اختیار

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع cowboy
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اختیار

منظورتون کدوم منطقه؟ارسطویی؟سینوی؟هرمنوتیکی؟فازی؟...؟
منظورتون کدم علمه؟علم تجربی؟علم حسی؟علمی که دین را scienceنمی داند؟...؟
بحث کردن سر چنین مسئله ای نیاز به معلومات دقیقتری دارد و تصورات قویتری هم.ایا از گزاره های دینی هم میخواهیم استفاده کنیم یا نه؟
این مثالها که زده شد برای این بود که ذهن بتواند بهتر تصور کندوگرنه اگر به کسی میگویند شیر منظورشون این نیست که دهنش هم مثل شیر بوی بد میده.
مثال این بود که شما فرض کن خدا پیشگویی میکنه.چه منافاتی با اختیار انسان داره؟خدا میدونه که این ادما هر روز 1000 بار نظرشون عوض میشه اما با اختیار خودشون.در ضمن t+eیا به قول شما وضع دنیا در اینده یکی از متغیراش انسانها هستند.خدا همشونو با هم میدونه.
از نوستر اداموس که کمتر نیست؟هست؟!فال قهوه؟کف بینی؟
 
پاسخ : اختیار

به نقل از amir h :
خب بچه ها از اول دارن همینو میگن
ما خودمون انتخاب میکنیم ولی خدا از انتخاب ما آگاهه
اینو میشه از 1 بعد دیگه هم نگاه کرد
خدا از انتخاب ما آگاهه و ما همون انتخابو میکنیم
اینجا 1سوال پیش میاد که آیا ما واقعا" اختیار داریم یا فکر میکنیم که اختیار داریم
نه خب خدا از انتخاب ما آگاه نیست
 
پاسخ : اختیار

:o [-(
 
پاسخ : اختیار

به نقل از ساده :
منظورتون کدوم منطقه؟ارسطویی؟سینوی؟هرمنوتیکی؟فازی؟...؟
منظورتون کدم علمه؟علم تجربی؟علم حسی؟علمی که دین را scienceنمی داند؟...؟
بحث کردن سر چنین مسئله ای نیاز به معلومات دقیقتری دارد و تصورات قویتری هم.ایا از گزاره های دینی هم میخواهیم استفاده کنیم یا نه؟
این مثالها که زده شد برای این بود که ذهن بتواند بهتر تصور کندوگرنه اگر به کسی میگویند شیر منظورشون این نیست که دهنش هم مثل شیر بوی بد میده.
مثال این بود که شما فرض کن خدا پیشگویی میکنه.چه منافاتی با اختیار انسان داره؟خدا میدونه که این ادما هر روز 1000 بار نظرشون عوض میشه اما با اختیار خودشون.در ضمن t+eیا به قول شما وضع دنیا در اینده یکی از متغیراش انسانها هستند.خدا همشونو با هم میدونه.
از نوستر اداموس که کمتر نیست؟هست؟!فال قهوه؟کف بینی؟
آخه من یه روایت شنیدم که میگه
وقتی حضرت نوح کشتیشو ساخت جبرویل بهش 5تا میخ داد که بزنه به جلو کشتیش
نوح پرسید اینا چیه؟
جبرئیل گفت اینا علامت پنج تنه
نوح میخارو زد و پرسید این نفر آخر کی بود که وقتی میخ آخرو زدم حالم منقلب شد؟
بعد جبرئیل واقعه عاشورا و زندگی امام حسین(ع) رو برای نوح تعریف می کنه.

خب حتما" سرنوشت ما هم تو یه دفتری نوشته شده دیگه
حالا اینجا خیلی سوالا پیش میاد
ما اختیار داریم/
اصلا" چرا آفریده شدیم؟
چرا باید تلاش کنیم وقتی سرنوشتمون معلومه؟
و ...
 
پاسخ : اختیار

به نظر من توی سرنوشت ما قراره اتفاق هایی واسه ما بیفته . ( اتفاق های اصلی زندگیمون) ولی ما خودمون می تونیم تصمیم بگیریم که چه جوری با این اتفاق ها برخورد کنیم .
زندگی امام ها هم با ما فرق می کنه. ولی من نمی دونم وقتی خدا می خواد که حتما یک نفر امام حسینو بکشه و یکیو انتخاب می کنه در نقش قاتل ، بعدش دیگه چرا باید اون بیچاره بره جهنم؟ خود خدا اونو قاتل ساخته!
 
پاسخ : اختیار

به نقل از نوشین :
به نظر من توی سرنوشت ما قراره اتفاق هایی واسه ما بیفته . ( اتفاق های اصلی زندگیمون) ولی ما خودمون می تونیم تصمیم بگیریم که چه جوری با این اتفاق ها برخورد کنیم .
زندگی امام ها هم با ما فرق می کنه. ولی من نمی دونم وقتی خدا می خواد که حتما یک نفر امام حسینو بکشه و یکیو انتخاب می کنه در نقش قاتل ، بعدش دیگه چرا باید اون بیچاره بره جهنم؟ خود خدا اونو قاتل ساخته!
دقیقا" همینه و مشکل اینجاست که من خودم تا حالا هیچوقت نتونستم بین این سوالا حتی به یکیش جواب بدم
 
پاسخ : اختیار


دقیقا" همینه و مشکل اینجاست که من خودم تا حالا هیچوقت نتونستم بین این سوالا حتی به یکیش جواب بده
.
.
.
.
عزیز دل برادر خدا از اول ادم رو تو بهشت قرار داد.خدا راهنمایی هم کرد که فلان کار را انجام نده .اما حضرت ادم با اختیار خودش ان کار را کرد و هبوط کرد به زمین.بعدش استغفار کرد خدا بخشیدش.پس تا حالا شتر دیدی ندیدی.
بعدش قابیل هابیلو کشت. با چی؟بیل میرم!اما با اختیار خودش....خدا هم اون بالا میدونست که قابیل این کارو میکنه اما نه با جبر خدا.

همین طور بیا پایین. خدا اون بالا نشسته همه رو نگاه میکنه تا چه میکنند اونم با اختیار خودشون.{اما خدا احاطه داره به زمان .ما به گذشته و حال تسلط داریم چون ماده ایمو نمی تونیم جلوتر از زمان حرکت کنیم اما چیزی که ماده نداره و مجرده دیگه زمان دربارش معنا نداره.حتی بعضی از بزرگان که از تعلقات دنیا دور شده بودند هم از اینده خبر میدادند در حالیکه کارشون اجبار به خدا یا ادما حساب نمیشه}
برگردیم سر حرف خودمون...یکی راه درستو انتخاب میکنه میشه امام حسین یکی راه اشتباهو و میشه یزید.بازم با اختیار خودش وخدا بازم اون بالا نشسته و اونا رو میپاد تا چه میکنن.
خلاصه اینکه هر ادمی میتونه سرنوشتشو تغییر بده به شرط اینکه همت داشته باشه.
پس کسی که گناه میکنه بیچارس چون بین اینهمه کیس خوب چیو انتخاب کرده نه اینکه به خاطر اشتباه اختیاری خودش بازخواست بشه.
چاقو بخوره به دستت دستتو میبره حتی اگه به قصد خوبی از اون استفاده کرده باشی .تاثیر چاقو اینه .کارای ادم هم با ادم همین کارو میکنن پس با اختیار خودت باید از خودت درست استفاده کنی و گرنه اینکه خدا علم داره باعث مجبور شدن ادم نمیشه.چون خدا به فعل اختیاری ما علم داره.
 
پاسخ : اختیار

به نقل از ساده :
عزیز دل برادر خدا از اول ادم رو تو بهشت قرار داد.خدا راهنمایی هم کرد که فلان کار را انجام نده .اما حضرت ادم با اختیار خودش ان کار را کرد و هبوط کرد به زمین.بعدش استغفار کرد خدا بخشیدش.پس تا حالا شتر دیدی ندیدی.
بعدش قابیل هابیلو کشت. با چی؟بیل میرم!اما با اختیار خودش....خدا هم اون بالا میدونست که قابیل این کارو میکنه اما نه با جبر خدا.

همین طور بیا پایین. خدا اون بالا نشسته همه رو نگاه میکنه تا چه میکنند اونم با اختیار خودشون.{اما خدا احاطه داره به زمان .ما به گذشته و حال تسلط داریم چون ماده ایمو نمی تونیم جلوتر از زمان حرکت کنیم اما چیزی که ماده نداره و مجرده دیگه زمان دربارش معنا نداره.حتی بعضی از بزرگان که از تعلقات دنیا دور شده بودند هم از اینده خبر میدادند در حالیکه کارشون اجبار به خدا یا ادما حساب نمیشه}
برگردیم سر حرف خودمون...یکی راه درستو انتخاب میکنه میشه امام حسین یکی راه اشتباهو و میشه یزید.بازم با اختیار خودش وخدا بازم اون بالا نشسته و اونا رو میپاد تا چه میکنن.
خلاصه اینکه هر ادمی میتونه سرنوشتشو تغییر بده به شرط اینکه همت داشته باشه.
پس کسی که گناه میکنه بیچارس چون بین اینهمه کیس خوب چیو انتخاب کرده نه اینکه به خاطر اشتباه اختیاری خودش بازخواست بشه.
چاقو بخوره به دستت دستتو میبره حتی اگه به قصد خوبی از اون استفاده کرده باشی .تاثیر چاقو اینه .کارای ادم هم با ادم همین کارو میکنن پس با اختیار خودت باید از خودت درست استفاده کنی و گرنه اینکه خدا علم داره باعث مجبور شدن ادم نمیشه.چون خدا به فعل اختیاری ما علم داره.
آفرین ... حرف دلمو زدی ... نمی دونستم چه جوری بگم ...
دقیقا حرف منم همینه
 
پاسخ : اختیار

به نقل از ساده :
منظورتون کدوم منطقه؟ارسطویی؟سینوی؟هرمنوتیکی؟فازی؟...؟
منظورتون کدم علمه؟علم تجربی؟علم حسی؟علمی که دین را scienceنمی داند؟...؟
بحث کردن سر چنین مسئله ای نیاز به معلومات دقیقتری دارد و تصورات قویتری هم.ایا از گزاره های دینی هم میخواهیم استفاده کنیم یا نه؟
این مثالها که زده شد برای این بود که ذهن بتواند بهتر تصور کندوگرنه اگر به کسی میگویند شیر منظورشون این نیست که دهنش هم مثل شیر بوی بد میده.
مثال این بود که شما فرض کن خدا پیشگویی میکنه.چه منافاتی با اختیار انسان داره؟خدا میدونه که این ادما هر روز 1000 بار نظرشون عوض میشه اما با اختیار خودشون.در ضمن t+eیا به قول شما وضع دنیا در اینده یکی از متغیراش انسانها هستند.خدا همشونو با هم میدونه.
از نوستر اداموس که کمتر نیست؟هست؟!فال قهوه؟کف بینی؟

منطقی که ازش صحبت میکنم عقلانیته. شاید توی توضیف شما بشه همونی که دین را science نمیدونه.
چنین منطقی با گزاره های دینی مشکلات اساسی داره.
من صرفا خودم را در جای شما میزارم و تناقضات را با تفکرات خودتون نشون میدم.
* پس اگر شما معتقد باشید خدا پیش گویی میکنه٬ یعنی قادر نیست بدون پیش گویی نتیجه ای را بگه٬ که این بر خلاف تصور قدرت بدون انتهاست.
و الا خودم معتقدم صحبت کردن در مورد خدا وقت تلف کردنه٬ اوج وقت تلف کردن هم موقعیه که از مقایسه خدا با انسان حرفی به میون بیاد.

به نقل از ساده :
دقیقا" همینه و مشکل اینجاست که من خودم تا حالا هیچوقت نتونستم بین این سوالا حتی به یکیش جواب بده
.
.
.
.
عزیز دل برادر خدا از اول ادم رو تو بهشت قرار داد.خدا راهنمایی هم کرد که فلان کار را انجام نده .اما حضرت ادم با اختیار خودش ان کار را کرد و هبوط کرد به زمین.بعدش استغفار کرد خدا بخشیدش.پس تا حالا شتر دیدی ندیدی.
بعدش قابیل هابیلو کشت. با چی؟بیل میرم!اما با اختیار خودش....خدا هم اون بالا میدونست که قابیل این کارو میکنه اما نه با جبر خدا.

همین طور بیا پایین. خدا اون بالا نشسته همه رو نگاه میکنه تا چه میکنند اونم با اختیار خودشون.{اما خدا احاطه داره به زمان .ما به گذشته و حال تسلط داریم چون ماده ایمو نمی تونیم جلوتر از زمان حرکت کنیم اما چیزی که ماده نداره و مجرده دیگه زمان دربارش معنا نداره.حتی بعضی از بزرگان که از تعلقات دنیا دور شده بودند هم از اینده خبر میدادند در حالیکه کارشون اجبار به خدا یا ادما حساب نمیشه}
برگردیم سر حرف خودمون...یکی راه درستو انتخاب میکنه میشه امام حسین یکی راه اشتباهو و میشه یزید.بازم با اختیار خودش وخدا بازم اون بالا نشسته و اونا رو میپاد تا چه میکنن.
خلاصه اینکه هر ادمی میتونه سرنوشتشو تغییر بده به شرط اینکه همت داشته باشه.
پس کسی که گناه میکنه بیچارس چون بین اینهمه کیس خوب چیو انتخاب کرده نه اینکه به خاطر اشتباه اختیاری خودش بازخواست بشه.
چاقو بخوره به دستت دستتو میبره حتی اگه به قصد خوبی از اون استفاده کرده باشی .تاثیر چاقو اینه .کارای ادم هم با ادم همین کارو میکنن پس با اختیار خودت باید از خودت درست استفاده کنی و گرنه اینکه خدا علم داره باعث مجبور شدن ادم نمیشه.چون خدا به فعل اختیاری ما علم داره.

تا اینجاش شما نه در اثبات قضیه و نه در رد اون٬ هیچ کاری پیش نبردید. درست مثل این میمونه که من بیام بگم.
(متن را با دقت بخونید)

عزیز دل برادر خدا از اول ادم رو تو بهشت قرار داد.خدا راهنمایی هم کرد که فلان کار را انجام نده .اما حضرت ادم بدون اختیار خودش ان کار را کرد و هبوط کرد به زمین.بعدش استغفار کرد خدا بخشیدش.پس تا حالا شتر دیدی ندیدی.
بعدش قابیل هابیلو کشت. با چی؟بیل میرم!اما بدون اختیار خودش....خدا هم اون بالا میدونست که قابیل این کارو میکنه با جبر خدا.

و اما در ادامه٬ شما داری از چیزی که صحبت میکنی که به قول خودت ازش هیچ تسلط و تصوری نداریم. سوالی که پیش میاد اینه که اگر تصور و تسلط نداریم چطوری میتونیم ادعایی هم نسبت بش بکنیم؟ آیا غیر از اینه که یکسری چیز را داریم بدون اثبات قبول میکنیم؟

به نقل از shershere :
آفرین ... حرف دلمو زدی ... نمی دونستم چه جوری بگم ...
دقیقا حرف منم همینه

shershere جان برفرضی هم که نتیجه بحث ها خلاف تفکر شما بود٬ باز هم نمیشه ادعا کرد نظر شما غلطه. برای همین اگر در هر مبحثی
نظری داری بیان کن٬ فارق از اینکه خودت اون چیزی را باور داری یا نه. اینکه درستی یا خلاف نظر شما ثابت بشه برای شما هیچ اهمیتی نداره
چون نهایتا اون چیزی که ته دلت باور داری را قبول میکنی.
 
  • لایک
امتیازات: Lorca
پاسخ : اختیار

به نقل از Sylar :
shershere جان برفرضی هم که نتیجه بحث ها خلاف تفکر شما بود٬ باز هم نمیشه ادعا کرد نظر شما غلطه. برای همین اگر در هر مبحثی
نظری داری بیان کن٬ فارق از اینکه خودت اون چیزی را باور داری یا نه. اینکه درستی یا خلاف نظر شما ثابت بشه برای شما هیچ اهمیتی نداره
چون نهایتا اون چیزی که ته دلت باور داری را قبول میکنی.
سلام دوست خوب
ممنونم از سفارشی که بهم کردی!
و البته منظورم این بود نمی دونستم چه طوری بیان کنم که عقیده ام چیه!
 
پاسخ : اختیار

به نقل از Sylar :
استدلال بالا برات مشکل داره چون سر مفهوم آینده ای که مطرح کردم مشکل داری!
اگر قرار باشه یک وضعیت بیشتر نداشته باشه دنیا و اون هم خدا ازش مطلع باشه یعنی اگر وضعیت دیگه ای پیش بیاد
یعنی علم خدا نسبت به وضعیت دنیا اشتباه بوده!
سر پاسخ دادن عجله نکن و با حوصله سرش فکر کن و نتیجه گیری کن. من هم سر فرصت میخونم و جوابت را میدم.

دقت میکنی که با این فرض علم خدا را داری محدود فرض میکنی؟ که با مفاهیم دینیمون دوباره در تناقضه!

ببخشید خیلی دیر شد
من ADSL ام قط بود این مدت
کجا بودیم ؟ ;D
شما میگفتی تغییر نمی کنه ؟
ببین
اگه تغییر کنه و خدا از این تغییرات هم باخبر باشه هم میشه نمی شه ؟
خدا هم نمی شینه حساب کنه
چون براش اصلا زمان تعریف نمی شه که می شه ؟

ببین اونجا که میگی خدا اشتباه کرده
در صورتی که برای خدا زمان تعریف شه
ولی چون زمانی نداریم
مشکلی نیست


اینکه خدا هم روند تغییر رو بدونه هم نتیجه ی آخر و مشکلیه ؟
 
پاسخ : اختیار

به نقل از amir h :
خب بازم فرقی نمیکنه
الان با کارایی که دارن در مورد تغییر جنسیت انجام میدن همه چی ممکنه

نشد دیگه

تغییر نمی کنه که

تو هر لحظه مطمئنی چی هستی

:))
 
پاسخ : اختیار

به نقل از ʞɐɾuǝɹɐu :
ببخشید خیلی دیر شد
من ADSL ام قط بود این مدت
کجا بودیم ؟ ;D
شما میگفتی تغییر نمی کنه ؟
ببین
اگه تغییر کنه و خدا از این تغییرات هم باخبر باشه هم میشه نمی شه ؟
خدا هم نمی شینه حساب کنه
چون براش اصلا زمان تعریف نمی شه که می شه ؟

ببین اونجا که میگی خدا اشتباه کرده
در صورتی که برای خدا زمان تعریف شه
ولی چون زمانی نداریم
مشکلی نیست


اینکه خدا هم روند تغییر رو بدونه هم نتیجه ی آخر و مشکلیه ؟

من حتی به دونستن روند تغییر هم کاری ندارم. دونستن نتیجه ی آخر حکم قوی تریه!
مثلا اینکه بگی آینده و روند تغییر اون را هم بدونه٬ تاثیری در کل مسئله نداره چون نهایتا در هر لحظه وقایع هر لحظه ی دیگه ای را علمش را داره. حالا میخواد به هر روشی باشه.

یک سوال دیگه٬ چرا از نداشتن علم به بعد زمان برای توجیه درستیه صحبت خودتون استفاده میکنید؟ اگر نسبت به چیزی علم نداشته باشیم٬ درستیه چیز دیگه ای را نمیتونیم باش اثبات کنیم. اینطور بررسی کردن٬ صرفا این نتیجه را میده که شاید٬ حرف من غلط باشه٬ و درستیه صحبت شمارا نیز تضمین نمیکنه.
من هم ادعایی نسبت به مسئله ندارم٬ صرفا میخوام به شما نشون بدم که با هیچ نوع استدلالی
این مسئله کاملا اثبات نمیشه.
نهایتا به این نتیجه میرسیم که هم میتونه جبر باشه٬ هم میتونه اختیار باشه٬ هم میتونه هیچ کدوم نباشه٬ هم میتونه هر دو باشه!
 
پاسخ : اختیار

به نقل از Sylar :
من حتی به دونستن روند تغییر هم کاری ندارم. دونستن نتیجه ی آخر حکم قوی تریه!
مثلا اینکه بگی آینده و روند تغییر اون را هم بدونه٬ تاثیری در کل مسئله نداره چون نهایتا در هر لحظه وقایع هر لحظه ی دیگه ای را علمش را داره. حالا میخواد به هر روشی باشه.

یک سوال دیگه٬ چرا از نداشتن علم به بعد زمان برای توجیه درستیه صحبت خودتون استفاده میکنید؟ اگر نسبت به چیزی علم نداشته باشیم٬ درستیه چیز دیگه ای را نمیتونیم باش اثبات کنیم. اینطور بررسی کردن٬ صرفا این نتیجه را میده که شاید٬ حرف من غلط باشه٬ و درستیه صحبت شمارا نیز تضمین نمیکنه.
من هم ادعایی نسبت به مسئله ندارم٬ صرفا میخوام به شما نشون بدم که با هیچ نوع استدلالی
این مسئله کاملا اثبات نمیشه.
نهایتا به این نتیجه میرسیم که هم میتونه جبر باشه٬ هم میتونه اختیار باشه٬ هم میتونه هیچ کدوم نباشه٬ هم میتونه هر دو باشه!

دقیقا
یعنی می گم نمیشه خیلی واضح بیاییم بگیم جبره یا بگیم اختیاره
برای هردوتاش توجیه هست

مرسی
 
پاسخ : اختیار

طبق چیزی که من دریافت کردم ما انتخاب میکنیم ولی خدا از قبل میدونه ما چی انتخاب میکنیم
پس چرا خدا ادم هارو امتحان میکنه وقتی میدونه چند میشن ؟
مثلن چرا به حضرت ابراهیم گفت که اسماعیل رو قربانی کنه؟ :(
 
پاسخ : اختیار

به نقل از swan :
طبق چیزی که من دریافت کردم ما انتخاب میکنیم ولی خدا از قبل میدونه ما چی انتخاب میکنیم
پس چرا خدا ادم هارو امتحان میکنه وقتی میدونه چند میشن ؟
مثلن چرا به حضرت ابراهیم گفت که اسماعیل رو قربانی کنه؟ :(
این برای اینه که به خود ما هم بفهمونه
مثلا می تونست همه رو خلق کنه و از اول بفرسته جهنم و بهشت
چه کاری بود این دنیا
ولی ما اون وقت خرده می گرفتیم که آی ....
پس برای جلوگیری از بهانه گیری و فهماندن به انسان ها این کارا نیازه
 
پاسخ : اختیار

به نقل از ʞɐɾuǝɹɐu :
دقیقا
یعنی می گم نمیشه خیلی واضح بیاییم بگیم جبره یا بگیم اختیاره
برای هردوتاش توجیه هست

مرسی

البته این مسئله فقط مختص جبر و اختیار نیست!

به نقل از swan :
طبق چیزی که من دریافت کردم ما انتخاب میکنیم ولی خدا از قبل میدونه ما چی انتخاب میکنیم
پس چرا خدا ادم هارو امتحان میکنه وقتی میدونه چند میشن ؟
مثلن چرا به حضرت ابراهیم گفت که اسماعیل رو قربانی کنه؟ :(

حتما باید دلیلی قابل درک برای انسان وجود داشته باشه؟
مگه خدا آدمه٬ که هر کاری کرد و دلیلش را گفت ما هم متوجه بشیم؟
حتی سنگین تر٬ مگه خدا داخل این دنیاست که منطقش برای هر تصمیم دلیل نیاز داشته باشه؟

البته من اینارو مطابق باورهای خودت از خدا گفتم.
مطرح کردن این سوال مثل این میمونه که بگی قابلمه بزرگ تره یا ۵!
۵ و قابلمه هیچ ربطی به هم ندارن که من و تو ازش مطلع باشیم٬ مگر اینکه خودت بینشون رابطه فرض کنی.
 
پاسخ : اختیار

به نقل از Sylar :
منطقی که ازش صحبت میکنم عقلانیته. شاید توی توضیف شما بشه همونی که دین را science نمیدونه.
چنین منطقی با گزاره های دینی مشکلات اساسی داره.
من صرفا خودم را در جای شما میزارم و تناقضات را با تفکرات خودتون نشون میدم.
* پس اگر شما معتقد باشید خدا پیش گویی میکنه٬ یعنی قادر نیست بدون پیش گویی نتیجه ای را بگه٬ که این بر خلاف تصور قدرت بدون انتهاست.
و الا خودم معتقدم صحبت کردن در مورد خدا وقت تلف کردنه٬ اوج وقت تلف کردن هم موقعیه که از مقایسه خدا با انسان حرفی به میون بیاد.

تا اینجاش شما نه در اثبات قضیه و نه در رد اون٬ هیچ کاری پیش نبردید. درست مثل این میمونه که من بیام بگم.
(متن را با دقت بخونید)

و اما در ادامه٬ شما داری از چیزی که صحبت میکنی که به قول خودت ازش هیچ تسلط و تصوری نداریم. سوالی که پیش میاد اینه که اگر تصور و تسلط نداریم چطوری میتونیم ادعایی هم نسبت بش بکنیم؟ آیا غیر از اینه که یکسری چیز را داریم بدون اثبات قبول میکنیم؟

shershere جان برفرضی هم که نتیجه بحث ها خلاف تفکر شما بود٬ باز هم نمیشه ادعا کرد نظر شما غلطه. برای همین اگر در هر مبحثی
نظری داری بیان کن٬ فارق از اینکه خودت اون چیزی را باور داری یا نه. اینکه درستی یا خلاف نظر شما ثابت بشه برای شما هیچ اهمیتی نداره
چون نهایتا اون چیزی که ته دلت باور داری را قبول میکنی.
منطق به عنوان وسیله است تا در علوم مختلف بتوانی از ان استفاده کنی/پس منطق با علم فرق داره{1}
همه منطق ها ادعا دارند که قواعدی هستند که انسان طبق اونها مطابق عقلانیت نتیجه میگیره.حالا باید اثبات کرد کدوم درست میگن اونهم با دلیل نه اینکه من اینو بهتر میدنم یا اون یکی رو{2}
منطق هیچ وقت از قبل پیش داوری نمیکنه که من با این دین یا مذهب تضاد دارم بلکه یه مجموعه فکر هر چی هم اشتباه داشته باشه بالاخره بعضی گزاره هاش منطقیه_مثل ورقه های امتحانی ما که هر چه درس نخونده بشیم دو تا فرمول رو درست مینویسیم_{3}
به نقل از Sylar :
منطقی که ازش صحبت میکنم عقلانیته. شاید توی توضیف شما بشه همونی که دین را science نمیدونه.
چنین منطقی با گزاره های دینی مشکلات اساسی داره.
من صرفا خودم را در جای شما میزارم و تناقضات را با تفکرات خودتون نشون میدم.
* پس اگر شما معتقد باشید خدا پیش گویی میکنه٬ یعنی قادر نیست بدون پیش گویی نتیجه ای را بگه٬ که این بر خلاف تصور قدرت بدون انتهاست.
و الا خودم معتقدم صحبت کردن در مورد خدا وقت تلف کردنه٬ اوج وقت تلف کردن هم موقعیه که از مقایسه خدا با انسان حرفی به میون بیاد.

تا اینجاش شما نه در اثبات قضیه و نه در رد اون٬ هیچ کاری پیش نبردید. درست مثل این میمونه که من بیام بگم.
(متن را با دقت بخونید)

و اما در ادامه٬ شما داری از چیزی که صحبت میکنی که به قول خودت ازش هیچ تسلط و تصوری نداریم. سوالی که پیش میاد اینه که اگر تصور و تسلط نداریم چطوری میتونیم ادعایی هم نسبت بش بکنیم؟ آیا غیر از اینه که یکسری چیز را داریم بدون اثبات قبول میکنیم؟

shershere جان برفرضی هم که نتیجه بحث ها خلاف تفکر شما بود٬ باز هم نمیشه ادعا کرد نظر شما غلطه. برای همین اگر در هر مبحثی
نظری داری بیان کن٬ فارق از اینکه خودت اون چیزی را باور داری یا نه. اینکه درستی یا خلاف نظر شما ثابت بشه برای شما هیچ اهمیتی نداره
چون نهایتا اون چیزی که ته دلت باور داری را قبول میکنی.
بحث در علم خدا بود نه قادر بودن{4}
به نقل از Sylar :
منطقی که ازش صحبت میکنم عقلانیته. شاید توی توضیف شما بشه همونی که دین را science نمیدونه.
چنین منطقی با گزاره های دینی مشکلات اساسی داره.
من صرفا خودم را در جای شما میزارم و تناقضات را با تفکرات خودتون نشون میدم.
* پس اگر شما معتقد باشید خدا پیش گویی میکنه٬ یعنی قادر نیست بدون پیش گویی نتیجه ای را بگه٬ که این بر خلاف تصور قدرت بدون انتهاست.
و الا خودم معتقدم صحبت کردن در مورد خدا وقت تلف کردنه٬ اوج وقت تلف کردن هم موقعیه که از مقایسه خدا با انسان حرفی به میون بیاد.

تا اینجاش شما نه در اثبات قضیه و نه در رد اون٬ هیچ کاری پیش نبردید. درست مثل این میمونه که من بیام بگم.
(متن را با دقت بخونید)

و اما در ادامه٬ شما داری از چیزی که صحبت میکنی که به قول خودت ازش هیچ تسلط و تصوری نداریم. سوالی که پیش میاد اینه که اگر تصور و تسلط نداریم چطوری میتونیم ادعایی هم نسبت بش بکنیم؟ آیا غیر از اینه که یکسری چیز را داریم بدون اثبات قبول میکنیم؟

shershere جان برفرضی هم که نتیجه بحث ها خلاف تفکر شما بود٬ باز هم نمیشه ادعا کرد نظر شما غلطه. برای همین اگر در هر مبحثی
نظری داری بیان کن٬ فارق از اینکه خودت اون چیزی را باور داری یا نه. اینکه درستی یا خلاف نظر شما ثابت بشه برای شما هیچ اهمیتی نداره
چون نهایتا اون چیزی که ته دلت باور داری را قبول میکنی.
توی دین اسلام وهردینی وهر مذهب و مرامی دنبال ببعی _گوسفند_نمی گردن که هر چی بگن بگه چشم.بلکه اصول و جهان بینی خودشونو عرضه میکنن تا ادما به حقانیت اونا پی ببرن پس چطور ممکنه بحث در مورد اصلی ترین اصل همه دینها وحتی غیر دینها اتلاف وقت باشه؟بله اگه ادم بخواد از خودش و بدون اطلاعات و فکر حرف بزنه درسته{5}
به نقل از Sylar :
منطقی که ازش صحبت میکنم عقلانیته. شاید توی توضیف شما بشه همونی که دین را science نمیدونه.
چنین منطقی با گزاره های دینی مشکلات اساسی داره.
من صرفا خودم را در جای شما میزارم و تناقضات را با تفکرات خودتون نشون میدم.
* پس اگر شما معتقد باشید خدا پیش گویی میکنه٬ یعنی قادر نیست بدون پیش گویی نتیجه ای را بگه٬ که این بر خلاف تصور قدرت بدون انتهاست.
و الا خودم معتقدم صحبت کردن در مورد خدا وقت تلف کردنه٬ اوج وقت تلف کردن هم موقعیه که از مقایسه خدا با انسان حرفی به میون بیاد.

تا اینجاش شما نه در اثبات قضیه و نه در رد اون٬ هیچ کاری پیش نبردید. درست مثل این میمونه که من بیام بگم.
(متن را با دقت بخونید)

و اما در ادامه٬ شما داری از چیزی که صحبت میکنی که به قول خودت ازش هیچ تسلط و تصوری نداریم. سوالی که پیش میاد اینه که اگر تصور و تسلط نداریم چطوری میتونیم ادعایی هم نسبت بش بکنیم؟ آیا غیر از اینه که یکسری چیز را داریم بدون اثبات قبول میکنیم؟

shershere جان برفرضی هم که نتیجه بحث ها خلاف تفکر شما بود٬ باز هم نمیشه ادعا کرد نظر شما غلطه. برای همین اگر در هر مبحثی
نظری داری بیان کن٬ فارق از اینکه خودت اون چیزی را باور داری یا نه. اینکه درستی یا خلاف نظر شما ثابت بشه برای شما هیچ اهمیتی نداره
چون نهایتا اون چیزی که ته دلت باور داری را قبول میکنی.
اینهمه مثال و توضیح بدون تصور وتسلط چطور ممکنه؟بیلمیرم!_البته اگر دوباره این شکسته نفسی بنده رو به حساب عدم تسلط نذارین_
دوستان موقع جواب دادن یه مقدار منصف باشن .اگه یه وقت چیز جدیدی گفته شد و صحیح بود گناه نداره قبول کنیم .اینهمه مطلب بهش اشاره شده بود اما اصلادوستا توجه نکردند.
 
پاسخ : اختیار

به نقل از Sylar :
البته این مسئله فقط مختص جبر و اختیار نیست!

حتما باید دلیلی قابل درک برای انسان وجود داشته باشه؟
مگه خدا آدمه٬ که هر کاری کرد و دلیلش را گفت ما هم متوجه بشیم؟
حتی سنگین تر٬ مگه خدا داخل این دنیاست
خداادم نیست اما خدای ادما است.داره با ادما حرف میزنه.من شما نیستم .شما هم من نیستی اما من دارم با شما حرف میزنم پس باید طوری صحبت کنم شما هم متوجه بشی.والا میشه سفسطه .شما به هیچ چیزی نمیتونی تمسک کنی چون شاید چیز دیگه ای مد نظرش باشه.
به نقل از Sylar :
البته من اینارو مطابق باورهای خودت از خدا گفتم.
مطرح کردن این سوال مثل این میمونه که بگی قابلمه بزرگ تره یا ۵!
۵ و قابلمه هیچ ربطی به هم ندارن که من و تو ازش مطلع باشیم٬ مگر اینکه خودت بینشون رابطه فرض کنی.
رفقا اگه وجه شبه ها رو هم بفرمایند ما هم استفاده میکنیم.و همچنین ملک ارتباط بین پدیده های عالم رو.
 
پاسخ : اختیار

اون که برامون اتفاقایی میفته که احساس میکنیم قبلا انجام دادیم واسه منم 1000بار پیش اومده برای هر آدمی میاد
مثلا کسی و میشناسم که صدای اذان میشنید با اینکه وقتش نبود ...
شاید به جهان موازی بر می گرده که تو اون جهان هم اتفاق افتاده
یا خاطراتی که از زندگی قبلی در ذهن داریم(همون که می گن قبلا زندگی کردیم
یه نظریه هم هست که میگن ما وقتی میمیریم هرکی بخواد و خدا قبول کنه میتونه برگرده به دنیا اما همه چیز یادش میره.
ممکنه ما برگشته باشیم و اون چیزا یادمون باشه مثلا اون صدای اذان تو زندگی قبلی نزدیک مسجد بودهوو
 
Back
بالا