خاطرات سوتی‌ها

zahra:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
545
امتیاز
5,226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف‌آباد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
الزهرا/رویان
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی/ژنتیک مولکولی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفتم رو تابلو یه جمله از حسین پناهی نوشتم پایینش به جای این که بنویسم حسین پناهی نوشتم حسن پناهی
یکی از بچه ها: چه جالب این داداش همون حسین پناهی
من که تازه فهمیدم چی کار کردم : نه خودشه فقط پایین بعضی جمله های خیلی خیلی خاصش به جای حسین پناهی با اسم حسن پناهی امضا زده :D :D :D :D
 

ارنواز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
897
امتیاز
2,920
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 / فرهنگ
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
باستان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم بگم : بذار سرم خلوت بشه... گفتم بذار خَرَم هَلوَت بشه ... :-"
 

نایت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
98
امتیاز
582
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان2
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره و طلای زیست
پاسخ : سوتی‌ها

من به دوستم: باشه پس برام بفرستش دیگه...
اون در حالی ک آب میوه دستش بود: اکی،میل داری؟(رایانامه...)
من: نه مرسی ممنون..!
دوستم: :O :))
من: :-" :-[
 

h.f

جــــــــــــلاد لـــــاغر :>
ارسال‌ها
863
امتیاز
4,769
نام مرکز سمپاد
F1 TEH
شهر
چه فرقی میکنه کجای دنیام
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید بهشتی
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم : آرزومه آرزومه که درو وا بکنی بیام تو خونه
من : :)) =)) باشه باو درسته از خونه انداختمت بیرون ولی حالا نمیخاد التماس کنی :)) =))
دوستم : :D
 

amirbahal

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
222
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
دانشگاه
دانشگاه قم
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم میگفت سر کلاس بودیم(ترم 5 علوم سیاسی بوده)...استاد داشت درس رو توضیح میداد بعد دخترِ میگه : آقا ی سوال :))

کل کلاس یهو میره رو هوا! میگفت دخترِ بیچاره سرخ شد 8->
 

N-firoozeh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
316
امتیاز
3,752
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
شیراز
پاسخ : سوتی‌ها

اعتراف یا سوتی!مسئله اینست...
وقتی خیلی خیلی بچه بودم با ماشین خودمون داشتیم میرفتیم بوشهر.
تو راه یه سری موجوداته بی خانمان و آواره داشتن کنار جاده راه میرفتن.رنگشون هم قهوه ای روشن بود
منم یهو جو زده شدم چسبیدم به شیشه ماشین داد زدم :eeeeeeee آهو !!!!!!!!!!!!!
داداشم در کمال خونسردی زد پس کلم گفت بدبخته حیوون ندیده اینا گاون!!!
هیچی دیگه خفه خون گرفتم نشستم.ولی همون جا بود که تصمیم گرفتم برم و فرق گاو و آهو رو بفهمم
چند سال بعد....
هم اکنون من در المپیاد زیست مشغول به فعالیت میباشم!
داداشم تلنگر 5 انگشتیه موثری بم زد.همینجا ازش تشکر میکنم.
ولی خدایی گاوایه شیراز سفیدو مشکین.نمیدونم چرا گاوایه بوشهر آهویی رنگ بودن !!!
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

پس از سال ها ما برگشتيم ;;) :D............ اهم ام ;;)
اونروز داشتم با دوستم ب مقصد دسشويي قدم ميزديم همكلاسي سال پيشمونو ديديم (ابرو هاشو برداشته!) :|
ب دوسم ميگم ابرو هاي طبو رو!ابرو هاي طبورو ! :-$
حالا طرف ب دوسم سلام داد! دوسم حول شد گف سلام ابرو =)) =)) =)) =)) =)) =))
حالا اين هم كلاسي ما سال تا سال ب دوس ما سلام نميده وا حالا امروز ك دوس ما دسشويي داره از چشاش ميزنه بيرون اومده سلام ميده! :-?? ;)) :)) =))
 

shinymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
291
امتیاز
2,674
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
tbriiizzzz
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

زنگ تفریح رفتم اون یکی کلاس با دوستم شوخی کنم هرچی درتوانم بود بهش گفتم میبینم بچه ها ابروبالا میندازنا برگشتم گفتم یعنی اگه مدیر و ننشم بیاد دست برنمیدارم دیدم مدیر پشتمه!!! اولاینجوری شدم :D بعد ^#^
 

miss paris

کاربر فعال
ارسال‌ها
33
امتیاز
154
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم از بغل دستیم بپرسم چند شدی؟ گفتم:اسمت چیه؟؟؟ =))
حالا بعدشم میخواستم بگم معدلت چند شده؟ گفتم:کجایی؟؟؟ =)) =)) =))

یه بار داشتیم با بر وبچ بحث میکردیم درباره ی این که چه چیزا که بلدیم و بلد نیستیم من تازه وارد جمع شدم بودم گفتم شما رو نمیدونم من یکی دکترای ریدن در انواع مختلف امتحانارو دارم! =))
و واقعا هم اینجوریه متاسفانه... L-:
 

imank92

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
226
امتیاز
1,699
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
مدال المپیاد
کامپیوتر مرحله دوم
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مدیریت مالی
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم پیام داده :
سلام آهنگ جدید نداری ؟
من : از کی
دوستم : هایده یا حمیرا فرقی نداره فقط جدید باشه
ای خدا ما رو باکیا کردی 75 میلیون نفر ؟؟؟ :D
-----
یه صدتا تست زبان زده بودم داشتم تصحیح میکردم تو یه سوال نوشته بودم 6 هنوز توکفم دقیقا این 6 کدوم گزینه میشه :D
----
داداش کوچیکم : ایمان جارو کفشی رو بردار بیار :D
------
یه بار دیگه داداش کوچیکم :
فامیل آقای هادیان چیه ؟ :))
------
معاون مدرسه مون بعد از باخت ایران به آمریکا نو والیبال بود فک کنم : آمریکا جمعیتی که نداره میره از بقیه کشورا بازیگر میخره :D
 

m.shadi

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
233
امتیاز
6,085
نام مرکز سمپاد
فَرزانگان 2.
شهر
مَشَد؛؛)
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی.
پاسخ : سوتی‌ها

برا وفات امام رضا بود... بعد شله زرد درست کرده بودیم با ماشین بردیم که پخش کنیم
بعد منم که هول شده بودم شله زرد میدادم میگفتم مرسی! به یه خانمه شله زرد دادم گفتم خواهش میکنم! :-"
خانمه : خب بذار بگیرم بهت میگم مرسی :-" من : عه نه! اشتبا بود X_X

رفتم آرایشگا ... خانمه : اره شنیدی فولان مغازه که یه کوچه بالاتره دزد رفته و تفنگ داشته و...بعد من یه دفه : دروغگو :))
خانمه : :| من : آخ ببخشید! پلیس ـو خبر کردین اصن ؟ :-"


 

Majids

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
327
امتیاز
2,713
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

با یکی از بچه ها بحث بود:
من: فلان سی دی رو جور کن خواهشا، واقعا لازمش دارم! :-s
- بابا گم کردم نمیدونم کجاس :rolleyes:
من: خوب نمیتونی یه جوری گیر بیاری یکی دیگه؟
- خوب از کدوم *ونم بیارم؟؟ L-:
من: =))
- اه قاطی کردم دیگه، نخند لعنتی :D
 

fateme.kh

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
151
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با دوستم حرف می زدم به جای این که بگم کفگیرم خورده ته دیگ گفتم کاسم خورده ته دیگ
من :-s
دوستم :))
 

roya0112

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
676
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه1
شهر
کرموووون
مدال المپیاد
....
دانشگاه
پیام نور روستای ده بالا
رشته دانشگاه
ابیاری گل های قالی
پاسخ : سوتی‌ها

سلام خوبین؟خودب می خوام اولین تایپیکم ازسوتیای امتحانای خودم بگم
جاتون خالی همین سه شنبه امتحان جغرافی داشتیم...سوال نوشته مقیاس نقشه های زیررابنویسید.من خوندم نقش شهرهای زیررابنویسد .بعدواسه قاره اسیانقش نوشتم گذرگاهی!!!!
 

کیانا

کاربر فعال
ارسال‌ها
61
امتیاز
103
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قم
شهر
قم
پاسخ : سوتی‌ها

من سوتی زیاد می دم.
جاللب ترینش این بود که سال دوم راهنمایی وفتی دبیر فیزیک علامت بینهایتو پا تخته کشید گفتم خانوم این پاپیونه چیه؟؟؟که چند وقت به این کلمه مشهور شدم.
یه سوتی دیگم اینه که یه بار به آتو گفتم پاتو.بچه ها از بس عادت کرده بودن تو کلاس منو با این کلمه سرکار بذارن باورشون شده بود باید یگن پاتو.
سوتی بعدیم اینه که سر کلاس یه بار خانوم گفت بچه ها دفتراتونو باز کنید گفتم خانوم صفحه چند؟؟؟
 

Barium

فـ . بـ .
ارسال‌ها
391
امتیاز
1,519
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قــُم
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
U of T
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : سوتی‌ها

بعد از امتحان که رفتم برگمو بذارم، مراقبه گفت خسته نباشی.
من گفتم خواهش میکنم. :D
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,453
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

دختر عموم اتاقشو جمع ميكرد بعد برگه چك نويسارو با برگه امتحانياش باهم ميذاشت تو پوشه.
خواستم بگم:چك نويسارو جدا بزار...
گفتم:اسپم داديا،پاكشون كن ! :D

بسي سمپاديا در زندگاني ما نقش دارد. :-"
 

DaughterOfDeath

کاربر فعال
ارسال‌ها
49
امتیاز
308
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

يكي از سوتي هاي اين صفحه مال خودمو يادم آورد.

اول سال داشتم سر رياضي كلي با جديت نطق ميكردم توضيح ميدادم تز ميدادم و اينا... بعد خواستم يه جا اين علامت بينهايتو بگم، هرچي بال بال زدم اسمشو يادم نيومد :D
منم خيلي با حالت فلك زده گفتم: ام... چيز... از اين پاپيونا... :-s

هيچي ديگه اين قدر ملت خنديدن نطقم كور شد اصن! :D
 

gogory-8

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه۱
شهر
کرمان
دانشگاه
شهید باهنر کرمان
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : سوتی‌ها

سرزنگ دینی بودیم معلممون داشت پیام آیه می گفت من یکی رونفهمیدم گفتم ببخشید این هم که الآن گفتیدآرایه بود؟؟
همه اینجوری بودند :O :O :O

بعدگفتم منظورم همون پیام آیه بود کلاس رفت روهوا =)) =)) =))
 

zeynab75

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
776
امتیاز
5,338
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر امتحان(یه ردیف پیشا یه ردیف سوما) یکی از پیشا آروم از مراقب پرسید کانِکت چی میشه بد مراقبه خواس راهنمایی کنه گف خب ببین...یهو ورداشتم گفتم بابا کانکت که اتصال میشه دیگه
کلاس ترکید
و پیشا به این حالت :-بِشکَن و حالت دَنس
و من :-?? :P

-------------------------------
چن روزه پیش میخواستم برم لوازم قنادی 2کیلومتر راه رفتم محضِ رضای خدا یه قنادیم نبود
با عصبانیته کامل وارد یه مغازه شدم :آقا ببخشید این دورُبَرا یه لوازم قنادی پیدا نمیشه؟؟؟ :-w

ناگهان نگاه های کجو کُله ی فروشنده و مشتریان به من دوخته شد...در این هنگام سرِ خود را برگردانده و متن روی شیشه ی مغازه :لوازم قنادیِ شادی :rolleyes: :rolleyes: :rolleyes:

جمیعاً به عقلم شک کردن ملّتــ :-[
شانس در حدّ هسته ی زمین :|
 
بالا