خاطرات سوتی‌ها

arezoo.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,808
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
فقط نه فصل مورتیمر خوندم......
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

خواهرم:چرا این لباسشویی کار نمیکنه؟؟؟؟میزنم به برق روشن میکنم یهوبوق بوق میکنه!
من: چه میدونم؟؟؟تا الان که درست بود!
بعدا کاشف به عمل اومد پودر توی اون ماشین زبون بسته نریخته!!!!!! :)) :)) (;
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
ﭘﺎﺳﺦ : ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﻮﺗﯽ‌ﻫﺎ

سوتي ازاين بيشتر.... ب استاد مردت ک اتفاقا باهاش رودربايستي داري و فک ميکنه تو چ دختر خانومي هستي!!!!...لايک نشون بدي!!!اونم با دوتا دستات!!!!ديگه صوبتي ندارم....!!!
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

عای عم سلطان سوتی :)) :))

یعد فک کنین سر کلاس دینی با صدای بلند دارم مثن از رو تخته چیزایی ک معلم میگه نوشته میخونم:ای دهنده بی صفت!! :O :O :O

بعد تو دلم میگم:یا خدااا درمورد چی مگه میخواد بگه امروز؟؟؟این چیههه دگ؟؟ :O :O :-?? :-?? X_X X_X

کلن همه چیز ی دفعه رف رو هوااا :)) :)) =)) =)) =)) =)) همه خندیدن :)) :)) :D

این معلم دینیمون ک قرمز شده بود انقد خندید!![nb]خیلی باحاله خدایی خیلی خوبه :)[/nb]

یکی از دوستان برگشت گف پخمه خنگ نوشته ای دهنده "بی منت"کوری مگه؟؟

تقصیره منه اینا انقد منحرفن عایا؟؟ :| :|
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(') امیــ(')
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

رفتیم همایش انتخاب رشته ؛ بعد این دانشجوها میومدن رشته‎‎هاشونو معرفی میکردن و خب آخرش هم میتونستیم سوالامونو بپرسیم
بعد ما چون آخر سالن بودیم صدا به سن نمیرسید بعد که اومد پایین رفتیم خصوصی ازش سوالامونو بپرسیم
حالا ایشون یه آقایی بودن که رشته پرستاری خونده بودن
بعد سوالا رو پرسیدیمو آخرش اومد مثلا نصیحت کنه گفت که فقط جنبه های مثبت این رشته رو در نظر نگیرین و به همه چیش فکر کنین ؛ مثلا ! ممکنه تعداد خاستگارای شما از 10تا برسه به 5تا. حالا چرا ؟
من خ جدی گفتم چون شیفت شب داره ((: و خب بعد تازه فهمیدم چی گفتم :-" و اومدم درستش کنم گفتم و شیفت عصر و صبح (((=
بعد ایشون گفت که نه اونو میشه عوض کرد :D موضوع سر اینه که بعضی آقایون دوس ندارن خانمشون تو محیط پررفت و آمدی مثل بیمارستان کار کنه.
آبروم رفت قشنگ. :-"
 

melika15

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
407
امتیاز
3,313
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

از قضا بابای دوستم هروقت هوا گرم میشده تیکه کلامش این بوده که ترموستاتم فلان شده بهمان شده :-"
خلاصه دوستم میگفت یه روز هوا گرم بوده ولی باباش به طرز عجیبی سردش بوده و گفته برو کولرو خاموش کن :-"[nb]پدره دیگه چه میشه کرد :D :-"[/nb] دوستم هم اومده مزه بپرونه خواسته بگه بابا ترموستاتت خوب کار نمیکنه به جاش گفته بابا پروستاتت خوب کار نمیکنه ها :-" :))
دیگه اینطور که دوستم میگفت افراد حاضر تو اون جمع زمین گاز میزدن از خنده :))
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,690
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

داییم زنگ زد.
من گوشیو بر داشتم گفتم :بسم الله
داییم:السلام علیکم و الرحمه الله و برکاته.شلونک حیبی
من: :((
داییم: (<
 

ayda

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
87
امتیاز
1,430
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز.زنجان.تهران.ارومیه.ازمیر.آنکارا :))
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

دیروز تو کار اموزی معمار گفت اگه می شه برو و از سایت چند تا عکس بگیر،منم رفتم طبقه اخر و چون خیلی گرم بود اصن نمی دیدم چه عکسایی گرفتم و به سرعت دادم به معمار اونم عجله داشت اصلا نگا نکرد و سر جلسه با مدیرعامل عکسا رو با هم باز کردن.
چشمتون روز بد نبینه ابروم رفت :D تو همه عکسا ناخونام هم افتاده بودن خودشم با لاک بنفش #S-:
خلاصه فهمیدن خودش عکسا رو نگرفته الان هر دفعه از جلو افیس رد می شم همه کارکنان با هم هم زمان لبخند می زنن بهم
 

Kathy

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
99
امتیاز
1,416
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یکــــ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
زیست
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مکالمه ی مادربزرگ (-) و مادر (*) پشت تلفن:

- عه خواب بودین؟
* نه اینا کلاسشون تموم نشده
- خب پس برین بخوابین
و خدافظ و قطع تلفن :))) یعنی کلن جواب مامانمو انگار نشنیدن :))
 

suzan_s

کاربر فعال
ارسال‌ها
70
امتیاز
184
شهر
اراک
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

خب یه مدت مُد شده بود ، متنای انگلیسی رو به فارسی مینوشتن منم خاستم از قافله عقب نمونم ، توی یک گروه جمله ی "I don't care" رو برگردان فارسی کردم و سند کردم : آی دونت ک*ی*ر |:

دیگه عرضی ندارم {-8
 

نارمیلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
526
امتیاز
2,084
نام مرکز سمپاد
مکطب فرزانگان
شهر
M2A
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

موقع انتخاب رشته قبلش باید معدل نهایی روتائید کنی
بعد پایینش یه جای خالی هس اگه معدل اشتباه اونجا باید بنویسی
منم تائید میزدم بعد فک میکردم معدل باید جای خالی بنویسیم مینوشتم هر چی میزدم خطا میداد :D
هرچی تو خونه زدم دیدم نمیشه جم کردم رفتم کافی نت
بازم خطا داد یکی رو صدا کردم اومد یه نگا ناجوری بهم کرد ینی تو با این هوشت نمیدونم چه جوری قبول شدی :-"
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(&#39;) امیــ(&#39;)
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه برنامه‎ای هست ،، شبای جمعه از شبکه اصفهان پخش میشه. اون هفته یه خانومی رو آورده بودن [دقیقا یادم نیست برای چی آورده بودنش] بعد مجری ازشون پرسید برنامه‎ی مارو دنبال میکنید ؟ دوستش دارین ؟
خانومه گفت بعله خیلی زیاد ! من هرشب با خانواده برنامتونو میبینم.
مجریه [درحالی که خودشو حسابی کنترل میکرد که نخنده]؛ البته برنامه‎ی ما فقط پنج شنبه شبا پخش میشه. ;;)
 

najmeh_abl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
639
امتیاز
8,496
نام مرکز سمپاد
فرزانگانـ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
AUT (Tehran Polytechninc) + University of Naples Federico II
رشته دانشگاه
Industrial Bioengineering
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

میخواستم بگم جزوه گسسته گفتم گُزوه :-"




یکی از معاونا وقتی زنگ تفریح تموم شد ميخواست پشت بلندگو اعلام کند بریم کلاس گفت الو بعد ما مردیم از خنده خودش هم خندش گرفته بود :))
 

M.V

کاربر فعال
ارسال‌ها
50
امتیاز
341
نام مرکز سمپاد
فرزانگان II
شهر
تبریز
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سوتی خالم در یه مجلس محترمانه
ایشالا هفته بعد نیمه شعبان یعنی همون 15 رجب درخدمتیم :))
کل مجلس به هم ریخت =))


و سوتی پسر عموم تو جمع

من خودم یه دوست دارم مخه به تمام معناست داره تو شریف پزشکی میخونه =))
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,690
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

قرار بود برگشتنه از کلاس داییم بیاد دنبالم. یه ماشین قرمز بود هی دیدم داره زل میزنه ب من.حدود بیست دقیقه.بعد اومد جلو چنتا بوق زد.
منم بی اعصاب گفتم: آقا برو پی کارت خجالت نمی کشی بیکار ~X(
داییم: :-\
من: :D
این که من بیست دقیقه داییمو دیدم و نشناختم حاکی از اینه که مغزم سر کلاس جا مونده بود :-"
 
ارسال‌ها
354
امتیاز
3,018
نام مرکز سمپاد
حلی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
برنز شیمی
دانشگاه
علوم پزشکي تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
اینستاگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مادرم مى خواست به استادشون يه ايميل بزنه به من گفت تو سرعت تايپت بيشتره بيا من مى خونم تو تايپ کن بفرست . بعد اينا يه درسى دارن به نام حقوق مدنى ، منم تو المپياد يه درس داشتم به نام شيمى معدنى :-" . ايشون خوند حقوق مدنى و منم که اصلا حواسم نبود تايپ کردم حقوق معدنى :)) .دو سه جا هم بود قشنگ اين کلمه که بعدا نشه بگيم اشتباه تايپى بوده :)) نکته بد ماجرا اينه که جفتمون به من اعتماد کرديم و دوباره ايميلو نخونديم و همونجورى فرستاديم براى استادش :D
کاملا منتظر بوديم استاده بندازش اون ترم :-"
 

N@R

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
203
امتیاز
1,583
نام مرکز سمپاد
فرزانگان♥♥♥
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

جمله ی طلایی یکی از دوستان گرامی(!):

« بچه ها ، جمع کلمه ی خودمون ، میشه خودامون ؟؟ :-/»


#یا من اسمه دواء و ذکره شفاء!! :-\
 

M.H.R

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
256
امتیاز
685
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
urm
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سوتی منو : اااا نگاه کن مامان درختا انگور زدن
مامانم : :-\
درخت انگور : :))
 

first amir

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,142
امتیاز
29,738
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
فردوســـی
رشته دانشگاه
مـهـنــدســی شــیـمــی / حسابداری / روانــشناســی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه پست گذاشته بودم اینستا .اون اوایل که صفحه باز کرده بودم
تازه از فیس بوک ومده بودم


پستی که گذاشتم در واقع تبلیغ پادکست سمپادیا بود

برای این که بازدید ش بیشتر بشه دو نفر از بچه هایی که فالوور زیاد داشتن رو هم تگ کردم :|

فک میکردم تگ شون کنم مث اف بی اون پست میره تو صفحه شون :|
 

melika15

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
407
امتیاز
3,313
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مشاورم اسم کتابایی که واسه کنکور لازم بود بگیرم و رو یه برگه نوشته بود منم از رو برگه عکس گرفتم بعد شب دوستم زنگ زده میگه ملیکا اسم کتابارو بگو بنویسم.ماشالا یه لیست بلند بالا هم بود :-" :D
من: خب بنویس زبان کیاسالار یا شهاب اناری یا...
دوستم: خب خب آرومتر دارم مینویسم
من: عه ببین ول کن اصلا حوصله ندارم بخونم بنویسی.ام ام اس داری؟
دوستم: نه اینم زبانه؟؟؟نویسندش کیه؟؟
من: :O جاااان؟؟؟نویسنده آخه؟؟؟ام ام اس دلبندم :-" :D پیام تصویری فوتو عکس :D :-"

خدایااا من به تو پناه میارم از شر جمیع سوتی دهندگان :-" :D :-"
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

اولین جلسه ای بود که با معلم جدیدمون داشتیم و کلا سه نفر تو کلاس بودیم ...
هیچ کدوممون هم معلم رو قبلا ندیده بود ...
هنوز معلم نیومده بود گفتیم یه عکس سلفی بگیریم ...
همه داشتیم از تو صفحه گوشی یکیو میدیدیم که داره میاد تو ...
من در حالی که گوشی دستمه: برو بیرون ...
مهدی هم با لگد در و هل داد تا بسته شه ...
یارو هم داشت درو باز میکرد بیاد تو ...
من با صدای بلندتر : میگم برو بیرون ...
اومد تو و فهمیدیم معلممونه ...
اون لحظه بود که تمام رنگای رنگین کمونو به خودم گرفتم ( بیشتر از همه صورتی ) ...
خب معلم جوون میارن با دانش آموزا قاطی میشه دیگه ... اه ...
 
بالا