خاطرات سوتی‌ها

rahimi

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
48
نام مرکز سمپاد
غیر سمپادى
شهر
اردبیل
پاسخ : سوتی‌ها

بچه که بود

3.شبا وقتی می خوابیدم هی فکر می کردم یهو نفس کشیدن یادم نره بمیرم :eek:
 
آخرین ویرایش:

N.KH

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
269
امتیاز
883
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
دانشگاه
دانشگاه کردستان
رشته دانشگاه
مهندسی برق - الکترونیک
پاسخ : سوتی‌ها

مهمون داشتیم ، نصف شب بود حدودای 2،3 اینا
حسابی حوصلمون سر رفته بود و همه کارای تفریحی ام انجام داده بودیم
یهو به سرم زد بیام اینجا و این سوتی ها رو بخونم و بخندبم (دختر پسر همه هم سن و سال تقریبا)
منم کلی خوندم و هی خندیدیم. آخر سر منم گفتم: " این روز ها همه سوتی میدهند ، شما چه طور ؟ "
بعد نمیدونم چی شد همه زدن زیر خندهه نصفه شبی هر هر میخندیدن داد مامان باباها بلند شد ، مامانم همش میگفت الان همسایه ها میریزن سرمون :-ss
بقیه هم هی بلند بلند میخندیدن منم که اصن نمیدونستم این همه خنده واسه چیه ! X_X
یه خورده که همه آروم شدن با همه ی اعتماد بنفسم این همه خنده واسه چیه ؟؟؟
نمیدونم چرا از تو اون جمله هه که گفته بودم اینا "سوتی" شو نشنیده بودن ، من گفته بودم ها اونا نشنیدن ^#^ ^#^ ^#^
هی چی دیگه منو میگییییییی :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :-[
 

NiXi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
137
امتیاز
534
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
آمل
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
روزی روزگاری زیست..
دانشگاه
بابل
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستام می خواستیم بریم کلاس، سوار تاکسی شدیم،مسافر نبود ماشین حرکت نمی کرد،بعد 10 دقیقه راه افتادیم.
من:اوف...بازم دیر می کنیم. [-(
دوستم:خسته نباشید :D
راننده:سلامت باشی دخترم :)
من و اون یکی دوستم: :O :-/؛ چرا گفتی خسته نباشی،تاز راه افتادیم که؟
دوستم:من کی گفتم خسته نباشید؟من گفتم مثل همیشه :-s
حالا از ما اصرار از اون انکار...
 

hamed.yas

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
547
امتیاز
6,501
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد1
شهر
مشد
سال فارغ التحصیلی
1345
مدال المپیاد
مدال تو مشتم بود.از چنگم درآور
رشته دانشگاه
پزشک. دکتر. طبیب
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو جاده داشتیم میرفتیم.بعد دو تا شونه تخم مرغ با یه پارچه ی سیاه افتاده بود وسط جاده...بعد بابام میپرسه چیه ن اونا؟؟؟
مامان:شونه تخم مرغ
بابا:نه اون سیاه رو میگم
مامان:پلاستیک سیاه
بابا:نه یه پارچه ی سیاه مخمل بود :-?? :-??
من :| :| :| :-w :-w
پارچه ی سیاه مخمل ~X( ~X(
 

شبنم...

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
247
امتیاز
1,309
نام مرکز سمپاد
فرزانگان(مادر)
شهر
سیرجان
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

یارو تو بازی وحشی بازی در میاورده
مربی اومده بگه اخلاق ورزشی رو از پدرت یاد بگیر
_پدرت خیلی ادم خوبیه ولی خودت خیلی پدرسگی
=)) :)) =)) :))
 

Diyar

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
514
امتیاز
1,489
نام مرکز سمپاد
shahid beheshti
شهر
بجنورد
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز ما تنها بودیم تو خونه! :-"
.
بعد گشنمون شدو یه چلو کبابی خریدیم واسه خودمون تا خواستیم بخوریم والدین آمدند و ما پیش دستی را در اتاقمان پنهان نمودیم!
.
از بد بختیه ما آش آورده بودنو تو پیش دستی خواستن بریزن از ما پرسیدن:اون پیش دستی شیشه ایه یکیش نیست کجاس؟
.
اتفاقا خواهرم از طبقه اول اومد بالا واسه شام منم سریع بش گفتم:بگو پیش دستی پایینه! :-"
.
اینم یه دفه اومد ازش پرسیدن کجاس؟، گفت: پایینه.
.
بعد گفتن:برای چی؟
.
اونم هول شد گفت:نمیدونم. :-?? بعد مکث و زایه شدن دروغ گفتنش گفت: امیر برام یکم خوراکی آورده بود! :-<
.
و بعد من :-$
.
ولی لو رفت قضیه و ما جریممون این بود که اول چلو کبابمونو کامل بخوریم بعد آشو! :-"
.
مردم جریمه دارن مام جریمه داریم! :))
 

Delaram78

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
6
امتیاز
57
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز تو دفتر مدیر بودم بعد بچه ها یواشکی توپ رو برداشتن حیاط پشتی برن والیبال!
(تو تابستون اجازه ی بازی نمی دن)
مدیر گف : اینا فک می کنن من گاوم نمی فهمم توپ رو برداشن؟
منم می خواستم :بگم بلا نسبت شما!!!
:D
یه دفعه گفتم : بلا نسبت گــــــاو!!!
:O
من : غلط کردم!
 

yesampadi

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
396
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
دانشگاه
سراسری یزد
رشته دانشگاه
برق..
پاسخ : سوتی‌ها

با مامانم از بیرون بر گشته بودیم توی پارکینگ مامانم شروع کرد به غرغر(همیشه تو کارای جمعی واسه ساختمون جمع نمیشن اهالی بعد رئیس ساختمون که بابای طفلکی منه تنهائی کارارو میکنه)خلاااصه همینطوری که داشت به ماشین یکی از همسایه ها نزدیک میشد گفت( ای خدا من چیکار کنم با اهالی این ساختمون که ایننننقدررر...) یهو دیدیم تو ماشین پسر همسایمون با دوستش نشسته شیشه ماشینم پایین بود اومدم بگم نههه نگووو :-s :-ss که ادامه داد:(تنبلن) تا مامانم اینو گفت برگشت طرفم من ;;) مامانم :D سریع اومدیم وارد آسانسور شیم که از تو ماشین صدا اومد که از دوستش پرسید که چین؟؟ ما هم :-" :-" سریع سوار آسانسور شدیم :D
 

sogand1374

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,858
امتیاز
8,757
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
پاسخ : سوتی‌ها

مورد داشتيم همسايه ي داييم داشت با پسر نوجوانش دعوا ميكرد و مثلن داشت تربيتش ميكرد كه فُش هاي بد نده:
-تو گ* ميخوري فُش بد ميدي. فهميدي پدر سگ يا نه؟!

من ديگه عرضي ندارم حقيقتن.
 

Mahdiye.Z

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
274
امتیاز
1,899
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

اقا يه درسي داشتيم كه اقاي حداد عادل نوشته بودش به نام " فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي " يادتون هست ؟! هموني كه مي گفت لباس پرچم وجود انسان است و اينا ... خب ؟!

نقل شده دوست فرهيخته و با سوات مون [ :-"] ، عنوان درس ُ خونده :

فرهنگ ِ بَرهَنگي و بَرهَنگي ِ فرهنگي ... [جهت تبيين بيشتر عرض مي كنم : Farhange Barhangi & barhangiye farhangi]

:D
 

shaqayeq.m

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
228
امتیاز
1,790
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
سیستان
سال فارغ التحصیلی
1396
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

خواهرم مشغول کامپیوتر بازی

- شقایق،افزایش میل جنسی ینی چی؟ :-?

- چطو؟ :|

- اخه اینجا یه رمز داره با این اسم

- پاشو نمیخواد کامپیوتر بازی کنی :|بلند شو گفتم :|

بعد با گریه رفته پیش مامانم میگه مامان، شقایق فقط به خاطر افزایش میل جنسی نمیذاره من بازی کنم

من دیگه صحبتی ندارم :)) :))
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب مهمون اومده بود مامانم هی میگفت بابات چرا نمیاد؟؟؟
منم بلند و ریلکس برگشتم گفتم دستشویی به روت رفته گلاب کنه :-"
:)) :))
دیگه از عکس العمل دوستان چیزی نمیگم!!! خودتون تصور کنین :-"
 
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,375
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب از این نرم افزارای ایرانی دانلود کردم که موقعی گوشیت شارژ میشه بهت خبر میده.
منم برا اولین بار میخواستم امتحانش کنم.
گوشیو زدم تو شارژ و خوابیدم.
بعد سه شب دیدیم یکی داد میزنه:: بکش بیرون،،بکش بیرون
ینی همونجا .... یا دهنم سرویس شد از ترس.
این از دیشبمون و امروزمون.
خدا امشب و فردا رو به خیر کنه
 

nasim-tofan

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
132
امتیاز
773
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
N.A میگن گویا
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی و دیروز گزارشگر والیبال ایران برزیل داد:


مربی تقاضا میکنه از دوربینهای مداربسته ببینن این صحنه رو :)
من:دوربین مداربسته مگه داره؟ :O
عایا اون ویدیو چک نیست؟ :)) =))
 

najmeh_abl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
639
امتیاز
8,496
نام مرکز سمپاد
فرزانگانـ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
AUT (Tehran Polytechninc) + University of Naples Federico II
رشته دانشگاه
Industrial Bioengineering
پاسخ : سوتی‌ها

بادوستم رفتیم درخونشون زنگ رومیزنه داداشش ایفون روجواب میده: (مکالمه دوستم وداداشش)
-کیه؟؟
-منم
-کیه؟؟؟؟
-منم دیگه!
دوستم خطاب به من:اینم چشماش کرشدن!!
من:چی؟؟؟؟؟؟:O
دوستم: "-:
اون یکی دوستم:چشمای کی کرشده!!؟؟؟
من:=)) =)) :)) :)) :))
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

گرچه من سوتیای بزرگتری داشتم ک قابل گفتن نیستن و این خیلیم خندع ندارع ولی

امروز کتابخونه بودم . بعد امروز فقط دخترا بودن .

یه دختره اومد ازم پرسید وسایل میز کناریم وسایل منن ؟ گفتم نع . بعد گفت نمیدونی مال کی هستن ؟ من یکم مکث کردم بعد خیلی جدی گفتم مال یه دخترن :D :-"""
اون یارو پوکیده بود از خندع :D گفت جدی ؟ گفتم اره :D
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,597
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : سوتی‌ها

مکالمه ی من با پسر همسایمون
ـ علی فلانی عروس شد خبر داری ؟
ـ جدی ؟؟ شوهرش فامیلشونه ؟
ـ آره دامادشونه
=)) =))
 

Ali.SH

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
668
امتیاز
4,522
نام مرکز سمپاد
HIV
شهر
Tehran
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

اقا خیلی ضایس برا یکی از دوستان که دوقلو هستن تولدش بود کادو بگیری بعد اونجا وقتی اون یکی قل ازت بپرسه کادو من کجاس ؟؟ :-"
تو هم بگی چه جالب تو هم امروز به دنیا اومدی !!! :|
من دیگه حرفی ندارم اون لحظه اون بیچاره هم نمیدونست چی بگه :))
 

شیخ المثال

کاربر فراموش شده
ارسال‌ها
162
امتیاز
1,512
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نکا
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
هوانوردی
پاسخ : سوتی‌ها

معاون مدرسه ما مهندس شیمیه بعد تمامی کادر مدرسه اونو مهندس صدا میکنن
زنگ کلاس خورد و ما داشتیم تو کلاس با میز و صندلی و در و دیوار ساز میزدیم یهو معون اومد بالا از پله ها دیدبان ما گفت مهندس داره میاد بچه ساکت نشدن من داد زدم گفتم مندس داره میاد و دوباره که رفتم بگم مندس یدفه همه ساکت شدن و معاون صدامو شنید............
همون جا ایستاد یه نیش خند زد رفت پایین تو دفتر 1 نمره ازم کم کرد
 
بالا