خاطرات سوتی‌ها

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,596
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم ازم پرسید گلوم درد میکنه ، چه کار کنم ؟
منم گفتم برو آب قند قرقره کن ! الان دیگه صداش در نمیاد ، گمون کنم گلوش شکرک بسته ! =)) =))
 

ShiNinG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
326
امتیاز
4,247
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها


عذر خواهی می کنم اگه کمی بی ادبانه اس :-"
در جمع دوستان بودیم ، نصفه شب بود ساعت 3 اینا ، همه ام خواب آلود . خلاصه یکی از دوستامون که از تهران اومده بود (جوانه) یه چند شب خونه سحر و ساناز خوابیده بود .
جوانه : سحر نگا کن ، من هر شب به ساناز میگم که رو زمین راحت ترما ، هی اصرار میکنه رو تخت بخوابم .
سحر [خمیازه ای کش دار سر می دهد] : چرا رو هم نمی خوابین خوب؟
من : :|
پسرای جمع : :rolleyes: :-"
ساناز و جوانه : #-o

در ادامه نشستیم یه کم عکسای تو لپ تاپ یکی از دوستانو دیدیم که از ایتالیا گرفته بود . رسیدیم به عکسای هتل .
مریم : میگم مهرداد . اتاقای این هتله چه خوشگله ... چقد شیکه اینجا ...
مهرداد : میری مریم جان ، باهم میریم انشاالله .
مریم : :-$
دوستان : :-" :-? :rolleyes:
مهرداد : همه مون دسته جمعی #-o
خوبه باز 14 سال تفاوت سنی دارن کسی شک نمی کنه :))

# بازم ببخشید :|
 

مجتبی73

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
98
امتیاز
326
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

شنیدم که امام جمعه یکی از شهر ها گفته:"امریکا به جای این همه تحریم و دخالت در امور ایران و تهدید جنگی بره یه فکری به حال دلارش بکنه که همش داره گرون میشه و نمیتونه کنترلش کنه =)) =)) =)) =))
 

arezoo1995

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
134
امتیاز
942
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم:مساحت مثلث با دو تا قطرش چ جوری ب دست میاد؟؟
من:نمیدونم بذار برم تو جزوه نگا کنم :))
اینم از اثرات کنکوره دگ :D
 

pershia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
416
امتیاز
2,073
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم
دانشگاه
UT\AUT
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

من از "یه نفر" خیلی خوشم نمیاد ...
بعد دیروز که رفتیم مدرسه، "این یه نفر" و دوستمون اومدن سمت من و من هم با نفر اول دست دادم و یکم حرفیدیم (در حد دو کلمه اینا) بعد یهو دیدم "اون یه نفر" به حالت :| دستشو آورده جلو صورتم ... منم به حالت :-" باهاش دست دادم ...
خب اصلا حواسم نبود ... نه اینکه واقعا نخوام دست بدم! اصلا حواسم نبود ;;)
 

soliloquize

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
169
امتیاز
2,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرج
مدال المپیاد
شیمی ...
پاسخ : سوتی‌ها

×دوستم پشتِ تلفن اومد بپرسه که داداشت پس فردا کنکور داره استرس داره؟... انقدر آروم پرسید که مثلن داداشم نتونه بشنوه... فقط من موندم مگه داداشم تلفن دستش بود که بشنوه و استرس بگیره :-??


×تو همون مکالمه ی تلفنی اومدم بگم جراحِ زنان و جراحِ مغز و اعصاب گفتم : جراحِ زنان و اعصاب ؟!! :-"

واوِ مباینتُ بد موقعیی به کار بردم فک کنم ... یعنی جراح های زن امکان نداره اعصاب داشته باشن :D
 

paramore

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
1,230
نام مرکز سمپاد
دبيــرـــــتان فرزانــگان يـــك
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار داشتم با تو يه بازارچه اى راه ميرفتم
راهروى طولانى اى به نظر مى اومد و منم حوصله نداشتم و قيافه ى جدى به خودم گرفته بودم و تند تند راه ميرفتم
غافل از اينكه ديوار ته راهرو آينه ست!
منم با جديت تمام رفتم تو آينه :-"
عجيبه كه خودمو تو آينه ديدم ولى نفهميدم خودمم و اين آينه ست!
همه مردم و مغازه دار ها : =)) =))
مامانم: =)) :-"
آينه: :|
 

salamak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
743
امتیاز
2,529
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپياد زيست
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

اقا خوبه كه!!
من يه بار تو يه مغازه اي رفتم تو اينه،از شخص تو اينه معذرت خواستم(خودم :-")بعدم سعي كردم از سر راهش برم كنار!! :))
بعد 5 دقيقه كه اين باهام اومد سرمو اوردم بالا فهميدم اينس! :D
خدارو شكر مغازه خالي بود مغازه دار و مامانم هم اون ور بودن... :D :-" :-[
 

Мох

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
179
امتیاز
2,926
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی که پای برادران زحمت کش نیروی انتظامی را به میان کشید :))
امروز صب ساعت 6 رفتیم پارک با یکی از دوستان بعد از تنیسُ این حرفا گفتیم بریم یه چیزی
بخوریم؛ دوستِ عزیز خیلی خسته بود به من گفت با دوچرخه من برو بگیر بیا :D
رفتم در یه مغازه نون نداشت مجبور شدم برم یه جا دیگه خلاصه خیابونُ دو دور زدم بعد هم رفتم یه جا
دیگه گفتم اگه داشت که هیچ نداشت کیک میگیرم با نوشیدنی :D رفتم در مغازهِ بعد صاحب مغازه یه دوچرخه داشت
گذاشته بود دمِ در :D دوچرخه دوستمو جلوتر گذاشتم رفتم توی مغازه خریدامُ کردم بعد اومدم بیرون اصلا حواسم نبود
دوچرخه یارو رو برداشتم رفتم =)) :))
بعد جالب اینجا بود دوچرخه دوستم ترمز سمت راستش درست بود چپش خراب این دقیقا بر عکس بود :)) تو راه به خودم
میگفتم جل الخالق این چرا اینجوری شد =)) رسیدم تو پارک یه جا دوچرخرو بلند کردم دیدم اااااا :O این چرا سبک تره =))
نیگا کردم دیدم ااااااااااا :O چرا با دوچرخه قبلی دوستم فرق داره :O بهش میگم علی کی دوچرختو عوض کردی =)) =)) =))
خب بعدش دو هزاریم افتادکه اینو عوضی برداشتم :)) سریع بردم بدم صاحبش، یارو داشت میمرد =))
زنگ زده بود 110 =)) شانس آوردم سریعتر از برادران رسیدم وگرنه به عنوان دزد گرفته بودنم =))
ساعتِ 7 صب یه حال اساسی به یارو دادما =)) روزش با استرس شروع شد :-" چهرش دیدنی بود قابل توصیف نیست به هیچ
وجه من الوجوه :))
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز تو پارک نشسته بودم سه چهارتا پسر 9-10 ساله داشتن باهم حرف میزدن یکیشون با قاطعیت گفت آمریکا یه گلوله هایی ساخته خیلی بزرگه بعد و اینا 400 تا رادیو اکتیو داره بعد آمریکا این گلوله هارو تو عراق میزنه آلودگی و طوفان ایجاد میشه این آلودگی با طوفان ها میان هوای ایران رو آلوده میکنن :) :D :)) =))
من : :O
پسره: ;;)
 

نارمیلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
526
امتیاز
2,084
نام مرکز سمپاد
مکطب فرزانگان
شهر
M2A
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز داداشم از پله ها افتاد ی گریه ای میکرد واویلاااااااااااااااااا
گفتم:مامان پفک رو کجا گذاشتی.... ینی با سرعت نور اومده میگه کدوم پفک؟؟؟
 

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,057
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : سوتی‌ها

بعد از انتخابات یارو زنگ زده بود رادیو میگفت، پیغام من به اوباما اینه که اگر روزی صد تا موشک بزنی به تهران ما یک قدم عقب نمیریم!

مجری پرسید از کجا تماس میگیرید؟

گفت: فیروز آباد فارس

=)) =)) =))
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(') امیــ(')
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : سوتی‌ها

یه پیرمردی ( از همسایه هامون ) تازگی فوت کرده ، مامانم رفته بود گلزار واسه تسلیت گفتن ُ اینا بعد که برگشت خونه بهش میگم مامان بچه هاش گریه میکردند ؟
میگه : نه بابا پیــــــر که نبود !!!!
من : =)) =))
مامانم : :-" :-"
 

maryammovahedzadeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
628
امتیاز
7,439
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
یزد
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز مامانجونم یه چیزی میخواست که قیمتش میشد 600 تومن...بعد به داداشم گفت برو بخر برام
داداشمم گفت پولشو بده تا برم (خیلی بی ادبه :|)
مامانجونمم رفت از تو کیفش سه تا دو هزار تومنی در آورد داد به داداشم گفت این شیصد تومنو بگیر برو برام بخرش...
من: :| :-/
داداشم: (:| (:|
مامانجونم: ;))
اسکناس ها : ~X( ~X( ~X(
 

mehraz

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
107
امتیاز
911
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین2
شهر
اصفهان
پاسخ : سوتی‌ها

ساعت 6:15صبح از خواب بیدار شی
که چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
که بری مدرسه ی ....
برای شروع کلاس حسابان

ساعت6:30تو اتوبوس بشینی
و از شدت خواب گردنت بیفته
دوباره بیدار سی بعد خوابت ببره
و هی ادامه داشته باشه
بعد که چشماتو باز کنی میبینی
همه انقد لباشونو باز کردن و دارن به تو میخندن
که فک می کنی الآن لباشون پاره می شه
ولی منم کم نیوردم
سرمو محکم زدم رو شونه ی بغلیم
که سرمو بذارم رو شونش
که یهو سرم با شتاب به یه چیز سفت برخورد کرد
و از شدت درد چشام قد دوتا ملاقه شد :D
بعد که نگاه میکنی ببینی این بغلیت کیه که انقد بدنش سفته
نگاهت میفته به پنجره
و انوقت میفهمی که سرتو محکم کوبوندی به پنجره
و مردمم که فک کنم عملا فک کردن من خودزنی دارم

قیافه من(از شدت درد) :( :(( :( :(( :( :(( :( :((

مردم بیکار تویه اتوبوس :)) =)) :)) =)) :)) =)) :))

پنجره
>:D< h-: >:D< h-: >:D<
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,423
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

خونه مامان بزرگم بودیم،گوشیمو گذاشته بودم رو میز نشسته بودیم با دختر عمه هام دور همی گپ میزدیم که دیدم صفحه گوشیم روشن شد و یه پیغامی داد، خوش حال شدم گفتم:اِاِاِاِه! اس ام اس دارم! /m\
رفتم گوشی رو برداشتم دیدم نوشته:battery low, power saving mode activated L-:
حالا دختر عمه کوچیکم میگه:کی اس داده؟
من:هیچکی،مهم نیس :-"
 

NO@@LOVE

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
16
امتیاز
98
نام مرکز سمپاد
علامه حلی جیرفت
شهر
جیرفت
دانشگاه
؟؟؟؟
رشته دانشگاه
؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ : سوتی‌ها

س.دیروز مهمون داشتیم مامانم گفت برو سالاد درست کن حواسم نبود به جای نمک شکر ریختم داخل سالاد
به خدا اینقدر تعریف کردن از سالادا
من تازه فهمیده بودم چه گندی زدم
من:::: :O :O
مامانم::: :)) :))
 

parimero

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
567
امتیاز
1,791
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز دست چپم لیوان آب بود دست راستم گوشیم!

شیر آب رو باز کردم در همون لحظه مامانم ازم سوال پرسید :)

من که داشتم جوابشو میدادم ،صورتمو برگردوندم! :| گوشیمو گرفتم زیر شیر آب ک پر بشه! :|

بعد از ثانیه ای درنگ و تأمل و در حین جواب دادن دیدم که داره دستم خیس میشه و احتمالاً لیوان پر شد! :|

بعد از نگاهی....فهمیدم که بهله...

گوشیم زیر آب ه و .... :(( :(( :(( :((

هعی...دار فانی را وداع گفت...
________________________________________________________


ساغر میگفت آدما 3 دسته اند! :

آدمایی که نمی فهمن و ادعا میکنن میفهمن!

آدمایی که میفهمن و خودشونو به نفهمی میزنن!

آدمایی که نمیفهمن و ادعایی هم ندارند!

من: خب اگه یکی بفهمه و ادعای نفهمی نکنه آدم نیست؟ :-?

ساغر : ایشون دیگه جزو انسان های زنده حساب نمیشه! :|
 
بالا