خاطرات سوتی‌ها

Xiao

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
14
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
وقتی سال هفتم بودم، یک‌بار میکروفونم سرکلاس باز بود(سال هفتم‌مون بخاطر کرونا کلهم آنلاین بود)و خارجی حرف می‌زدم اون‌موقع و معلم گفت کیه که عجیب غریب حرف می‌زنه؟ آبروم رفته بود اون‌موقع😂
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,412
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
می خواستم بگم دوره طلا گفتم دولِ طلا =))
پیش بچه ها البته خداروشکر O_O
وای.... سلام استاد میشه یکم برامون در مورد دول طلا بگین🙂... یا اسطوخودوس... دیگه در این حدم سوتی نیستم دیگه(من فردا جلو استادم:
 

Xpac

Physics Fucker
ارسال‌ها
260
امتیاز
606
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ایذه
سال فارغ التحصیلی
1405
مدال المپیاد
المپیاد کاشتن خیار
یه بار کلاس نهم
زنگ تفریح خورده بود
باید میرفتیم واسه زنگ دوم
من و رفیقم که اسسمش ابولفضل بود وایساده بودیم داشتیم به نقشیای روی دیوار نگاه میکردیم
منم که مغز خراب ... یه چیزی نوشته شده بود روی دیوار کلاس که این بود: tk
من این tk رو به بدترین فحش ناموسی ممکن تبدیل کردم(کسیو خطاب قرار ندادم ... پسرا میدونن چی میگم :)) ) و با بلند ترین صدای ممکن دادش زدم
و همینطور که دادش زدم چرخیدم سمت در برم آب بخورم دیدم ناظم وایساده چش تو چش
یه سلام کردم و فرار کردم و تا سه روز چسبیده بودم به دوستم 🤣
 

Taha Daneshmand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
291
امتیاز
665
نام مرکز سمپاد
حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
سخنانی از من سرکلاس امروز المپیاد:
جمله اصلی: خرس میکشتت
حرف من: خرس میکنتت
جمله اصلی: پلیس با دزد مکانش یکی میشه
حرف من: دزد و پلیس میرن مکان
 

هناس

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
356
نام مرکز سمپاد
G.F
شهر
G.G
سال فارغ التحصیلی
1406
همین ک به جای کیوان رو تخته گردالی واو رو کوچیکتر بنویسی و بشه
کی*ران
کافیه . نمیخوام بیشتر حرف بزنم...
 

hypnos

کاربر فوق‌حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
835
امتیاز
15,745
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
نقره‌ی ادبی
روز تولدم سرکلاس المپیاد، استاد ازم پرسید نسبت به سن جدیدت چه حسی داری و من اومدم با توضیحات فراوان به انیمیشن گیسوکمند ارجاع دادم که وقتی بچه بودم اونو می‌دیدم و فکر می‌کردم خیلی ازم دوره که ۱۸ سالشه، حالا خودم یه سال با ۱۸ فاصله دارم.
این مضمون چیزی بود که می‌خواستم بگم ولی از اونجایی که فهمیدم کسی غیر من گیسوکمند ندیده اول مجبور شدم داستانش رو توضیح بدم و کل کلاس با قیافه‌ی پوکر زل زده بودن بهم🥲🤣
آره خلاصه، خدا نصیب نکنه
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,013
امتیاز
19,791
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
ساعت یازده شب ، با پشتیبانی همراه اول داشتم حرف میزدم برا مشکل سیمکارت مودمم
آخر صحبت که تموم شد ، خدافظی که میکردم گفتم:
خسته نباشید ، روزتون بخیر !!
امیدوارم اپراتور متوجه نشه وگرنه تا فرداش بهم میخندید
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,412
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
سخنانی از من سرکلاس امروز المپیاد:
جمله اصلی: خرس میکشتت
حرف من: خرس میکنتت
جمله اصلی: پلیس با دزد مکانش یکی میشه
حرف من: دزد و پلیس میرن مکان
وقتی زدی بالا و وقت نداشتی:

ی بنده خدایی گفت وای چ بوی شربت ابلیمویی میاد.
یکی دیگه از بچه ها گفت بیا بوی اینه بزن میخوای(اشاره ب الکل دستش)
طرف فک کرد عطره.. زد ب خودش...😐
تا ی پن دیقه ای سر کلاس میخندیدیم..
استاد هی میگفت میخواین ک تمرکز کنیم برگردیم ب روند کلاس.. و ما سی ثانیه ساکت میشدیم.. دوباره یکی ی ذره کنترلش از دستش در میرفت و دوباره از اول..
 

Mahsa_j

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
268
امتیاز
2,487
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
تلگرام
با من از سوتی دادن حرف نزنین
همین یک ماه پیش که تو آزمایشگاه بودیم
بعد از تشریح میگوها و شاه‌میگوها
وسایل رو جمع کردیم
بعد من از اون میگویی که تشریح کرده بودم، همه پاها و اجزاشو گذاشته بودم رو یک دستمال کاغذی روی میز که بعدا با خودم ببرمش خونمون(دوست داشتم نگهشون دارم بعنوان اولین تجربه تشریح میگویی که داشتم، آخه خیلیم قشنگ بودن واقعا!)
بعد که وسایل جمع شد، رو میز رو نگاه کردم و پیداش نکردم(یکی از بچه‌ها موقع تمیز کردن میز، انداخته بودش دور)
بعد فک کنین جلوی دوتا استاد و بچه ها
بلند گفتم: "پاهای من کوووو؟؟!!"
هیچی دیگه، همه تا چندلحظه با بهت بهم نگاه میکردن که منظورت چیه
بعد که فهمیدم چی گفتم، سریع اصلاحش کردم که بابا، منظورم پاهای میگوم بود، ولی خب دیگه دیر شده بود و همه خندیدیم:))
 

fs5

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
9
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۵
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1407
یه سری سال هشتم معلم ریاضیمون با یکی از بچه های نهم که دوست ماهم بود کار داشت بعد صبح زود تو کتابخونه داشتن حرف می زدن و لازم به ذکره مسئول کتابخونه نبود یعنی کتابخونه کلا خالی بود فقط اون دوتا بودن حالا من و دوتا از دوستامم خواستیم بریم تو به معلممون یه چیزی بگیم و هی رومون نمیشد بریم وسط بحثشون و دم در کتابخونه تو حیاط هی الکی بحث می کردیم و چندتا تیکه هم انداختیم به هم باز نرفتیم تو ولی گویا سروصدای ما رفته بود تو -خیرسرمون در و پنجره عایق زده بودن واسه کتابخونه- و آخر اون بنده خدای نهم اومد درو باز کرد گفت بچه ها چی می خواید کار دارید؟ می خواید بیاید تو؟ و فهمیدیم معلمه هم فهمیده و هیچی دیگه
این یکی سوتی من نیست سوتی دوستمه
یه بار یکی از معلمامون می خواست بره مشهد این دوست منم خیلی این معلمه رو دوست داشت و ازش خوشش میومد ما و چندتا از بچه ها هم داشتیم باهاش حرف می زدیم که فهمیدیم امشب حرکت می کنه بعد یکی یکی بچه ها شروع کردن که التماس دعا و اینا معلممون هم گفت باشه ولی شماهم امروز یعنی قبل اینکه برم دعا کنید برام بعد یهو دوستم گفت ما همیشه درحال دعاییم بعد اومد درستش کنه گفت یعنی نه اینکه همش برا شما دعا کنیما کلا بعد دوباره اضافه کرد بعد اون وسط واسه شما هم دعا می کنیم و هیچی دیگه کلا جمع رفت رو هوا حالا واکنش معلممون: خوشا آنان که دائم در نمازند ...
 

amirTT

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
855
امتیاز
4,054
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1406
معلم زیست میخواست بگه به همراه خارک و سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی گفت خارک.... البته نمیدونیم از قصد بود یا نه :))
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,412
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
تاخت و تاز و کُشتار... نه بابا کِشتار🤡
دبیر اینجوری بود ک از اول سال لای کتاب ادبیاتم وا نکردید ن؟😂😭
 
ارسال‌ها
478
امتیاز
4,644
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
IUT
رشته دانشگاه
EE
پدرم یدونه وانت پیکان داره
من بیشتر اوقات سوار اون می‌شم
چند وقت پیش باهاش تو جاده بودم فکر کنم جاده سنتو بود ؛
محسن لرستانی هم داشت پخش می‌شد
دنده ها رو یکی یکی زیاد کردم رسید به چهار
همون لحظه آقا محسن گفت : ببین کی شده رقیب ما ...
منم کاملا جدی رفتم دنده پنج :))
آب هویجی بود که می‌ریخت
گیربکسش بعد از اون دیگه مثل قبل نشد =))

*** وانت پیکان 4 تا دنده بیشتر نداره ***
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,013
امتیاز
19,791
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
داییم گشنش بوده اومده یخچالو باز کرده یه گارینا بلانکا (امیدوارم درست نوشته باشم) میبینه و فکر میکنه شکلاته و میخورتش
بنده خدا سه روز تمام اسهال بود
 

Mahsa_j

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
268
امتیاز
2,487
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
تلگرام
بنده تو کارسوقی که برگزار شد، موقع تشریح موش یه سوتی بدی دادم
اینطوری شد که موش ما بعد از مُردن، ادرار کرده بود
بعد من استادمونو صدا زدم و با لحن متعجب پرسیدم: "آقای ف. یچیز زردی از این موشه اومده بیرون، این چیه؟!"
بعد استادمون درحالی که منو پوکر نگاه میکرد، با یه لحنی که داشت جلوی خندشو میگرفت، گفت: "مهسا، بنظرت چیز زردی که از بدن بیرون میاد، چیه؟"
و خب من تازه فهمیدم چه سوتی‌ای دادم و فقط جلوی خودمو گرفته بودم که بلند نخندم:))
یدونه سوتی دیگه هم موقع تشریح موش دادم که متاسفانه قابل پخش نیست...:rolling_on_the_floor_lajghing:
 
ارسال‌ها
478
امتیاز
4,644
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
IUT
رشته دانشگاه
EE
به مادرم گفتم:
مامان میشه دو تا گوش پاک کن ازت قرض بگیرم؟
مادرم:
البته پسرم؛ ولی ازشون که استفاده کردی بذارشون سر جاش =))
 
بالا