گند های دوران كودكی

SOUL KEEPER

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,161
امتیاز
8,026
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

گند زیاد داشتم ، یعنی اونجوری که میگن زلزله ای بودم برا خودم ، اما فقط یکیشو میگم :

خیلی کودک بودیم ، 2-3 ساله فک کنم ، مامان در اتاق خواب بودند ، من در حمام آب بازی می کردم ، ییهو تصمیم بر این میگیرم که تاید ( پودر ، از همین چیزا برا ماشین لباسشویی ) رو بردارم ، شکل برف بوده ، منم دوست داشتم خب ، خوشگل بود ، بعد درشو باز میکنم ، دور تا دور خونه هر جا که راه میرفتم میریزم ، بعد می بینم عجب کاری کردم خونمون خوشگل شده ، دوباره میام طرح میدم ، با اونا برا خودم رو فرش و درو دیوار نقاشی می کشم ، در همین حین مامانه گرام بیدار شده و ... :D
 

Diana1

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
81
امتیاز
83
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

بچه بودم از مهر و مهر زدن خوشم میومد.یه روز مهرهای شرکت بابام رو برداشتم و رو تمام چکها و فاکتورهای بابام مهر زدم. :-"پدرجان بیچاره هم تا یه هفته داشت این چکها و فاکتورها جمع میکرد.تاره من فقط مهر نمیزدم که.رو تمامشون اسم دوستام رو مینوشتم با قیمتهای 6 تا صفری.اگه یکی اینا رو پیدا میکرد میتونست راحت بیاد پول چکها رو ازمون بگیره.واسه خودم تاجر بودم و چک میکشیدم. {-8 {-8 {-8
 

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,268
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بار بابام خواب بوده من لوازم آرایش مامانمو برمیدارم میزنم به صورتش :))
 

Diana1

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
81
امتیاز
83
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من حدود4 یا5سالم بود.تولد مامانم میخواستم واسش کادو بخرم ولی کو پول!؟رفتم سر لباسای مامانم و یه دامن پیدا کردم.این نایلونایی هست که لباس نو رو توش میذارن؟یه لباس مامانم نو بود منم نایلونش رو باز کردم پیچیدم دور دامنه.سرشب دادم مامانم و گفتم:ببین این دامنه اونی که بالا بود نیستا که خودت خریده بودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ;))
 

مهرناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,051
امتیاز
3,242
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
NeYshaBerliN
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بار ..خیلی بچه نبودم ها!فک کنم اول راهنمایی بودم...خونه بابابزرگم بودیم...از قضا پسر خاله ی بیچاره ماهم اونجا بود.... :-"
ماهم حوصلمون عجیب سر رفته بود...پسرخالمون بیکار!گفتیم چیکار کنیم ...یکم فکر کردم ... بعد به ذهنم رسید که بیام پسر خالمو آرایش کنم!خلاصه کلی اصرارش کردم اون بیچاره هم قبول کردم...
منم رفتم از تو کمد خالم کلی لوازم آرایش اینا برداشتم ...اومدم شروع کردم ... یه رژ(ماتیک)قرمزززززززززززززززززززززززز :Dیعنی بدجور قرمز بود واسش زدم ...
بعد دیدم سایه هاش کمرنگه گفتم از همین رژه واسش سایه بزنم ....خلاصه رژگونه هم پیدا نکردیم از همون رژه زدیم واسش.... :-"
بیچاره شده بود یه پسر با رژ و سایه و رژگونه ی قرمز(بحث تخصصی میشود #S-:)...
خلاصه این خودشو تو آینه دید وحشت کرد...بعد رفت صورتشو شست اومد دیدیم هیچکدوم از قرمزیا پاک نشده =))
بعد که خالمون اومد فهمیدیم رژه 24 ساعته بوده :-" :|
 

error

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
385
امتیاز
809
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
قبلنا تفننی میخوندم :D
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

فک کنم 4-5 سالم بود گندشو دختر خالم زد من تحقیر شدم اون موقع دختر خالم اول دبستان بود
ما یه مسافرت با اتوبوس رفتیم
بعد شب که خوابیدیم تو ماشین من و دختر خالم بغل هم خوابیدیم صبح که بیدار شدیم دیدیم پشت بلیز من کامل تره و دختر خالم خشک
بعد همه هی مسخره میکردن میگفتن نرگس ...
بعدش معلوم شد شب دختر خاله ی گرامی رو بنده دست شویی کرده (حالا خوب بود مایع بود :D)

چهارم دبستان بودم هی میگفتن پیشونی بلند بختش خوبه و اینا
منم جوگیر :D
با قیچی مو های جلومو زدم که پیشونیم بلند شه :D
 

saranaz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
996
امتیاز
4,711
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من بچه که بودم خیلی شر بودم
بیش از 10 بار موهامو کوتاه کوتاه کردم
یه بارم با تیغ کل ابروهام رو بردم بی ابرو بودم مدتی!!
یه بارم با میخ طویله توپ پسر عمه ام رو سوراخ کردم که کلی ناراحت شد :D
 

Legend

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,329
امتیاز
2,204
نام مرکز سمپاد
علامه حلی بدون شماره!
شهر
طهرون
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

ای باو! چی شد همه یهو به یاد این تاپیک افتادن! :-? آخه چند وقت بود خوابیده بود تاپیک! :D

خوب ما که بچه بودیم! کارهای زیادی می کردیم!
در سال 2 راهنمایی سر کلاس هندسه یه کاغذ رو برداشتم توش پر گچ کردم بعد با دست له کردم و سرش رو با منگه رفیقم بستم! :D

بعدش یه جاشو سوراخ کردم! یکی از بچه ها که اونور کلاس بود خیلی شاخ بازی در می آورد و فک می کرد خیلی شاخه! ما هم که قاطی آخر کلاس این چیزی که ساخته بودیم زدیم بالای سر معلممون! :D معلممون هم نفهمید کی زده و چون زنگ خورده بود منم سری جیم شدم! :D بدبخت معلمه! 10 ساعت داشت خودشو پاک می کرد! =))

ولی واقعا نمیدونم چرا اینکارو کردم! :-??
 

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,268
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
جمع بندی ماهیانه شماره 2 تاپیک"گندهای دوران کودکی"

جمع بندی ماهیانه شماره 2 تاپیک"گندهای دوران کودکی":
به نقل از پگاه م. :
یه آرایشگری بود من و مامانم همیشه پیش اون میرفتیم ( تا 2 سال پیش که در حدی گند زد به موهام که من از لحظه ای که نشستم تو ماشین تا دقیقا 3 ساعت بعد داشتم گریه میکردم :D ) بعد ایشون ارمنی بود، با لهجه ارمنی حرف میزد اسمشم seda بود.

یه بار یکی زنگ زد خونه مون، من گوشی رو برداشتم، طرفا 4-5 سالم بود، یه خانوم با لهجه ارمنی بود گفت منزل آقای فلانی؟ من گفتم بله بعد گفت آقای فلانی (بابام) هستن؟ من فکر کردم این همون آرایشگرس ( اصلا هم به این موضوع فکر نکردم که آرایشگر مامانم با بابام چه ارتباطی میتونه داشته باشه :D ) منم شروع کردم ســـــلام! من پگاهم! منو یادته؟ یادته اون دفعه با مامانم اومدیم موهاشو کوتاه کردی؟ اونم گفت آره پگاه جان تو رو یادمه بابات خونه نیستن؟ بعد من دوباره موهای منو دیگه کوتاه نمیکنی؟ اون دوباره: میشه گوشی رو بدی بابات؟ :-w بعد من دروغ گفتی نه؟ منو یادت نمیاد :( من پگاهما! پگاه! که با مامانم میام همیشه

خلاصه من یه 10 دقیقه داشتم اون بدبخت رو دیوونه میکردم، آخراش هم اعصابم خورد شده بود که درست جوابمو نمیده و خشک حرف میزنه در نهایت با چشم های گریان رفتم گوشی رو دادم بابام گفتم سِداس با تو کار داره :| بابام : :-? کی؟!

بعدا فهمیدم اون شخص یکی از همکارای بابام بوده طرف کار فوری داشته و خیلی هم اعصابش از دست من خورد شده بود

خیلی بابام ضایع شد :D
به نقل از lof :
یادمه 5 سالم بود

خواهرم 2 سالش بود

بعد تو یه فیلمی دیدم یارو میخواست بره سربازی موهاشو با ماشین زدن

دیدم اِ! ما هم که از اون ماشینا داریم!

خواهرمو گفتم بیاد

ماشینو ور داشتم یادش بخیر

گرفتم از ته

دقیقا وسط کلش از جلو رو زدم

خواهرم دردش اومد شروع کرد به گریه!

مامانمون اومد ببینه چی شده

دید بعله!

یه اتوبان در دست ساخت رو سر دخترش احداث شده

بعد بیچاره خواهرمو سرشو از ته همه موهاشو زدن

ولی خب موهاش عوضش پرپشت در اومد :>
به نقل از Dr.Eniac :
بچه که بودم بهم گفتن خدا همه جا تورو میبینه ، بعد یادمه تا یه مدت خجالت میکشیدم برم دستشویی و حمام که یه وقت خدا منو تو اون وضعیت نبینه :-[ :P
 

lindaa

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,605
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابرشهرقدیم (نیشابور)
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من از اونجایی که خیلی بچه خوبی بودم گندی نزدم!
ولی دخترخالم خیلی شیطون بود.بچه که بوده شاید4سالش خونه مادربزگم بوده.مامان بزرگم میرهwcتو حیاط دخترخاله من هم میره درwcرو از بیرون قفل میکنه!
هیچکس به جز همون دوتاهم تو خونه نبوده!
هرچی مادربزرگم میگفته بیا درو باز کن دخترخاله من بیرون داشته میرقصیده!!!!!
بعد یک ساعت بابابزرگم اومده و مامانجونمو نجات داد!



یکبار هم کلید خونه مامانجونمو میندازه تو چاه دستشویی مامانش مجبور شد درش بیاره!!!!
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بار دوستم انقد مامان بزرگشو اذیت کرد مامان بزرگش گذاشتش پشت در و گفت برو پیش اون یکی مامان بزرگت :P
بعد اینم کلیدو با خودش ور داشته بود بعد که رف درو از رو مامان بزرگش قفل کرد....بد بخت یه عالمه وخت مونده بود اون تو
تامامان دوستم اومده بود بعدم دوستم به این حالت ^#^که من نبودم....اصن کی این کارو کرده :-" [-(
 

کوزت

کوزت
ارسال‌ها
1,651
امتیاز
7,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
گندهای دوران کودکی

۷ سالم بود داداشام تازه PS1 خریده بودن داشتن شورش در کشتی بازی میکردن
بعد من هی فوزولی میکردم اونجا
بعد رفتم دکمه پاورشو فشار دادم اما ول نکردم
همینجوری که فشار داده بودم به داداشام نگا کردم :D اینجوری
بعد داداشم گف اگه ولش کنی خاموش میشه مام تورو کتک میزنیم
چون save نشده
منم گفتم باشه :گریه
من دقیقا ۲ ساعت نشستم دستم رو دکمه پاور بود:-(
آخرش که تموم شد انگشتم بی حس بود:-( داداشم گف گمشو بیرون حالا:-|:-((
 

lgh95

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
285
امتیاز
1,660
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
برنز نجوم 92
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

خیلی بچه بود - یادم نیست چندساله - یه دفعه رفته بودیم طالقان داداشم یه کاری کرده بود که من حسابی از دستش کفری بودم - باز یادم نیست چیکار کرده بود - نامردی نکردم لنگه کفش نوش رو از ماشین انداختم بیرون :)) :)) :)) =)) =)) =))
 

LOLLIPOP

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,186
امتیاز
11,408
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان یک
شهر
تبـریـز
دانشگاه
پلی‌تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی پلیمر/رنگ
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بار داداش من وقتی بچه بود

رفته بودن مسافرت (من نبودم اون موقع :D)

بعد اینا وسط راه نگه می دارن واسه ناهار و اینا

بعد داداش من وقتی می خواسته سوار ماشین شه کفشاشو در میاره سوار میشه :))

وسط راه میبینن کفشاش نیس :D زیاد دور نشده بودن بر میگردن همون جا ولی کفشاش نبوده دیگه!!! :D

نو بوده کفشاش!!!! :D
 

khormaloooooo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
512
امتیاز
904
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
90
دانشگاه
الزهرا
رشته دانشگاه
بيوتكنولوژي - معارف اسلامی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از Sara $-H :
۷ سالم بود داداشام تازه PS1 خریده بودن داشتن شورش در کشتی بازی میکردن
بعد من هی فوزولی میکردم اونجا
بعد رفتم دکمه پاورشو فشار دادم اما ول نکردم
همینجوری که فشار داده بودم به داداشام نگا کردم :D اینجوری
بعد داداشم گف اگه ولش کنی خاموش میشه مام تورو کتک میزنیم
چون save نشده
منم گفتم باشه :گریه
من دقیقا ۲ ساعت نشستم دستم رو دکمه پاور بود:-(
آخرش که تموم شد انگشتم بی حس بود:-( داداشم گف گمشو بیرون حالا:-|:-((
هه!!! :D دقیقا دقیقا همین اتفاق واسه منم چند بار افتاده ولی دیگه دو ساعتم نذاشتم بهم زور بگن!! ده دقیقه بیشتر طول نکشیده!!
 

کوزت

کوزت
ارسال‌ها
1,651
امتیاز
7,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
گندهای دوران کودکی

آره خرمالو جون :(
اینا هر ۱۰ دقیقه ی بار save میکردن
من بچه بودم:((زجر دادن منو:(
 

sogand1374

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,858
امتیاز
8,757
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من وقتی بچه بودم همیشه به این حالت P:> :D بودم.!!!
یه بار وقتی از مدرسه برمیگشتم..کیفم موند مدرسه!!!!!!
:D :))
اومدم خونه.شاد.و خوشحال...اصنم حس نمیکنم کیفم نیس!!
مامانم دیده..
میگه..عزیزم کیفت کو؟!!
منم میگم...کو؟!!! :-"ای وای موند مدذسه....
مامان بابام هردوشون این طوری
=)) :))شده بودن..
تا یه ماه سوژه بودم
!!!!!! :D
 

LOLLIPOP

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,186
امتیاز
11,408
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان یک
شهر
تبـریـز
دانشگاه
پلی‌تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی پلیمر/رنگ
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بار وقتی داشتم می رفتم مدرسه مانتومو یادم رفته بود بپوشم :))

سوئی شرت پوشیدم رفته بودم

خیلی جالبه که اصن حس نکرده بودم که مانتو به اون بلندی بعد الان خیلی کوتاه شده :D

از خواب تازه بیدار شده بودم خو :-"

بابام مانتومو آورد ناظممونم آورد وسط کلاس داد بهم :D

کلی خجالت کشیدم وسط کلاس X_X :-[
 

کوزت

کوزت
ارسال‌ها
1,651
امتیاز
7,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
گند های دوران کودکی

من ۵ سالم بود داداش کوچیکم ۱۱ سالش بود
بعد گف سارا بریم دوچرخه سواری
من با دوچرخه خودم که چرخ کمکیم داشت اون با دوچرخه خودش
تو کوچه داشتیم میرفتیم بعد این جلو بود رفتیم تو کوچه پس کوچه ها من چرخ کوچیکام تو خاک گیر کرد موندم اون رف پشته سرشم نگا نکرد
بعدش رف خونه
منم تو کوچه گریه که گم شدم
بابام و اینا گریه زاری و دنبال من بودن
داداشمم میگه ازم خبر نداره و اصن ندیده منو
بعده دوساعت بابام پیدام کرد
گف دختر تنها دوچرخه سواری میکنه؟
با داداشت برو !مگه چشه ؟ مواظبته
منم گریه به مامانم چسبیده بودم
خلاصه دوچرخه رو ازم گرفتن
بعدش داداشم گف سارا حرف بزنی که من جات گذاشتم کتک میخوری بد جور!
منم ترسیدم
هنوز که هنوزه حرف نزدم
الانم بش میگم یادته؟
میگه نه:سوت
 
بالا