گند های دوران كودكی

goooogooooli

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
476
امتیاز
557
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تهران!
شهر
تهران
مدال المپیاد
زیست.........................دوستان می گن برو شیمی ولی من از شیمی بدم میاد!
رشته دانشگاه
دندان پزشكي
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

معلم اجتماعیمون خیلی داغون وپیر بود یه تیک هم داشت!!!عادت داشت دستاشو در جهت محور xها حرکت بده!خلاصه شده بود سوژه من!
یه بار سر کلاس اداش رو در اوردم وبا بغل دستیم خندیم یه نگاه که بالا انداختم دیدم داره مارو می بینه!همون موقع هم یه -نازنین بارم کرد اجتماعیم رو هم داد19.5!!!! :)) :)) :))

یه بار یکی از دوستهام با همکاری ما!چندتا پونز گذاشت رو صندلی معلممون!... :)) :)) :))
 

hermes

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
908
امتیاز
2,877
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیداژه ای 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
صنعتى اصفهان
رشته دانشگاه
مكانيك
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از SIAVOSH :
چند سالت بود؟

يا اول دبستان بودم يا 6 ساله.......چه حالي ميداد.........
 
  • لایک
امتیازات: WORM

مهتاب

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
399
امتیاز
390
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
دانشگاه
BUMS
رشته دانشگاه
Med
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

این گندی که دارم تعریف میکنم کار داداشم همایون بوده نه من .. خب اون موقع 5 یا 6 سلش بیشتر نبوده که توی باک بنزین ماشین بابا با شیلنگ آب پر از آب میکنه .. وقتی بابام میاد گوششو میگیره میگه چکار کردی .. طفلی همایون هم میگه هیچکار وقت توش بنزین زدم : دی
...
______________________
 

alex delpiero

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
796
امتیاز
1,215
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی (شعبه دیگری ندارد ...)
شهر
کرج
مدال المپیاد
سال 1388 قبولی المپیاد نجوم مرحله اول ، سال 1389 و 1390 قبول مرحله اول المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از * ســـــــــارا * :
یه بار این خانومه که تو مدرسه بوفه رو میچرخونه سرش شلوغ بود
به منو دوستم گفت بیاین به جای من وایسین بفروشین B-)
سال دوم راهنمایی بودم
بعد یادش رفت قیمتارو بهمون بگه
ما هم یه عالمه چیز فروختیم قیمتارم از خودمون میگفتیم :D
مثلا رانی 250 تومن بود 150 میفروختیم :))
شکلات 50 تومنی رو مفت میدادیم :))
اخرشم یه عالمه خوراکی جم کردیم تو جیبمون گذاشتیم :-[
خانومه که اومد یه عالمه تشکر کرد ما هم گفتیم خواهش میکنم (<





یه بار دیگه هم تو درس اجتماعی (بانک ها) بچه ها روزنامه دیواری درست کرده بودن روش اسکناس الکی چسبونده بودن
ما کندیم این اسکناسارو :D
رفتیم دمه بوفه یه عالمه چیز گفتیم اورد واسمون پولارو دادیمو فرار کردیم (< :))





یه بار دیگه رفتیم گفتیم خانوم ... چرا رد بول و هایپ نمیارین؟
گفت هرچی میخواین رو کاغذ بنویسین من سواد ندارم میدم به اقای ... بخره واستون :))
ما هم یه کاغذ پر کردیم از نوشیدنی های الکلی به شرح زیر: :-[
ویسکی - ابجو - ودکا - هنسی - بلک اند وایت -.... :)) :))
دادیم بهش
فرداش گفت رفتم سوپر از اینا نداشت :D :))

خوش به حالتون
چه خر تو خره
ما اگه پول کهنه باشه چک کنه ببینه تقلبیه قبول نمی کنه
در ضمن
یه دفعه به من گفت وایسم ساندویچ ها رو بفروشم
من همرو درست فروختم نمی دونم حالا کسی کش رفته بود اون وسط 500 تومن کم اومد از خودم گرفت
 
  • لایک
امتیازات: WORM

hermes

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
908
امتیاز
2,877
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیداژه ای 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
صنعتى اصفهان
رشته دانشگاه
مكانيك
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

گند كارياي ملت ته كشيد؟؟؟؟؟


من الان كار دارم و گرنه يه طولانيشو ميذاشتم كه پايه خندس.......
 
  • لایک
امتیازات: WORM

Legend

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,329
امتیاز
2,204
نام مرکز سمپاد
علامه حلی بدون شماره!
شهر
طهرون
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من بچگی ها عشق بغالی و فروختن چیپس و... رو داشتم؟!!

یه روز که 5 سالم بود زد به سرم یه بغالی راه بندازم؟؟؟؟

رفتیم کلی چرت و پرت خردیم اومدیم راه انداختیم؟؟؟؟ ولی کلشو خودم و داداشم خوردیم؟؟؟؟ یه دونه هم نفروختم!؟!؟!
 

marlik

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
519
امتیاز
717
نام مرکز سمپاد
شهید صدوقی
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع - صنایع
پاسخ : گند هاي دوران كودكي


ایینه شمعدون ِ عروسی مامان بابا رو شکستم ... :D
 

Legend

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,329
امتیاز
2,204
نام مرکز سمپاد
علامه حلی بدون شماره!
شهر
طهرون
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از marlik :
ایینه شمعدون ِ عروسی مامان بابا رو شکستم ... :D
آفرین؟!!

واسه این کارت یه جایزه پیش من داری مارلیک جان؟!!
 

armita

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,204
امتیاز
686
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
‫علوم کامپیوتر‬‎
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من چند روز قبل از این که خواهرم به دنیا بیاد حس کرده بودم بعد از به دنیا اومدنش می خواد کل سیب های خونه رو بخوره :-"(نخندین ! ۲ سالم بود !)
برای همین رفتم کلی سیب وسط خونه چیدم بعد آبپاش برداشتم بهشون آب دادم که وسط سالن پذیرایی درخت سیب در بیاد مشکلی نداشته باشیم :-"
بعد خب مسلما کل فرش خیس شد :D
مامانم که این صحنه رو دید خیلی خیلی عصبانی شد :D منم برای این که خوش حالش کنم یک بسته دستمال کاغذی رو روی این خیسی ها کشیدم که خشک شن ! فقط مقدار زیادی دستمال های خیس له شدن و چسبیدن به فرش :-"
بعدش هم همراه سیب ها فرار کردم :D
 

4245

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
591
امتیاز
2,386
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ارومیه
سال فارغ التحصیلی
1392
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

حدودا 10 سال داشتم تازه یاد گرفته بودم ماشین برونم! :D

یه بار با بابام رفتم نمایندگی ماشینمون یه کوچولو ایراد داش! نمایندگی هم مث روده ی باریک انسان بسی دراز بود! بابام رف تعمیر گاه منم موندم پیش ماشین بعد 20 دقیقه بابام

اومد بیرون و بهم اشاره داد ماشینو ببرم اونجا ! (;

منم جوگیر شدم نشستم پشت فرمون و ماشینو روشن کردم دادم به دنده! اون موقع ها تازه کار بودم و هر وقت میخواستم حرکت کنم کلاجو کم کم ول میکردم! یهو جوگیر شدم

گفتم این دفعه مثه حرفه ای ها یهو پامو از رو کلاج میکشم و گاز میدم! :-" :D

خلاصه این کارو کردم! جلوی منم یه پراید صفر بود که هنوز صاحبش تحویل نگرفته بودش! :((

هیچی دیگه! خلاصه ماشین جلو عقب شد ( سررفه کرد!! اونم چه سرفه ای! ) خورد به پراید صفر! :-" :-ss

ولی شانس اوردم به اون پرایده هیچی نشد!! (; ولی ماشین خودمون... !! :((
 
ارسال‌ها
1,902
امتیاز
14,084
نام مرکز سمپاد
شهید حقانی
شهر
بندرعــباس
سال فارغ التحصیلی
1392
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

منم همین امروز اومدم حرفه ای بازی در بیارم با دنده 3 پیچیدم تو کوچه با یه سر گاز انگار 120 تا سرعت داشتم زدم به آینه206 که کنار کوچه پارک بود.
 
  • لایک
امتیازات: WORM

alex delpiero

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
796
امتیاز
1,215
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی (شعبه دیگری ندارد ...)
شهر
کرج
مدال المپیاد
سال 1388 قبولی المپیاد نجوم مرحله اول ، سال 1389 و 1390 قبول مرحله اول المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از 4245 :
حدودا 10 سال داشتم تازه یاد گرفته بودم ماشین برونم! :D

یه بار با بابام رفتم نمایندگی ماشینمون یه کوچولو ایراد داش! نمایندگی هم مث روده ی باریک انسان بسی دراز بود! بابام رف تعمیر گاه منم موندم پیش ماشین بعد 20 دقیقه بابام

اومد بیرون و بهم اشاره داد ماشینو ببرم اونجا ! (;

منم جوگیر شدم نشستم پشت فرمون و ماشینو روشن کردم دادم به دنده! اون موقع ها تازه کار بودم و هر وقت میخواستم حرکت کنم کلاجو کم کم ول میکردم! یهو جوگیر شدم

گفتم این دفعه مثه حرفه ای ها یهو پامو از رو کلاج میکشم و گاز میدم! :-" :D

خلاصه این کارو کردم! جلوی منم یه پراید صفر بود که هنوز صاحبش تحویل نگرفته بودش! :((

هیچی دیگه! خلاصه ماشین جلو عقب شد ( سررفه کرد!! اونم چه سرفه ای! ) خورد به پراید صفر! :-" :-ss

ولی شانس اوردم به اون پرایده هیچی نشد!! (; ولی ماشین خودمون... !! :((

البته تو انسان عضوی به نام روده باریک نیست
روده کوچیکه
 

Narcissus

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,566
امتیاز
1,877
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
رتبه ی 1 کشوری المپیاد زبان انگلیسی دوره ی راهنمایی :دی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بار همه ی بچه های فامیل خونه ی مادر بزرگم بودیم،بعد بی کار شدیم گفتیم چی کار کنیم و اینا!
من اون موقع پیش دبستانی بودم،برادرم هم ابتدایی بود. :D
بعد یکی از بچه های نابغه ی فامیل پیشنهاد داد بریم فندکٍ گاز مادر بزرگمو برداریم،آتیش بازی کنیم!! :-" :D
من هم با اینکه پیش دبستانی بودم،اما تجربه بهم ثابت کرده بود که اسپری رو که رو اتیش میگیری،شعله ور میشه،واسه همین پیشنهاد دادم یکی بره اسپری گیر بیاره،دور هم بخندیم!! :D
بعد اسپر هم گیر اومد،این دفعه برادرم پیشنهاد داد بریم کنار لونه ی مورچه ها تو حیاط ، فندک رو روشن کنیم،اسپری رو بزنیم،و لونه ی مورچه هارو آتیش بزنیم بخندیم!! :D :-"
بعد هی آتیش می زدیم،هی آب میاوردیم میریختیم که مورچه ها نسوزن!! :D :-"
بعدش هم که همه فهمیدن و مورد دعوا قرار گرفتیم!! :-"
 

Pegi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
998
امتیاز
1,252
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بار خیلی خیلی بچه بودم کمتر ازیه سالم بود! 4 دست و پا راه میرفتم تازه! :-[
مامانم گذاشتم تو اتاق و رفت تو آشپزخونه ظرف بشوره! :-" منم حوصله ام سر رفت ! از صندلی رفتم بالا و بعد هم رفتم رو میز آرایش مادر! :D بعد دیدم یه شخص شخیصی داره ادای منو در میاره! X-( هر کاری میکردم تکرار میکرد! :O منم رفتم ببینم حرف حسابش چیه آینه رو انداختم! :-w انفجار!! :-s :D مامانم میگه خونه مثل بمب لرزید! :D بعد مادر اومد دید بلــــــه! بنده کنار میز نشسته ام و کاملا خشک شدم و بغض هم گلومو گرفته! :( الهی بمیرم وا3 خودم! >:D< :D
باز هم مادر افزود که کل اتاق با تیکه های آینه پر شده بود! :D ولی به طرز عجیبی من کاملا سالم بودم! :D یه روز کامل من نه گریه میکردم نه کلا صدایی تولید میکردم و غذا هم...... :(
که نصف شب یهو جیغم در میاد و کلی گریه میکنم ! تازه از شک در اومده بودم خوب! :D
یه بار دیگه هم بعد از اون روز دوباره تلا ش کردم ببینم این شخصیت کیه که بابام مچمو گرفت و نذاشت متاسفانه! [-( [-(
بابام در اون مقطع زمانی مانع پیشرفت من شد ! :))
 

radiowavefm

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
113
امتیاز
76
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از legend :
من بچگی ها عشق بغالی و فروختن چیپس و... رو داشتم؟!!

یه روز که 5 سالم بود زد به سرم یه بغالی راه بندازم؟؟؟؟

رفتیم کلی چرت و پرت خردیم اومدیم راه انداختیم؟؟؟؟ ولی کلشو خودم و داداشم خوردیم؟؟؟؟ یه دونه هم نفروختم!؟!؟!

بقالی !!!
 
  • لایک
امتیازات: WORM

Blest Girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
262
امتیاز
2,202
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1391
رشته دانشگاه
هوش مصنوعی و رباتیک
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

این گند مال همین 2-3سال پیشه!!!
دوستم هرروز یه فلاسک کوچیک می اورد که توشو اب یخ میریخت،یه روز وقتی از سر صبحگاه رفتیم تو کلاس من برای اینکه دیر نشه و معلم نرسه و به خاطر اینکه تشنم بود خواستم از این فلاسکش اب بخورم،چون لیوان همرام نبود فلاسکو از بالا گرفتم که مثلا اب خنک برزه تو دهنم بخورم!!!من تا فلاسکو بردم بالا،همین طور که قطرات اب به صورت اسلوموشن(حرکت اروم)میومد طرفم،دوستم داد زد که اب جوشه!!!!
اما دیگه کار از کار گذشته بود،فقط این شد که من خالیش کردم تو کلاس سریع و دویدم سمت ابخوری...
سه طبقه رو که میرفتم پایین(اولاش)داغ بودم دردشو نمیفهمیدم،اما بعد چند دقیقه از شدت درد رو زمین جلوی ابخوری دراز کشیدم...
مدرسه ی ابله ما هم(راهنماییم فرزانگان نبود)منو نبرد دکتر،نمیدونم پول بیمه رو واسه کی میگیرن...
انقد صبر کردن تا بابام رسید...دکتره هم تا دهنمو دید ضعف کرد خودش و بهم دیازپام داد...کلا خواب بودم...
تا دو روز هم مدرسه نمیرفتم و تا دو ماه هم زبونم میگرفت(به خاطر سوختگی روش)
 

pouya442

کاربر فعال
ارسال‌ها
50
امتیاز
4
نام مرکز سمپاد
شهيد چمران
شهر
مشهد
مدال المپیاد
يادم نمياد
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من وقتي بچه بودم با يه دختره دعوا كردم تو كوچه طرف همسايه ديوار به ديوارمون بود!!؟!!!!
ولي اون بزرگتر از من بود!!؟!!!!
خلاصه خوب خوردم ولي فرداش برا تلافي رفتم ساعت 3ظهر اينقدر در خونشون در زدم كه اخرش باباش امد دم در كه كدوم...بود كه اينقدر در زد!!!؟!!!؟!؟!؟!؟؟!؟!
فرداش باباي دختره منو تو خيابون ديد و گفت نميدوني كي بود كه در ميزد؟
منم گفتم نميدونم
باز با دختره دعوام شد!!؟!!!
ايندفعه رفتم از تو كوچه يك اجر برداشتم سا عت 2نصف شب از تو خونمون انداختم تو خونشون دقيقا خورد تو شيشه ماشينشون
باباش فهميد كار من بوده فرداش گوشمو همچين تو كوچه كشيد كه ...
 

pouya442

کاربر فعال
ارسال‌ها
50
امتیاز
4
نام مرکز سمپاد
شهيد چمران
شهر
مشهد
مدال المپیاد
يادم نمياد
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

گازوييل به جا اب غوره خوردم :D :-&
 

Legend

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,329
امتیاز
2,204
نام مرکز سمپاد
علامه حلی بدون شماره!
شهر
طهرون
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از pouya442 :
گازوييل به جا اب غوره خوردم :D :-&
خوش باحالت؟!؟!

بابا تو خوبی رفیقه من جلومون آب اکسیژنه خورد!؟!
 

Kimiaj

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
7
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من یه گند بزرگ زدم!!! البته خوب کاری کردم. یه پسر دایی داشتم که خیلی تو نخه یکی از اعضای فامیل بود و داشت اینو پای تلفن به دوستش میگفت و منم شنیدم. و .... خب بچه بودیم دیگه!!! رفتم گذاشتم کف دست ، نه تنها دختره، بلکه حتی داییم!! :-"
و داییم هم یه حاله اساسی ازش گرفت که چرا در 15 سالگی به جای درس و مشق، چشمش دنباله دختر مردمه!!؟؟؟!
خیلی کار بدی بود؟؟! :-? :-?
 
بالا