خاطرات سوتی‌ها

mhy

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تربت جام
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
ساری
"بیاین بگین من تنها کسی نبودم که به معلمم اشتباهی گفتم مامان 😂"
-پ.ن: البته راجب پسرا رو نمی‌دونم 😀
 
ارسال‌ها
353
امتیاز
8,175
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
پزشکی
همین ۱۰ دقیقه پیش از تاکسی پباده شدم و متوجه شدم گوشیم رو تو تاکسی جا گذاشتم! بدو رفتم اولین مغازه‌ای که سر راهم بود، سراسیمه بهش توضیح دادم که گوشیم رو جا گذاشتم، شماره‌م گرفت و صدای زنگ گوشیم از تو کیفم بلند شد. خیلی شرمسار شدم...
 

feriyall

ᴍᴀʏʙᴇ ꜱᴛᴜᴘɪᴅ
ارسال‌ها
244
امتیاز
3,868
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1407
یک انسانی بهم گفت ۳ بار پشت سرهم بگو 'تیر تو تیرکمون کمون تو تیر' و من داشتم میگفتم و تازه متوجه شدم فقط یه بار درست گفتم و چند دقیقس دارم فحش میدم...
 

MOKA

کاربر فوق‌فعال
کنکوری 1404
ارسال‌ها
81
امتیاز
497
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
تا حالا اسنپ اشتباه سوار شدید؟
اونم تو اولین امتحان نهایی؟
راننده هم متوجه نشه؟
((((:
 

hedyeh..

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
103
امتیاز
1,062
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
خوابیدن

hedyeh..

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
103
امتیاز
1,062
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
خوابیدن
چند روز پیش که رفتم سوپر مارکت بدون حساب کردن رفتم بیرون واصلا حواسم نبود و بنده خدا هیچی نگفته بوددد من سوار ماشین شدم یادم اومد باید کارت میکشیدم
بعد از اینکه باز برگشتم و شرمسار بودم از کارم اومدم بگم ببخشید و اینا٬ گفتم قابل ندارههه وای. بعد خندید و گفت آره خب قابل نداره و من گفتم همچنین 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭وای بنده خدا داشت تیکه تیکه میشد از خنده ومن کلش رو سکوت کردم و سریع برگشتم.
دیگه هیچوقت قرار نیست برم خرید🤣🤣🤣🤣
 

پرتقال شاداب

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
451
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
امروز اومدم یه چیزی بندازم سطل آشغال، یه راکت پینگ پونگ روش بود
راکتو برداشتم، سر سطل آشغال باز کردم بعد راکتو انداختم توش
بعد اومدم برم، دیدم همه بچه‌ها دارن زمینو گاز میزنن، تازه فهمیدم چی شده
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,423
امتیاز
19,913
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
میخواستم ب بابام بگم همسترو جدی بگیر
گفتم ایکس همسترو جدی بگیر.. خااااااک
خااااااک
خاااااااااااااااااااک بر سر من
 

MOKA

کاربر فوق‌فعال
کنکوری 1404
ارسال‌ها
81
امتیاز
497
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
سر یه امتحان دینی چند ماه پیش انقدر غرق در ملکوت و عرفان شده بودم که برگه سوالا رو تحویل دادم و با پاسخبرگ رفتم تو حیاط.
بعد کلی صحبت با بقیه و چک کردن جوابا، یه آن به خودم اومدم گفتم عه چرا این جواب داره 😂
 

Amirhossein R

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
79
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1 مانه و سملقان
شهر
آشخانه
سال فارغ التحصیلی
1407
سر کلاس ادبیات بودیم با پی دی اف نمونه سوال کار می کردیم
من میخواستم بگم لطفاً صفحه رو ببرین پایین تر گفتم لطفاً یکم بکشید پایین😂
همین چند روز پیش هم یک کیک رو کنار سطل آشغال باز کردم، کیک رو انداختم تو سطل آشغال و پلاستیکش رو گاز زدم😭
 

god of teasing

دلقک جدی
کنکوری 1404
ارسال‌ها
1,445
امتیاز
11,434
نام مرکز سمپاد
تیمارستان فارابی
شهر
کلمه
سال فارغ التحصیلی
1404
سوتی فقط من که گفتن پاچخ شلواراتونو بدید بالا
حواسم نبود درحالیکه به دیر مدرسه هه زل زده بودم به دوستم گفتم این بالا دادنا بهونه باید یه جهته دیگه بکار ببریم
و لبخند مدیر خشکید :
_گاهی مغز ندارم ، کاه دارم ، لایک اصلا حواسم نبود ابن زن جلومه
 

Amirhossein R

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
79
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1 مانه و سملقان
شهر
آشخانه
سال فارغ التحصیلی
1407
من یه بار می خواستم از دبیر ریاضی مون ( تو پیوی ش) بپرسم که اگه یه کسر صورتش گنگ باشه عدد گنگ حساب میشه؟
و اشتباهی به جای سین کسر، ی گذاشتم، اونم قبل از اینکه بتونم ویرایش کنم سین کرد😇
 
ارسال‌ها
98
امتیاز
617
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
_
دانشگاه
علوم پزشکی جیرفت
رشته دانشگاه
هوشبری
من یبار رفته بودم خونه مادربزرگم، فک کنم عید بود آره؛
عموم همونجا بود،مث همیشه بحث درس رو کشید وسط و گفت چیکارا میکنی؟درساتو خوندی؟بیا ازت درس بپرسم... منم هی بهونه آوردم گفتم عمو ول کن دیگه یه عیده بیا خوش باشیم حالا بعدا و فلان و...
گفت نه؛بیا یه مدار میکشم برام مقاومتشو حساب کن.. اینو که گفت منم دیدم داره سخت میشه...
شروع کردم به بهونه آوردم و گفتم ای بابا حالا چرا الان...
گفتم عمو چرا اینقدر منو اذیت میکنی...
ولی نمیدونم چیشد "اذیت" از دهنم بیرون نیومد😬
آبرومممم رفتتت
چند دقیقه بعد دیدم عموم داره زیرچشمی بهم نگا میکنه😬
شانس آوردم بقیه از بس باهم دیگه حرف میزدن نفهمیدن
سر یه مدار خودمو ضایع کردم🥲
 

MOKA

کاربر فوق‌فعال
کنکوری 1404
ارسال‌ها
81
امتیاز
497
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
ظاهرا قرار نیست یاداوری این سوتیا تموم بشه برام... 😂
سه سال پیش، موقع کرونا؛ کلاس هشتم... که کلاسامون تو ادوبی کانکت برگزار میشد، طبق یه قابلیتی که موجوده تو اکثر رابط های کاربری، وقتی روی یه چیزی کلیک میکردی، با زدن دکمه اسمپس دوباره اون عملکرد تکرار میشد... مثلا اگه میکروفون رو باز میکردی بعد میبستی، بعدش اگه رو اسپیس میزدی، میکروفون دوباره باز میشد.
خلاصه که کتاب من هم روی کیبورد بود و... و تو یه روز...
سر زنگ ریاضی داشتم شعر میخوندم ... سر زنگ دینی هم داشتم انگلیسی صحبت میکردم...
بد تر از همه اینکه خیلی طول کشید تا متوجه بشم چه اتفاقی افتاده (((:
 
بالا