بچه که بودم سونیک زیاد بازی می کردم
بعد رفته بودیم پارک
اومدم مثل اون که دوره خودش می چرخید حرکت می کرد برم
بعد تا اومدم اولین چرخ رو بزنم دیدم دستم از ساعد تا شد
زدم زیره گریه
بابام اومد گفت شکسته
خلاصه فرداش هم یه روزه تعطیل رسمی بود
بیمارستان گیر نمیومد
رفتیم یه درمانگاه
اونجا هم که امکانات نبود
پدر مارو دراوردن خلاصه
بچه که بودم همه رنگ های خمیر بازی رو با هم قاطی میکردم یه تیکه خمیر بزرگ خیلی بد رنگ درست می شد و با اون بازی می کردم. خیلی گنده بود خوشم میومد!
پرتش میکردم می چسبید به دیوار بعد یه مدت خودش کم کم میومد کنده می شد. کارگرمون یه بار اومد تو اتاقم دید یه چیز بد رنگ گنده چسبیده به دیوار گفت:ای بگم خدا چی کارت کنه؟!خجالت نمی کشی؟!مگه اینجا دستشوییه؟!خب دستشویی داری برو دستشویی چرا گند زدی به دیوار اتاق؟! X-( (پیر و بداخلاق بود!)
قیافه من :-ss
... و در همین لحظات بود که خمیر بازی شپلق از دیوار کنده شد!
یه بار مهمون داشتیم.بعد بچشون خیلی اذیت میکرد(ازم کوچیکتر بود دو سال،منم 5 سالم بود.)بعد مامانش بهش میگف اذیت کنی فلفل میریزم تو دهنت.آقا یه بار بعد از ظهر همه خواب بودن این داشت هی اذیت میکرد منم اومدم یه قاشق فلفل قرمز ریختم تو دهنش!!!! بچه دیگه رو به موت بود بیچاره!!!
كلاس اول بودم بعد يه راننده سرويس داشتيم بعد اين خيلي بي ادب بود خلاصه كلي به دايره لغاتمون اضافه شد!
يه بار رفته بوديم يه مهمومي خيلي رسمي و رو درواسي دار!
بعد من با يه بچه اي اونجا دعوام شد بعد از بي تربيت و اينا شروع شد رسيد به كره خر اينا بعدم كه با نهايت ولوم فوشاي راننده سرويسه رو مي دادم!
اونجام كه سكوت صداي منم طنين انداز شده بود كاملا
يکي از گند هاي مشهود من تو درست کردن تخم مرغ توبچگي بود
من ميخواستم تخم مرغ درست کنم تابه رو ميذاشتم رو گاز بعد چون اون موقع ميترسيدم روغن روم بريزه روغن نميريختم
تخم مرغ هم توي يه ظرف ديگه ميشکستم
اصولا 80%مواقع هم يادم ميرفت نمک بريزم
بعد سريع خالي ميکردم تو تابه و ميرفتم تو حال کارتون ببينم
بوي سوختن رو که حس ميکردم ميومدم زيرشو خاموش ميکردم
نميتونين تصور کنين چه نيمرو جزقاله شده اي بود
واقعا شاهکار بودن
الانم که يادش ميفتم خنده ام ميگيره
يه زماني مامانم سعي داشت بم آشپزي ياد بده يه روز بم گفت برو يه كم پياز خرد كن,تف بده
پيازو خرد كردم بعد گفتم حالا تف دادن يعني چي?سرخ كردن كه نيس,آبپز هم نيست لابد همين جوري ميريزي تو قابلمه تف ميخوره!
قابلمه رو گذاشتم رو گاز پياز هم ريختم رفتم,بعد 2 دقيقه اومدم ديدم كل آشپزخونه رو دود برداشته!
بعد من داشتم با پاک کن و خط کشم یه الکلنگ درست میکردم......پاک کنو گذاشتم یه سره خط کش بعد یه محکم کوبیدم یه سره دیگه و پاک کن پرت شد تو هوا.........از شانس بدم یه راست افتاد تو چاییه شوهر عمه اخموهه ......
هیچ وقت یادم نمیره.......دور و بریا و اونایی که اونجا بودن به جز شوهر عمم ...................من :-[ ............شوهر عمم X-( X-(