گند های دوران كودكی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

4-5 ساله بودم، من همیشه فکر میکردم یه دوربینی تو خونمون هست و ازمون فیلم میگیرن
مث بقیق فیلما فکر نمیکردم کارگردان و چیزی داشته باشن، مثلا از یه خونواده فیلم میگرن و بعد از تلویزیون پخش میکنن!!
من هم همیشه سعی میکردم خوش رفتار باشمم و لباس های خوب بپوشم! تا تو فیلم خوب در بیام! :)
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

هه هه؟!!

آره منم همین طوری بودم؟!! من کلا بچه بودم غذا نمی خوردم و کلی کلک می زدن بهم تا غذل بدن!؟!

مثلا منو از یه شخصیت خیالی به نام....نمیدونم اسمشو می ترسوندن!؟!
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من یه خواهر دارم کوچیکتره منه ، یادمه من 6 7 سالم بود و اون 2 3 سال! ;D بعد دست همو گرفته بودیم وسط پذیرایی میچرخیدیم ، من گفتم چی میشه اگه با اون سرعت دستشو ول کنم؟ ^-^ ( از همون دوران بچگی در حال کسب علم و آزمایش علمی بودم !! ;D ) منم ول کردم دستشو! :-" ;D بعد خواهر با سرعت بسیار بالایی به میز پرتاب شد ! :)) :-s نزدیک بود سرش بشکنه! :-" بعد جالبیش اینجاس که مامانم هم داشت فیلم میگرفت ازمون ! و الان فیلم این جنایت غیر بشری من موجوده! #-o مهم نیست که خواهر گرام چپه شدند! مهم اینه که من به نتایج علمی (!!) جالبی رسیدم! ;D

یه روز رفته بودم با مادر خرید! ;D فروشگاهه خیلی بزرگ بود، منم تازه راه میرفتم . مامانم یهو میبینه من نیستم! از این ور به اون ور دنبال من! مامامنم میگه گریه میکرده وا3 من !! :)) ;D به نگهبان به مغازه دارا به همه گفته ولی هیچ کس منو ندیده بوده!! B-)
بعد از یه ساعت مامانم ناامید داشته همین جوری میگشته که میبینه من تو یکی از این قفسه ها هست توش بیسکوییت میذارن نشستم :-" و نزدیک 10 15 تا کلوچه و کیک خوردم! :-[ :)) ;D کلا قفسه رو خالی کرده بودم! :-" ;D مامانم و مغازه دارا کلی بهم خندیدند! :-[ مامانم میگه هرچی فکر کردم نفهمیدم تو با اون هیکل فسقلت این همه کیک و کلوچه رو چطوری خوردی! :o منم پوزخند میزنم! ;D
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه روز خالم اینا اومدن خونمون منم تازه راه افتاده بودم هیچ وقتام زمین طاقت نمیاوردم ;Dاون موقع خواب بودم اونام داشتن فیلم میدیدن منم از خواب بیدار میشم یه موتو کوچولو داشتم تو حیاط باش بازی میکردم میرم تو حیاط سوارش میشم بعد میگم چه کنم چه نکنم می بینم از بازی کردن خسته شدم بهتره با این موتو با سرعت تموم برم تو دیوار رو برو ببینم چی میشه ;D(دیگه بچه تیزهوش بودیم دیگه!! ;D)حیف خودمو موتور نابود میشیم من که بیهوش میشم بعد میبینن من نیستم هی می میگردن بعد شوهر خالم میاد تقریبا جنازه منو میبینه ;D مامانم که همون جا بیهوش میشه بعد منم یه دوروز بیمارستان بودم بعد میام خونه بعد تازه میفهمم چه بلایی سر موتورم اوردم به همین دلیل 2 روز تموم گریه میکنم تا بابام برام یکی نوشو میخره :)) :)) ;D
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من كه كلا بچه شري بودم همش اذيت ميكردم ولي از خودم بگذرم برادرم با خواهرم 1 سال فرقشون 6-7 ساله بودن خواهرم باملاقه ميزنه وسط فرق داداشم داداشمم كمش نميذاره ميره يكم گريه ميكنه مامانم ميگه ميخواستي اذيت نكني بعد داداشم از لجش ميره موهاي ابجيمواز پشت ميگيره دور تا دور خونه با مو ميكشتش تا جايي كه ابجيم از حال ميره مامانمم نميفهمه بعد كه حالش جا مياد از بد جنسيش به رو خودش نمياره خلاصه انقدر داداشم بالا سرش التماس ميكنه كه تورو خدا به رو خودت نيار من چه كردم داشته خودش بيهوش ميشده
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

وقتی 6 ساله بودم خواهرم 8 ساله بود و یک عروسک داشت که همیشه با همون بود
من چون امادگی بودم از خواهرم زوتر میرسیدم خونه
یه روز که زودتر اومدم رفتم عروسکش رو برداشتم و با ماژیک(که وایت برد هم نبود) براش سبیل و ریش کشیدم ;D
خلاصه کلی ارایش کردمش(اونجا تازه من هنر خودم رو کشف کردم ;D)
بعد خواهرم اومد و منم طبیعی کردم :-" و لی خب معلوم بود کار خودمه
ولی خودم هم بعدش کلی عذاب وجدان گرفتم :( ;D
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از علـي :
خوب همه مون موقعي كه بچه بوديم حتما يه گندي زديم
مي خواستم بگم گند هايي كه زديد بيايد اينجا بتعريفيد و همه دور هم بخنديم ;D
خوب از خودم شروع مي كنم:
تازه بار هاي اولي بود كه خودم تنها ميرفتم حموم 5 6 سالم
ما اون زمان وان نداشت حموممون
منم گفتم چه كار بكنم چه كنم كه يه دور هم باشيم
اومدم چاه كف حموم رو بستم بعد هم با لباس زير در رو پر كردم و شير آب رو باز كردم
بعد چند دقثقه سطح اب 2 3 اومده بود بالا كه يك دفعه صداي فحش هاي خانواده بلند شد
شير آب رو بستم داد زدم چي شده؟
گفتن چه گندي زدي خاك بر سر بدبختمون كردي و مقاديري فحش
بعد كه اومدم بيرون ديدم اتاق خودم كه كنار حموم بود پر آبه
بله ديگه بچه بوديم و خر ;D :-[
خوب حالا نوبت شماست
من هم دقيقا همين كارو كردم اگه يكم مامانم ديدير تر ميفهميد برق گرفته بودم چون تا نزديك پريز برق اب بالا اومده بود
بيرون حموم هم كه اب برداشته بود يه بار هم رفتم توي قير پشت بوم خونه مامان بزرگم گير كردم گير كردم
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

آهان!!

گفتید برق؟!! رفته بودیم خونه خالم واسه عروسی تو اصفهان؟!!

بعد من به دختر خالم گفتم اگه این (گل سر آهنی بود) بزن به برق چی میشه و اون گفت هیچی میمیری؟!!

منم نه چپ رفتم نه راست تا ته کردم تو پریز برق؟!؟! اون گل سره آب شد ریخت رو فرش و فرش رو خورد؟!! دسته من هم با عمق 1 سانت آب رفت؟!!

تا صبح دستم تو آب خنک بود؟!! با خودم عهد کردم از این غلط ها نکنم!؟! بعد اون حرکت یه 2 سالی مسخره فامیل بودم؟!!
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

منم یه بار که تازه تنهای میرفتم حموم اول سرمو شستم بعد حوصلم سر رفت گفتم اگه این چراغو خاموش روشن کنم چی میسه؟(همون حس مکتشف بودن) خلاصه دیدم بالاخره پوکید داشتم میرفتم درستش کنم که مامانم سر رسید و الله الان بنده مرده بودم:دی
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من که چاقو برداشتم سیمه چراغ خواب رو لخت کردم! کردم تو برق! تازه 3-4 سالم بود!
بعد دستم کلی تاول زد! اما یه چیزی پام بود نذاشت بمیرم! چون یه چند دقیقه ای وصل بودم!:))
بعد یکبار هم دستمو گذاشتم زیره چرخ خیاطیو چرخشو روشن کردم!:)
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من حدود ده سالم بود
میز تلویزیون رو عوض کرده بودیم
میز تلویزیون هم جوری بود از پریز دور و سه راهی هم نمی رسید و رفتیم سیم خریدیم
و یه پریز و دو شاخه متحرک که بکشیم بیاریم تو میز تلویزیون
اون سر دوشاخش رو وصل کردیم
این سرش باید از تو یه سوراخ رد می شد می رفت تو میز بعد از اون سرش پریز رو به سیم وصل می کردیم
من هم فنی بودم و خودم وصل می کردم این چیزا رو
خالم سیم رو داد به من گفت برو ببین تا پریز چقدر راهه می رسه؟
من رفتم دو شاخه رو کردم تو برق
بعد این ور سیمه از تو سوراخ رد نمی شد
منم گفتم بدید من رد کنم
بعد دیدید می خوان نخ رو تو سوزن کنن اول می کننش تو دهنشون بعد می پیچونن؟
ما هم فکر کردیم همونطوری می شه و حواسم نبود تو برقه
شانس آوردم اشتباه ردم فکر کردم اول می پیچونن بعد می کنن تو دهنشون
خلاصه برق ما رو گرفت و ول نمی کرد
هی می گفتم جون من داداش عمو ول کن
ولی ول نمی کرد
هیچکس هم جرات نمی کرد بهم دست بزنه جدام کنه
فکر کنم یه 5 ثانیه ای گرفته بود منو
کم نیستا خدایی
هر ثانیش پدرت در میاد
اینم یه دسته گل
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از panther :
من که چاقو برداشتم سیمه چراغ خواب رو لخت کردم! کردم تو برق! تازه 3-4 سالم بود!
بعد دستم کلی تاول زد! اما یه چیزی پام بود نذاشت بمیرم! چون یه چند دقیقه ای وصل بودم!:))
بعد یکبار هم دستمو گذاشتم زیره چرخ خیاطیو چرخشو روشن کردم!:)

چی شد اونوقت دستت سوراخ سوراخ شد؟
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

نه انگشته اشارم یه زره زخم شد! زود عمم خاموش کرد! کنار دستم نشسته بود! ;D
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه 4 5 سالیم میشد با بابام رفتم لب دریا.
بعدش یه مشتا بود رفتیم تو اون
(مشتا مثل تله هاییه که برای ماهیا میسازن یعنی 6 7 تا چوب بلند میزنن توی دریا بعد دورش تور میکشن. یه چی میشه مثل هزارتو. بعد ماهیا توش گیر میکنن.)
خلاصه ما رفتیم طرف مشتا ها من رفتم توش دیدم چند تا ماهی توی تور گیر کردن.
یادمه یکیشون که کوچیک بودو دراوردم بعد زنده زنده خوردمش :)) :)) :))
یه حال عجیبی بود. هی تو شکمم تکون تکون میخورد. بعد چندتا دارو بهم دادن که فک کنم کشتش.
زیاد یادم نیس بعدش چی شد.
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از panther :
من که چاقو برداشتم سیمه چراغ خواب رو لخت کردم! کردم تو برق! تازه 3-4 سالم بود!
بعد دستم کلی تاول زد! اما یه چیزی پام بود نذاشت بمیرم! چون یه چند دقیقه ای وصل بودم!:))
بعد یکبار هم دستمو گذاشتم زیره چرخ خیاطیو چرخشو روشن کردم!:)
با داي هارد نسبتي ندارين؟؟؟الانم زنده اين؟؟؟
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من علاقه وافری به پفک داشت
به نقل از panther :
من که چاقو برداشتم سیمه چراغ خواب رو لخت کردم! کردم تو برق! تازه 3-4 سالم بود!
بعد دستم کلی تاول زد! اما یه چیزی پام بود نذاشت بمیرم! چون یه چند دقیقه ای وصل بودم!:))
بعد یکبار هم دستمو گذاشتم زیره چرخ خیاطیو چرخشو روشن کردم!:)
نههههههههههه بعدش دستت چی شد؟ :-\
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

روی اجاق گاز یه قابلمه پر آب جوش بود ... در فر هم باز بود ... من هم پسری 6 ساله
داشتم تو آشپزخونه قدم میزدم ...خسته بودم نشستم روی در فر که باز بود ... سنگینی کرد قابلمه چپه شد رو کمرم ...ف....اک ... حنجرمو پاره کردم از درد...اااااااا پشتم حسابس سوخت ...!!!
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

وقتی بچه بودم چون از چاه دستشویی میترسیدم ، گوشه کنارایه دستشویی کارمو میکردم !
اصولا من از بچگیم بی تربیت بودم ! یه دفعه دو تا از پسر خاله هام داشتن باهم دعوا میکردن من 2.5 بودم تازه حرف میزدم و بعد اونا داشتن فحش میدادن به هم میگفتم گه بخور و.. (یکی از پسر خالهام موهاش خرمایه ) بعد همون پسر خالم می خواست منو اذیت کنه هی می گفت میدونی سنده چیه نمی دونی دیگه خنگی ، منم عصبانی شدم گفتم چرا میدونم همون که رنگ موهایه توئه ! (ببخشید از لحن رکیک استفاده کردم ولی حالش به همینه دیگه !)
 
پاسخ : پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از knight_black_lord :
یه 4 5 سالیم میشد با بابام رفتم لب دریا.
بعدش یه مشتا بود رفتیم تو اون
(مشتا مثل تله هاییه که برای ماهیا میسازن یعنی 6 7 تا چوب بلند میزنن توی دریا بعد دورش تور میکشن. یه چی میشه مثل هزارتو. بعد ماهیا توش گیر میکنن.)
خلاصه ما رفتیم طرف مشتا ها من رفتم توش دیدم چند تا ماهی توی تور گیر کردن.
یادمه یکیشون که کوچیک بودو دراوردم بعد زنده زنده خوردمش :)) :)) :))
یه حال عجیبی بود. هی تو شکمم تکون تکون میخورد. بعد چندتا دارو بهم دادن که فک کنم کشتش.
زیاد یادم نیس بعدش چی شد.

زدي ماهيه بيچارو زنده به گور كردي ميگي ديگه يادم نيست؟


به نقل از alex delpiero :
من حدود ده سالم بود
میز تلویزیون رو عوض کرده بودیم
میز تلویزیون هم جوری بود از پریز دور و سه راهی هم نمی رسید و رفتیم سیم خریدیم
و یه پریز و دو شاخه متحرک که بکشیم بیاریم تو میز تلویزیون
اون سر دوشاخش رو وصل کردیم
این سرش باید از تو یه سوراخ رد می شد می رفت تو میز بعد از اون سرش پریز رو به سیم وصل می کردیم
من هم فنی بودم و خودم وصل می کردم این چیزا رو
خالم سیم رو داد به من گفت برو ببین تا پریز چقدر راهه می رسه؟
من رفتم دو شاخه رو کردم تو برق
بعد این ور سیمه از تو سوراخ رد نمی شد
منم گفتم بدید من رد کنم
بعد دیدید می خوان نخ رو تو سوزن کنن اول می کننش تو دهنشون بعد می پیچونن؟
ما هم فکر کردیم همونطوری می شه و حواسم نبود تو برقه
شانس آوردم اشتباه ردم فکر کردم اول می پیچونن بعد می کنن تو دهنشون
خلاصه برق ما رو گرفت و ول نمی کرد
هی می گفتم جون من داداش عمو ول کن
ولی ول نمی کرد
هیچکس هم جرات نمی کرد بهم دست بزنه جدام کنه
فکر کنم یه 5 ثانیه ای گرفته بود منو
کم نیستا خدایی
هر ثانیش پدرت در میاد
اینم یه دسته گل

الان مطمئني زنده اي؟
 
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من يه بار خودمو.......(شب باراني....)...گفتم ضايع نشم...كلي فكر كردم(از بچگي مورماز بود) گفتم الان كه اينجا همه جمعيم من پهلوي كيم؟/بله........دختر دانيي بود(متنفرم!*)..منم رفتم تميزكردم خودمو و دختر داييمو هول دادم تو تيكه خودم.......


جالب تر اونكه صبح:دختر دايي خودتو خيس كردي؟/(خودم اعلام كردم انداختتم تقصير اون)


اينگونه خاطره ها يكي دوتا ديگه دارم
 
Back
بالا