تقریبا5سالی داشتم
)) 
سنگو مزنم و چون نشونه گیری خوب نداشتم 
سنگ مخوره به کلش و منم دبدو فرار 
ولی وقتی گشنه ام می شده باید حتما بعد شیر خوردن من !یکی منو بغل می کرده باهم بازی می کرده وگرنه جیغ بنفش تقدیمشون می کردم تاقبل از اینکه خونشو رنگ کنه این اثار به یاد ماندنی رو دیدم خودم تو کفش موندم!خلاصه اینکه مامانم فک می کنه کار خواهرم!خواهرمو می زنه می گفتن رونهای بچتونم مثل رون های یه مرغ چاق می مونه 
خواهرت راضیه ست؟به نقل از آبجي مرضيه :
خیلی تیزهوشه همیشه ایده های نوین میده 
[-( 
یا ابولفضل 4/5 کیلو من بیچاره 2/700 کیلو بودم البته عمم هم به دنیا اومد 4/600 بوده احتمالا استخوان بندیتون درشتهبه نقل از !Baran! :گویا در زمان بدنیا امدنم به قدری چاق بودم که دکتر زنان کف می کنه می گه نمی شه بچه رو طبیعی بدنیا اورد وزن بنده4.5 کیلو بوده
هنوز پامو بلند نکرده بودم که تلویزیون چپه شد و دستگیره ی در از جاش در رفت. :-s :-s :-s :-s تا دو روز بعدش تو گوشی بود که می خوردم!!!!! تا بالاخره یه جا تو برف گیر کرد!!! وقتی ورش داشتم داشت لبخند میزد..... منم هیچی به رو مبارکه نیاوردم!!!! و من هم گریم گرفت
شما بله چون دخترین ولی پسر که آرایش کنه.................../به نقل از Mαζsα :من جای تو بودم به اون پسره ی پرو ه حرف میزدم تا عمر داره یادش نره
( چقدرم که حالا بزرگ شدیم و دیگه هم اصلا ادامه نداره جووون خودم !! ) من به اون پرت میکردم و اون به من ! بعد این داداش من که جلوی آینه دراور بود در یک حرکت نا جوان مردانه جاخالی داد یهو !!! 
:-s :-ss #-o تو پارک هم اومدن دنبالمون !! ولی ما رفتیم پشت درخت ها و اینا قایم شدیم که پیدامون نکنن !! تصمیم گرفتیم به آغوش گرم خانواده برگردیم و دیگه کاری که عرضه اش رو نداریم انجام ندیم !!! فقط هزینه ی آینه به اون عظمت رو از ماهیانه مون کم کردن !! چند ماهی دیگه ماهیانه دریافت نکردیم !! 
ارهبه نقل از فائزه.م :خواهرت راضیه ست؟
---------------------------------------------
همین چند هفته پیش با چاقو رفتم تو پای خواهرم
خدا رو شکر زانو بود زخمش عمیق نشد
داشتم طناب دور سبزی ها رو باز میکردم اصلا هم حواسم نبود
خواهرم هم دقیقا جلو سبزی ها نشسته بود
یهو طناب پاره شو و چاقو رفت تو زانو خواهرم #-o
تا چند ثانیه همه تو شٌک بودیم
البه پاش فقط به صورت یک نقطه خونی شد ولی صحنه خیلی وحشیانه بود
