meli
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 2,014
- امتیاز
- 8,480
- نام مرکز سمپاد
- دبیرستان فرزانگان 1 تهران
- شهر
- تهران
- مدال المپیاد
- برنز کشوری کامپیوتر
- دانشگاه
- صنعتی شریف
- رشته دانشگاه
- علوم کامپیوتر
پاسخ : گند هاي دوران كودكي
من سه سالم بود ما تویه برج 14 طبقه زندگی میکردیم که فک کنم 100 واحدی بود
بعد فک کنین پر بچه تو رده سنیه 2 تا 5 سال که ما هممون همش با هم بازی میکردیم و کل ساختمونو میزاشتیم رو سرمون...!(بین 20 تا بچه فقط من دختر بودم )
هیشکیم نمیدونست کی باعث همه ی شیطنت ها و خراب کاریاس
یه بار یه روز یکی از همسایه ها سفره ابولفضل میده همه همسایه ها هم دعوت بودن...
اینا میبینن کل بچه ها با مامانشون میان میشینن یه گوشه صداشونم در نمیاد!
همه کلی تعجب میکنن و اینا!
خلاصه 19تا بچه میان ساکت و اروم میشنن هیچیم نمیگن تا اینکه من از مهد کودک میام!
من یه دفه میپرم وسط میگم بچه ها بدویین بازی من اومدم!!! اینا هم که انگار منتظر دستور من بودن میپرن وسط خلاصه سفره ابولفضل رو میزاریم رو هوا و بهمش میریزیم
خلاصه میفهمن سر دستشون منم و باعث شیطنتام دیگه اون 19 تا پسر ماماناشون نمیزارن بچشون با من بازی کنه که منحرف نشن
من سه سالم بود ما تویه برج 14 طبقه زندگی میکردیم که فک کنم 100 واحدی بود
بعد فک کنین پر بچه تو رده سنیه 2 تا 5 سال که ما هممون همش با هم بازی میکردیم و کل ساختمونو میزاشتیم رو سرمون...!(بین 20 تا بچه فقط من دختر بودم )
هیشکیم نمیدونست کی باعث همه ی شیطنت ها و خراب کاریاس
یه بار یه روز یکی از همسایه ها سفره ابولفضل میده همه همسایه ها هم دعوت بودن...
اینا میبینن کل بچه ها با مامانشون میان میشینن یه گوشه صداشونم در نمیاد!
همه کلی تعجب میکنن و اینا!
خلاصه 19تا بچه میان ساکت و اروم میشنن هیچیم نمیگن تا اینکه من از مهد کودک میام!
من یه دفه میپرم وسط میگم بچه ها بدویین بازی من اومدم!!! اینا هم که انگار منتظر دستور من بودن میپرن وسط خلاصه سفره ابولفضل رو میزاریم رو هوا و بهمش میریزیم
خلاصه میفهمن سر دستشون منم و باعث شیطنتام دیگه اون 19 تا پسر ماماناشون نمیزارن بچشون با من بازی کنه که منحرف نشن