big_bang
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 1,105
- امتیاز
- 5,518
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگـا(') امیــ(')
- شهر
- نجف آباد
- دانشگاه
- اصفهان
- رشته دانشگاه
- اقتصاد
پاسخ : سوتیها
با دوستم بعد از کلاس دم آموزشگاه وایساده بودیم ، من منتظر بابام ؛ اونم منتظر داداشش.
یه ماشینه اومد رد شد ؛ صدای ضبطشم تا ته زیاد کرده بود. به دوستم گفتم : انقد بدم میاد از این آدمایی که مث این عقدهایا صدای ضبطو تا ته زیاد میکنن. >:p گفت : داداش منم الان میاد همینجوری صدا ضبطش زیاده. من : فرهنگ و شعور ندارن .. [-( دوستم : من : نهنه من داداش تو رو نگفتم که ؛ کلی گفتم. ^#^ """"
اصن حواسم نبود که گفت داداش منم الان اینجوری میاد. )) :د
با دوستم بعد از کلاس دم آموزشگاه وایساده بودیم ، من منتظر بابام ؛ اونم منتظر داداشش.
یه ماشینه اومد رد شد ؛ صدای ضبطشم تا ته زیاد کرده بود. به دوستم گفتم : انقد بدم میاد از این آدمایی که مث این عقدهایا صدای ضبطو تا ته زیاد میکنن. >:p گفت : داداش منم الان میاد همینجوری صدا ضبطش زیاده. من : فرهنگ و شعور ندارن .. [-( دوستم : من : نهنه من داداش تو رو نگفتم که ؛ کلی گفتم. ^#^ """"
اصن حواسم نبود که گفت داداش منم الان اینجوری میاد. )) :د