»، خب بگین! ولی ابهام ایجاد میکنین و کسانی مثل من فکر میکنن که دارین از خدای ماورای ماده صحبت میکنین.
+ فرض کنیم شلیک گلوله (الف) علت صدای شلیک (ب) باشه؛ منطقیه که بگیم نبود صدای شلیک (~ب) یعنی شلیک نشدن گلوله (~الف)
اما نمیتونیم ادعا کنیم که شلیک نشدن گلوله (~الف)، یعنی نشنیدن صدای گلوله (~ب) چرا؟ چون ممکنه صدای شلیک بیاد (ب) [مثلا از یک فیلم یا بازی] و گلولهای شلیک نشده باشه (~الف) [اگر این چنین ادعا کنیم، یعنی معلول هم علت را نتیجه میدهد که این سفسطه است!]
++ این چندمین باریه که یه نفر ادعا میکنه «فلسفه» اینچنین استدلال میکنه؛ در صورتی که «فیلسوف اسلامی (یا الهی)» چنین سفسطه کرده و نه فیلسوف واقعی!
اولا یه توضیحی درباره اصل علیت بدم. اصل علیت رو میشه اینجوری مطرح کرد که "هر معلولی نیاز به علت داره" در این تعریف کلمه معلول خودش بیانگر نیاز به علت هست و هروقت معلولی که نیاز به علت داره وجود داشته باشه پس نیاز به علت داره! بخاطر همین موضوع هست که ما میگیم اصل علیت بدیهیه و نیاز به توضیحی نداره و خودش خودش رو اثبات میکنه. حالا دیدم یه جا مطرح کرده بودی که اصل علیت این بوده که "هرچیزی نیازمند علت هست" و اینکه فیلسوف های مسلمان برای اثبات خدا گفتن هر معلولی نیازمند علته و چون خدا معلول نیست نیازی به علت نداره سفسطه است! نه این سفسطه نیست بلکه شما اصل علیت رو اشتباه مطرح کردین! اصلا بدیهی بودن اصل علیت به این تعریفی هست که فیلسوف های مسلمان ارائه دادن وگرنه اصل علیتی که تو میگی نه بدیهیه نه درسته.
این نکته رو هم بگم که برای کسی سوال پیش نیاد، اصل علیت یه مفهوم تحلیلی و بدیهیه ولی صرف این تعریف دلالت بر این نمیکنه که واقعا معلولی در جهان وجود داره. در نتیجه برای اینکه بگیم چه چیز هایی معلول هستن و چه چیز هایی علت باید دلیل و برهان بیاریم و برای این کار هم باید اول انواع علت رو بشناسیم و بعد پدیده ها رو با اونها تطابق بدیم و تشخیص بدیم.
حالا برگردیم به بحث قبلی و اشکال که گرفتی.
اول بگم من یه اشتباه کردم و اون تعریفی که ارائه دادم مربوط به "علت تامه" هست و نه "علت حقیقی" پس از این به بعد با علت تامه به تعریف اشاره میکنم.
تعریف علت تامه: علت تامه علتی است که برای وجود معلول کفایت میکند و وجود معلول هم وابسته به هیچ چیز دیگری جز علت تامه اش نیست. در نتیجه اگر "الف" علت تامه "ب" باشد درصورت وجود "الف" "ب" هم حتما وجود دارد و در نتیجه زمانی نیست که "الف" وجود داشته باشه و "ب" وجود نداشته باشه.
البته این تعریف مشخص نمیکنه که آیا واقعا علت تامه ای وجود داره یا نه. ولی اگر علت تامه ای رو تشخیص دادیم یعنی رابطه بالا برقراره. اونجایی هم که من این موضوع رو مطرح کردم بحث سر این بود که آیا جهان ازلی هست یا نه؟ که منم گفتم با فرض اینکه خدا علت تامه جهان ماده باشه (که البته خود این نیاز به اثبات داره) باید جهان ازلی باشه.
اون چیزی که داخل پستت ازش اشکال گرفتی علت تامه نبود بلکه علت اعدادی بود. من گفتم اگر علت تامه باشد همچین چیزی برقراره نه علت اعدادی!
نه من نگفتم جهان خداست. شما هم نگید لطفا. جهان خدا نیست.
جواب +: باید به این نکته هم توجه کنی موجود معلول فقط از جهتی که به علتش ربط داره معلول نامیده میشه و نه از جهت دیگه و درمورد چیز دیگه. مثلا وقتی میگیم حرارت معلول آتشه این حرارت صرفا بخاطر اینکه وابسته به آتش خودشه نسبت به علت خودش معلوله و نه نسبت به چیز های دیگه و آتش هم به دلیل اینکه باعث ایجاد حرارت میشه نسبت به حرارت خودش علته و نه حرارت های دیگه و علیت حتی منافات با این نداره که حرارت معلول از یک آتش خودش علت ایجاد آتش دیگری باشه!
اون ++ آخر هم که خیلی مهمه شاید از همه این بحث ها مهم تر اینه که من یه سری دلیل ها برای بعضی چیز ها اوردم که ممکنه درست باشن یا غلط ولی نه اسم فلسفه اسلامی رو اوردم نه اسم فلسفه غربی و نه چیز دیگه ولی حالا تو با این سطح معلومات متناسب با سنت اومدی و از اول تا آخر به پست هایی که صرفا استدلال های درست و غلط بودن اسم اسلامی اضافه کردی و به خیال خودت کوبیدی. من داخل بحث های این تاپیک حتی استدلال های تجربی رو هم نفی نکردم با اینکه معتقدم علوم تجربی خطا پذیرن و اگه مخالف بودم سعی کردم دلیل مخالفشون بیارم ولی تو اومدی میگی فلسفه ای که فیلسوف های مسلمان مطرح کردن "اصلا فلسفه نیستن" (
) و حق مطرح کردنش هم نداریم! اصلا یعنی چی فلسفه مسلمان ها فلسفه نیست میشه توضیح بدی چرا فیلسوفای مسلمون فیلسوف نیستن؟ و اینکه فیلسوف واقعی یعنی کی و چه کسیه؟ ممنون میشم.