خاطرات سوتی‌ها

hanita.ard

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,843
امتیاز
26,248
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
....
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
قزوین
رشته دانشگاه
شیمی محض
میخواستم بگم جیجی حدید از زین بارداره
گفتم زین از جیجی حدید بارداره
هی دوستم میگفت هانی زین بارداره
منم تاکید میکردم اره دیگع اه بارداره
:-"
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
نمیدونم میشه گفت سوتی یا ن
ولی امروز تولد یکی از دوستانم بود ک تازه باهاش آشنا شدم
بعد خودم خیلی حساسیت داشتم ک حتماً بهش ب موقع تبریک بگم و اینا
ساعت 00:01 بهش پیام دادم
صبح جوابمو داد و تشکر کرد
و گفت تولد من ۳ اردیبهشته!!!
من در تلاش برای این ک ب موقع تبریک بگم:| :|
دوستم:))
پیام تبریک=))
 
ارسال‌ها
1,750
امتیاز
23,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
یه مرحله دو ادبی :)
دانشگاه
UMSHA
رشته دانشگاه
ANS
یه سال همه اکیپا رو پخش کردن تو کلاسا منم تنها افتادم زنگ تفریحا کلا اونور بودم بیشتر بچه های اونورم همکلاسی پارسالم بودن
یبار حرفامون طول کشید بدو بدو خواستم برم بیرون یهو یکی (بخونید بیشعوری) پا پله گرف و بله.... دیدم افتادم تو بغل معلم ریاضیشون( خداروشکر اون سال باهاش کلاس نداشتیم) معلم ادبیات (که با ما کلاس داشت) هم غش غش داشت میخندید
من: :|
بیشعور::))
معلم ریاضی::>
معلم ادبیات::D
خوبه در کلاس ما بسته بود...

یبارم تو این مراسما با اعتماد به نفس پاشدم برم سوالو توضیح بدم گفتم از اونجایی که دو، سه تا میشه شُش تا .... :|
مراسم ریخت بهم. تا اخر سال تا میومدم چیزی توضیح بدم یا چیزی ضرب کنم میگفتن شُش تا؟:(
خداروشکر دیگه باهاشون نیستم وگرنه یا خودمو میکشتم یا اونارو :D

این برا دیروزه ... برا دفاعی باید فیلم درباره روز قدس بسازیم(نمره نیاز دارم :|) بعد من اومدم وسط فیلم یه متنی بخونم رژیم صهیونستی رو یه چیزی گفتم که معلمه گف میخای بگی استکبارجهانی؟ :D
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
1,750
امتیاز
23,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
یه مرحله دو ادبی :)
دانشگاه
UMSHA
رشته دانشگاه
ANS
دقیقا برا منم پیش اومد کلاس پنجم المپیاد ادبی منو دوستم رتبه اوردیم. یارو اومد اسمارو بخونه گفت نفر اول سرکار خانم فلان فلانی (دوستم) نفر دوم سرکار خانم زهرا فلانی و نفر سوم سرکار خانم آقای فلان فلانی
حضار::D:D:D
سرکار خانم آقای فلانی::|
 
آخرین ویرایش:

Mαiα

Boohoo
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
361
امتیاز
7,228
نام مرکز سمپاد
فرز 2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
00
یه بار تو کلاس پارتی برگزار کردیم دبیر که اومد صلوات فرستادیم:))))))
 

Mαiα

Boohoo
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
361
امتیاز
7,228
نام مرکز سمپاد
فرز 2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
00
میخواستم بگم تسو و همسو گفتم تمسو :D :-/
یه بار که دبیر ازم نمره کم کرد داشتم پشت سرش حرف میزدم برگشتم دیدم پشت سرمه
 
آخرین ویرایش:

sara-s

panda^^
ارسال‌ها
390
امتیاز
5,001
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
1403
تلوزیون روشن بود بعد تبلیغ بود،تو تبلیغه یه ساعت بود بعد زنگ میخورد،صدای زنگ ساعته هم شبیه ساعتی بود که داشتم،بعد منم نمیدونستم که تو تبلیغه شروع کردم دعوا کردن داداشم که باز تو این ساعتو الکی کوک کردیو چرا الکی تایم میزاری که زنگ بخوره،اون بدبختم پوکر منو نگاه میکرد،یهو بابام گفت سارا تو تبلیغ بود و اون موقع دلم میخواست بمیرم|:
 

Zeusam

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
7
امتیاز
21
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1401
آقا من ی بار تو زنگ تفریح داشتم با صدای بلند ی مسئله رو توضیح میدادم همراه با فحش غلیظ هرچیم از دهنم درمیومد میگفتم مدیر معاون معلم همه رو فحش میدادم |: یهو دیدم دوستتم ساکت شدن منم باز ی فحش غلیظ دادم گفتم فهمیدید این سوالو چیز تو مدیر چیز تو طراح سوال اصن چیز تو شما و برگشتم بکم رو دیدم ک مدیر داره نگاه میکنه با لبخند
یعنی چی بگم ...
ولی هیچی نگفت رفت
اون سکوت از هزار تا فحش بدتر بود خداوکیلی
از اون به بعد با اعصاب خراب مساله رو توضیح نمیدم :/
 

s.zhr.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
83
امتیاز
497
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
لنگرود
سال فارغ التحصیلی
1399
مدال المپیاد
رویاشو داشتم ولی عملی نشد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
تا حالا سوتی دادین؟؟؟؟؟
خب برا هم همه ما پیش اومده که یه جایی سوتی داده باشیم و بعدش هم ضایع شده باشیم.
خب حالا ببینیم کی جرات داره سوتی خودشو برای ما تعریف کنه؟؟؟؟؟؟؟
ما هم یه خورده بخندیم
من هیچ وقت خودم زنگ نمیزنم به تاکسی تلفنی همش تلفن رو ب یکی دیگه میدم آخه نمیدونم چی دقیقا باید بگم‍/: امتحان داشتم سرویسم نیومده بود اعصابم خورد بود بعد ۱۸ سال اولین بار زنگ زدم آقای گف سلام آژانس شاهد منم با جدیت گفتم بفرماید امرتون اون که هنگ کرد و من اصلا متوجه نبودم چرا هیچی نمیگه دیدم مامانم جلوم هارهار میخنده بعد تازه متوجه شدم چی شده من نمیدونستم از خجالت چی بگم ولی ادرس داشتم میدادم هی میخندیدم.
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,293
امتیاز
23,172
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
انگاری تا من هر سال به یه معلم مرد اشتباهی نگم بابا و تا به یه معلم خانم اشتباهی نگم مامان سال سر نمیشه...
عههههه الان دیگه زشته لعنتی~X(
 
ارسال‌ها
536
امتیاز
20,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان bnb
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1394
هیچ وقت به فامیلی ممقانی دقت نکرده بودم با اینکه اطرافم زیاد هم هست تا اینکه دیروز یه ممقانی نامی رو صدا میکردم یکی گفت کی؟منم چون حس میکردم متوجه‌ نمیشه هر چی میگم خیلی آروم و با حرکه گفتم ممقانی و طرف بدتر از من برگشت تکرار کرد‌.کثافت =‌))
برگشتم دیدم خانومایی که نشستن همه با لبخند همو نگاه میکنن =‌))))
 

خِیزَران

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,882
امتیاز
38,297
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر ستاره ها
سال فارغ التحصیلی
2020
یبار خیلی خوابم میومد ، یه آقا عه اومده بود راجع به مسابقه فلان کوفتش حرف بزنه ، رو مخم بود حواسم نبود از ته کلاس وسط حرفاش گفتم:«اه خفه شو دیه سر صبحی» ، سکوت کرد اما برو خودش نیورد :D
 

اریا سابق

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
90
امتیاز
418
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1111
به معلم گفتم .. ننت شنید اما چون چند نفر کنار هم بودیم نفهمید کار کدوممونه و جان سالم به در بردیم
 
ارسال‌ها
1,750
امتیاز
23,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
یه مرحله دو ادبی :)
دانشگاه
UMSHA
رشته دانشگاه
ANS
برف اومده بود صبح زمین یخ زده بود
داشتم کلاس میذاشتم که یهو شالاپ افتادم و صدای خنده :|
________________________________
....
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
1,750
امتیاز
23,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
یه مرحله دو ادبی :)
دانشگاه
UMSHA
رشته دانشگاه
ANS
با بزرگترها و افردای که رودروایسی دارین فوتبال نبینین خدایی
سر یه بازی خیلی خودمو نگه داشتم
تا یه جایی که یکی مصدوم شد از اونجا که قطری ها میزبان بودند و سعی دارند خیلی با کلاس باشن، برانکارد رو با ماشین حمل کردن :))
اینجا بود که یهو گفتم (گفتم که نه داد زدم) این عربای گشاد رو ببین فاک یو جمیعا
و بعد همه اینجوری :| :-w:>0_0=))
من: :-sX_X
از اون به بعد کلی تمرین کردم چیزی نگم :))
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,983
امتیاز
44,457
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
من هفت سالم بود خجالتی بودم.
دوست بابام اومد خونه مون
من رفم تو کمد قایم شدم
اونا اومدن صاف تو اتاقی که من بودم!
یه چند ساعت گذشت
گرمم بود
گشنه بودم
تشنه م بود
دسشویی هم داشتم
خیلی شیک و مجلسی در و باز کردم و از مقابل چشمای گرد همه رد شدم.:))
 
ارسال‌ها
1,750
امتیاز
23,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
یه مرحله دو ادبی :)
دانشگاه
UMSHA
رشته دانشگاه
ANS
عه تاپیک اومد بالا یاد این افتادم :|

باغ فین بودیم
مسیر شلوغ بود اومدم برای خودم راه باز کنم و برم
پام رو روی سنگهای حوض گذاشتم ، روش جلبک زده بود و من یهو دیدم رو هوام و#:OX_X
عین موش اب کشیده اومدم بیرون
حالا خانومه : عیب نداره خنک شد :|
خدا ازتون نگذره زهرمارم کردین مریضم شدم
(اصلا هم تقصیر خودم نبود :)))

وای نگاهای بقیه
فقط اون خانواده و مخصوصا پسرشون که زیرچشمی منو میدیدن و مثلا اصلا حواسشون به اینور نبود :))
 
آخرین ویرایش:
بالا