خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

از قضا بابای دوستم هروقت هوا گرم میشده تیکه کلامش این بوده که ترموستاتم فلان شده بهمان شده :-"
خلاصه دوستم میگفت یه روز هوا گرم بوده ولی باباش به طرز عجیبی سردش بوده و گفته برو کولرو خاموش کن :-"[nb]پدره دیگه چه میشه کرد :D :-"[/nb] دوستم هم اومده مزه بپرونه خواسته بگه بابا ترموستاتت خوب کار نمیکنه به جاش گفته بابا پروستاتت خوب کار نمیکنه ها :-" :))
دیگه اینطور که دوستم میگفت افراد حاضر تو اون جمع زمین گاز میزدن از خنده :))
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

داییم زنگ زد.
من گوشیو بر داشتم گفتم :بسم الله
داییم:السلام علیکم و الرحمه الله و برکاته.شلونک حیبی
من: :((
داییم: >)
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

دیروز تو کار اموزی معمار گفت اگه می شه برو و از سایت چند تا عکس بگیر،منم رفتم طبقه اخر و چون خیلی گرم بود اصن نمی دیدم چه عکسایی گرفتم و به سرعت دادم به معمار اونم عجله داشت اصلا نگا نکرد و سر جلسه با مدیرعامل عکسا رو با هم باز کردن.
چشمتون روز بد نبینه ابروم رفت :D تو همه عکسا ناخونام هم افتاده بودن خودشم با لاک بنفش #:-S
خلاصه فهمیدن خودش عکسا رو نگرفته الان هر دفعه از جلو افیس رد می شم همه کارکنان با هم هم زمان لبخند می زنن بهم
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مکالمه ی مادربزرگ (-) و مادر (*) پشت تلفن:

- عه خواب بودین؟
* نه اینا کلاسشون تموم نشده
- خب پس برین بخوابین
و خدافظ و قطع تلفن :))) یعنی کلن جواب مامانمو انگار نشنیدن :))
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

خب یه مدت مُد شده بود ، متنای انگلیسی رو به فارسی مینوشتن منم خاستم از قافله عقب نمونم ، توی یک گروه جمله ی "I don't care" رو برگردان فارسی کردم و سند کردم : آی دونت ک*ی*ر |:

دیگه عرضی ندارم 8-}
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

موقع انتخاب رشته قبلش باید معدل نهایی روتائید کنی
بعد پایینش یه جای خالی هس اگه معدل اشتباه اونجا باید بنویسی
منم تائید میزدم بعد فک میکردم معدل باید جای خالی بنویسیم مینوشتم هر چی میزدم خطا میداد :D
هرچی تو خونه زدم دیدم نمیشه جم کردم رفتم کافی نت
بازم خطا داد یکی رو صدا کردم اومد یه نگا ناجوری بهم کرد ینی تو با این هوشت نمیدونم چه جوری قبول شدی :-"
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه برنامه‎ای هست ،، شبای جمعه از شبکه اصفهان پخش میشه. اون هفته یه خانومی رو آورده بودن [دقیقا یادم نیست برای چی آورده بودنش] بعد مجری ازشون پرسید برنامه‎ی مارو دنبال میکنید ؟ دوستش دارین ؟
خانومه گفت بعله خیلی زیاد ! من هرشب با خانواده برنامتونو میبینم.
مجریه [درحالی که خودشو حسابی کنترل میکرد که نخنده]؛ البته برنامه‎ی ما فقط پنج شنبه شبا پخش میشه. ;;)
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

میخواستم بگم جزوه گسسته گفتم گُزوه :-"




یکی از معاونا وقتی زنگ تفریح تموم شد ميخواست پشت بلندگو اعلام کند بریم کلاس گفت الو بعد ما مردیم از خنده خودش هم خندش گرفته بود :))
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سوتی خالم در یه مجلس محترمانه
ایشالا هفته بعد نیمه شعبان یعنی همون 15 رجب درخدمتیم :))
کل مجلس به هم ریخت =))


و سوتی پسر عموم تو جمع

من خودم یه دوست دارم مخه به تمام معناست داره تو شریف پزشکی میخونه =))
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

قرار بود برگشتنه از کلاس داییم بیاد دنبالم. یه ماشین قرمز بود هی دیدم داره زل میزنه ب من.حدود بیست دقیقه.بعد اومد جلو چنتا بوق زد.
منم بی اعصاب گفتم: آقا برو پی کارت خجالت نمی کشی بیکار ~X(
داییم: :-\
من: :D
این که من بیست دقیقه داییمو دیدم و نشناختم حاکی از اینه که مغزم سر کلاس جا مونده بود :-"
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مادرم مى خواست به استادشون يه ايميل بزنه به من گفت تو سرعت تايپت بيشتره بيا من مى خونم تو تايپ کن بفرست . بعد اينا يه درسى دارن به نام حقوق مدنى ، منم تو المپياد يه درس داشتم به نام شيمى معدنى :-" . ايشون خوند حقوق مدنى و منم که اصلا حواسم نبود تايپ کردم حقوق معدنى :)) .دو سه جا هم بود قشنگ اين کلمه که بعدا نشه بگيم اشتباه تايپى بوده :)) نکته بد ماجرا اينه که جفتمون به من اعتماد کرديم و دوباره ايميلو نخونديم و همونجورى فرستاديم براى استادش :D
کاملا منتظر بوديم استاده بندازش اون ترم :-"
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

جمله ی طلایی یکی از دوستان گرامی(!):

« بچه ها ، جمع کلمه ی خودمون ، میشه خودامون ؟؟ :-/»


#یا من اسمه دواء و ذکره شفاء!! :-\
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه پست گذاشته بودم اینستا .اون اوایل که صفحه باز کرده بودم
تازه از فیس بوک ومده بودم


پستی که گذاشتم در واقع تبلیغ پادکست سمپادیا بود

برای این که بازدید ش بیشتر بشه دو نفر از بچه هایی که فالوور زیاد داشتن رو هم تگ کردم :|

فک میکردم تگ شون کنم مث اف بی اون پست میره تو صفحه شون :|
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مشاورم اسم کتابایی که واسه کنکور لازم بود بگیرم و رو یه برگه نوشته بود منم از رو برگه عکس گرفتم بعد شب دوستم زنگ زده میگه ملیکا اسم کتابارو بگو بنویسم.ماشالا یه لیست بلند بالا هم بود :-" :D
من: خب بنویس زبان کیاسالار یا شهاب اناری یا...
دوستم: خب خب آرومتر دارم مینویسم
من: عه ببین ول کن اصلا حوصله ندارم بخونم بنویسی.ام ام اس داری؟
دوستم: نه اینم زبانه؟؟؟نویسندش کیه؟؟
من: :o جاااان؟؟؟نویسنده آخه؟؟؟ام ام اس دلبندم :-" :D پیام تصویری فوتو عکس :D :-"

خدایااا من به تو پناه میارم از شر جمیع سوتی دهندگان :-" :D :-"
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

اولین جلسه ای بود که با معلم جدیدمون داشتیم و کلا سه نفر تو کلاس بودیم ...
هیچ کدوممون هم معلم رو قبلا ندیده بود ...
هنوز معلم نیومده بود گفتیم یه عکس سلفی بگیریم ...
همه داشتیم از تو صفحه گوشی یکیو میدیدیم که داره میاد تو ...
من در حالی که گوشی دستمه: برو بیرون ...
مهدی هم با لگد در و هل داد تا بسته شه ...
یارو هم داشت درو باز میکرد بیاد تو ...
من با صدای بلندتر : میگم برو بیرون ...
اومد تو و فهمیدیم معلممونه ...
اون لحظه بود که تمام رنگای رنگین کمونو به خودم گرفتم ( بیشتر از همه صورتی ) ...
خب معلم جوون میارن با دانش آموزا قاطی میشه دیگه ... اه ...
 
ﭘﺎﺳﺦ : ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﻮﺗﯽ‌ﻫﺎ

سر ي جرياني با خواهرم دعوام شد! تو جمع خانواده بوديم ک درگيري لفظي ي نمه بالا گرفت...بهش گفتم:بله؟؟با من اينجوري حرف ميزني؟پررو شدي واسه من؟باباتو درميارم!!!!!!!!!!!!يهو ي صداي آشنايي سرفه کرد...برگشتم ميبينم بابامه!!!گفتم:عهههه...شما اينجاييد؟؟؟بابام گفت:خب ميفرموديد...!!!!!صوبتي ندارم...
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه استاد فیزیک داشتیم تعریف می‎کرد سرکلاس یکی از دخترا رو میفرسته پای تابلو و خودش میره آخر کلاس وایمیسته ،، به دختره میگه بنویس یک به تی ( 1/ t ) بعد میبینه دختره هیچی نمینویسه و فقط نگاش میکنه ، دوباره میگه بنویس یک به تی.
باز دختره نمینویسه ((: بهش میگه چرا نمینویسی یک به تی ؟
دختره میگه : استاد چرا به من میگین ،، نکبــِتی. :(
خلاصه میگفت کلاس رفت رو هوا. :))
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

امروز با ایشون بیرون بودیم ی ماشین دیدم ک ظاهر خفنی داشت بعد من گفتم این چیه دیگههه بعد همین دوستم فرمودن که از این سه پراست دیگه
من : :o :o :o

بعد رفتم جلو دیدم منظورش میتسوبیشی بوده
دوستم : :D :D ;;) ;;)

میتسوبیشی: :-< :| :|
 
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

1.png

^-^
 
Back
بالا