FALCON
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 295
- امتیاز
- 557
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی اراک
- شهر
- اراک یونایتد
- مدال المپیاد
- خیلی دوس داشتم برم لوی تو راه بنزینم تموم شد
- دانشگاه
- دانشگاه تهران
- رشته دانشگاه
- طب
پاسخ : گند هاي دوران كودكي
یه گند زدم جهانی
مامانم امروز تعریف کرد
من از اون جایی که بچه بودم خیلی شر بودم خب هیجانهم زیاد داشتم فیلم هم زیاد میدیدم
یه بار بابام اینا و خاله ها و شوهر خاله ها و اینا میخواستن برن یه جایی
ظاهرا من خیلی دوس داشتم برم ولی نمیبرنم
بابا بزرگم فرش فروشه
یه مزدا وانت داره که باهاش فرش میبره تو مغازش
اون شب هم ظاهرا فرش بوده
مامانم گفت
بدش منم خیلی پلیس بازی در میارم میرم وسط اینا قایم میشم
جوری که نبینن منو
اون موقع هم قضیه همه رو عصبانی کرده بوده حوصله چک کردن نداشتن
راه میفتن
من یادمه سردم شده بود
بعدش وسطای راه بابا بزرگم وای میسه
نمیدونم چرا
من اون لحظه نیمه هوش بودم ظاهرا
بعدش منو میبینه
از ترس نزدیک بوده سکته کنه
بعدش همه رو نگه میدداره
منو میبرن مرقد امام
اورژانس
مامانم گفت پنج روز بستری بودم
ولی نمیدونم چرا من یادم نیست
همه اینارو مامانم گفته
یه گند زدم جهانی
مامانم امروز تعریف کرد
من از اون جایی که بچه بودم خیلی شر بودم خب هیجانهم زیاد داشتم فیلم هم زیاد میدیدم
یه بار بابام اینا و خاله ها و شوهر خاله ها و اینا میخواستن برن یه جایی
ظاهرا من خیلی دوس داشتم برم ولی نمیبرنم
بابا بزرگم فرش فروشه
یه مزدا وانت داره که باهاش فرش میبره تو مغازش
اون شب هم ظاهرا فرش بوده
مامانم گفت
بدش منم خیلی پلیس بازی در میارم میرم وسط اینا قایم میشم
جوری که نبینن منو
اون موقع هم قضیه همه رو عصبانی کرده بوده حوصله چک کردن نداشتن
راه میفتن
من یادمه سردم شده بود
بعدش وسطای راه بابا بزرگم وای میسه
نمیدونم چرا
من اون لحظه نیمه هوش بودم ظاهرا
بعدش منو میبینه
از ترس نزدیک بوده سکته کنه
بعدش همه رو نگه میدداره
منو میبرن مرقد امام
اورژانس
مامانم گفت پنج روز بستری بودم
ولی نمیدونم چرا من یادم نیست
همه اینارو مامانم گفته