خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس بوديم، بعد هي صداي سوت ميومد.
يکي از بچه ها بلند گفت: کيه داره اينجوري سوت ميزنه? :-w
معلممون گفت: من!
بيچاره اينجوري شد: :-[ X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبير ادبيات: بچه ها اين جمله حذف فعلش قرينه نداره، پس به قرينه معنويه!
- آخرش نفهميديم قرينه داره يا نه! :-? ;)) :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو سرویس خواب بودم ، وقتی رسیدم خونه بیدارم شدم خواستم از ماشین پیاده شم،به جا خدافظی گفتم :شب بخیر! :-"
راننده :شب بخیر خوب بخوابی! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو زنگ فیزیک دبیر یه نمودار مکان _ زمان کشیده بود متحرکی 4 متر در خلاف جهت مثبت ها رفته بود 16 متر در جهت مثبت ها ... بعدش سرعتشو خواسته بود ...

یکی از دوستام از ته کلاس پا شد گفت : آقــــــــــــــــــــــــــــــــــا جابجاییش که رادیکالی میشه ...

معلممون : :-? :o [-(

بچه ها : =)) =)) =))

خودش ( با یه لحن اعتراض آمیز ) : خو راست میگم دیگــــــــــــــــــــــه ~X( ;;) :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز میخواستم اسم دبیر هندسمونو بگم ... بنده خدا فامیلش *مُرادقُلی* هست ...

من به دوستم یهو گفتم : خود آقای قُرادمُلی گفت ... =)) :-" :-?? ;D

+ پ.ن : عجله کار شیطونه ... ;)) :-[ :P ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

این جزو مقرّات مدرسس که آشغال نریزید!
-----------------------------------------------
آقای خدا بخشی!(همچین کسی تو مدرسه نیست!)
-----------------------------------------------
ناظمه داریم؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم برگردم خونه امروز,یه پیرزن و پیرمرد داشتن با هم حرف میزدن... برشی که من شنیدم:
پیرمرده:"دو تا بچه دارم,یکیشون تازه ازدواج کرده و سر و سامون گرفته"
پیرزنه:"خدا حفظش کنه... ;;) اون یکی چی"
پیرمرده:"اون یکی هنوز سربازیش مونده... "
پیرزنه:"دختره یا پسر ?! :-? "
...

به نظر شما چی میتونسته باشه?!?! :-" :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بوديم گردش خانوادگي
داداشم رفت نشست كنار يه رود كوچيك آب كه عمقش 50 سانتي متر بود
من از فاصله 30-40 متري گفتم نشونه گريمو امتحان كنم
منم كه نشونه گيريم داغوون
با توپ تنيش از همون فاصله...
صاف خورد تخت كله ش
اولين و آخرين باري بود كه پرتابم به هدف خورد :o
چپه شد تو رووود..
;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

حتی سوالات هم میتونن سوتی بدن :-"

گلوله ای در شرایط خلا از ارتفاع کافی سقوط می کند... :-/
در چه ارتفاعی این دو گلوله یکدیگر را ملاقات می کنند؟ ;))
دانش آموزی برای رسیدن به مدرسه ابتدا 900 متر به سمت شمال،سپس 300 متر به سمت شرق و سپس 500 متر به سمت جنوب حرکت می کند...
یکی از بچه ها: این بیچاره داشته دنبال اتوبوس می دویده ؟؟؟ :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

بزرگترین سوتی فیزیک من :
"استاد! این فرایند، یک فرایند انبساط هم حجمه! "

× جنا : پست فارسی شد .
× اهم اهم : ممنون مریم :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

من كلن سوتي نميدم اگرم بدم عمدن ميدم كه بروبچ بخندن!
سوتي نيست اين اما (سانسور) بودنه دبيره (سانسورمون) رو نشون ميده...
همين امسال...ترم اول...برگه هارو داد...حليديم...گند زديم...و بعد...سوالارو با جاش جا گذاشت رو ميز...!!!و جالبتر اين كه نفهميد تا وقتي كه خودمون رفتيم داديم بش!!! :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلممون تعريف مي کرد يه روز يکي از بچه ها مدرسه رو پيچونده بوده. بعد زنگ زده خودش غيبتش رو موجه کنه...
زنگ زده گفته: سلام، من مادر يکي از اوليا هستم! :))


دوستم بهم پرتقال تعارف کرده، به جاي اين که بگم مرسي گفتم سلام! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

برای سمینار هنری مدرسه مون دانیال عبادی(میگفتن بازیگره :-") رو آورده بودن
بعد مثلا می خواست حرفی زده باشه قاطی چرت و پرت و موعظه هاش 8-| برگشت گفت: همه ی ماها انسانیت داریم ولی آدمیت نداریم =)) :o
 
پاسخ : سوتی‌ها

قیام مشتار...(مختار)
کتاب ادبیات2 اون صفحه ای که عکس امام هستو نگا کنید... "همه قشرها یک قشرهای اسلامی بشوند"!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم جبرمون در حال انجام بحث های سیاسی و اجتماعی با دانش آموزان:

از هر 6 طلاق دست کم یکیش طلاقه! (من تو دلم:آره آقا تازه اگه دست بالا بگیری ممکنه به 2 تا هم برسه،حتی 3 تا هم مشاهده شده ;D )

ما نمیگیم فقر چیز بدیه اما فقر چیز بدیه :-?
 
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم به دوستم بگم: "فکر کنیدِ فلان صفحه ی کتاب رو انجام دادی؟"
به جاش گفتم: "حرف بزنِ اون صفحه رو انجام دادی؟"
دوستم: 8-|

بعد با هم: :))

بعله. انقد تاثیرپذیریم ما.
 
پاسخ : سوتی‌ها

یک ـی از اقوام ترک ـَن ( با احترام به همهِ ترک ـا ) بعد به ـِش میگم میدونستی واسه ترک ـا هر چیزُ باید دو ـبار بگی . گفت هـان ؟

 
Back
بالا