گند های دوران كودكی

فـ ـاطـ ـ يما!

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,736
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مش‍‌هد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
هنر اصفهان
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : گند های دوران كودكی

شايد براي شما هم اتفاق افتاده باشه:
كلاس اول كه بودم يكي ازين بچه ها يه پاك كن دوطرفه داشت كه يه طرفش آبي بود يه طرفش نارنجي ، طرف ِ ابي هم مال ِ خودكار بود! يادتونه؟
اون بچه هم همش پز پاك كنش ُ مي داد يه بار با التماس اين پاك كنُ گرفتم بعد از طرف ِ خودكاريش اومدم پاك كنم دفترم مثل چرك وا رفت...چقدرم سيا شد!
+ حرصم گرفته بود از دستش منم شرو كردم به كشيدن موهاي دختره!
 

S...4Rmahtab

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
126
امتیاز
399
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
پاسخ : گند های دوران كودكی

یه بار که بچه بودم دختر خالمو اومدم بغل کنم(1سالش بود)خالم گف نندازیش منم گفتم باشه میخوام تابش بدم
گذاشتمش تو تاب،یه دفعه بچه برگشت به عقب که مطمئن شه من هستم یا نه تابش هم برگشت عقب :-s
داشتم سکته میکردم دست و پاش تو این زنجیرای تاب گره خورده بود،به هر زور و بدبختی بود درش اوردم بعدم جلوی دهن بیچاره رو گرفتم که گریه نکنه بردمش پیش خالم گفتم ببخشید خاله جون فکر کنم شیر میخواد! :-"
 

pershia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
416
امتیاز
2,073
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم
دانشگاه
UT\AUT
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : گند های دوران كودكی

این مال خودم نیست ...
ولی دختر خالم ک بچه بوده یه چند تا جوجه رنگی داشته ...
بعد احتمالا تابستون بوده ...
دختر خاله ی منم میاد مهربون باشه، واسه این ک جوجه ها یه حمومی رفته باشن یه پارچ آب رو خالی میکنه رو سر اون بدبختا :D
"بیچاره ها همشون به دیار باقی شتافتند"
 
ارسال‌ها
1,864
امتیاز
10,532
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه تهران
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : گند های دوران كودكی

به نقل از DIAS! :
این مال خودم نیست ...
ولی دختر خالم ک بچه بوده یه چند تا جوجه رنگی داشته ...
بعد احتمالا تابستون بوده ...
دختر خاله ی منم میاد مهربون باشه، واسه این ک جوجه ها یه حمومی رفته باشن یه پارچ آب رو خالی میکنه رو سر اون بدبختا :D
"بیچاره ها همشون به دیار باقی شتافتند"

گفتی جوجه

بچه که بودم دلم میخواست مرگ یه جوجه رو از نزدیک ببینم. برای همین رفتم دوتا جوجه خریدم ( بابام خرید ! ) یه چاله کندم، با کمال آرامش سرشو گرفتم دستم و انقد کشیدم که کنده شد چالش کردم.

دومی رو زنده به گور کردم! ( بچه گیمونم یه چیزی تو مایه های چنگیزخان بوده ! )

بعدشم قهقهه های شیطانی میزدم ! :D
 

Hamid Arani

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
133
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
كاشان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : گند های دوران كودكی

تو دوران كودكي، من هميشه گند مي زدم از شكستن ملاقه و شيشه بگير تا افتادن تو جوي آب خونه ي مادربزرگم.... {-8 {-8 {-8 {-8 آخه من تو بچگيم خونه ي مادربزرگم يا به اصطلاح مامانيم بزرگ شدم.
مادر بزرگ من آرايشگر هس، لباس عروس هم كرايه ميده، بعدن ته اين لباس عروسا يه سيم هس كه حلقه شده تا دامن عروسا گشاد باشه....
من اين سيم ها رو در مي آوردم، بزرگ ترين گندم اين بود كه يه روز يكي از اين سيم ها رو كردم تو پريز برق :O :O :O :O :O بعد نزديك بود خودم و خاله ام پخ بشيم كه اون خاله ام يه پتو انداخت رو من و من اون طرف پرت شدم... خدا رحم كرد... X_X X_X X_X X_X
 

par.b

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
90
امتیاز
116
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رفسنجان
پاسخ : گند های دوران كودكی

من یه بار آمپرسنج بدون اینکه تنظیمش کنم زدم تو برق بندخدا آمپرسنج ترکید!!!! :Dالبته خدا به خودمم رحم کرد!!! X_X
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,423
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : گند های دوران كودكی

بچه که بودم مامان بزرگ خدا بیامرزم هر سال دهه اول محرم تو خونه اش روضه میگرفت. 7 ساله که بودم من و دختر خاله ام هم از مهمونا پذیرایی میکردیم. یه روز جوگیر شدیم رفتیم وایسادیم جلو پنجره، هر کی از تو کوچه رد میشد بهش گیر میدادیم که بیا بالا!بیا اینجا روضه ست!بیا!
یکی از آشناها دیده بود اومد آمارمونو به خاله ام داد :P
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,124
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : گند های دوران كودكی

بچه بودم موهام خيييييييييلى لخت بود. يعنى كلا كش و گير و هييچى نميموند روى موهام!بعد ظاهرا يه بار من رفته بودم تو اتاقم با قيچى و اينا... :-"

مامانم ميگه ديدمت نزديك بود غش كنم !سمت چپم ازش كلا سه سانتى متر موده بودش بعد اون طرف بلند بوده..چترى هام هم از بالاى ابروم تا زير چونه به صورت اُريب.. :-??

عكساش هست اصلا يه وضعيه!!تازه كلى هم پافشارى ميكرد كه خوشگل شدم و به هيچعنوان نميزاشتم به مو هام دست بزنن!مامانم وقتى خواب بودم يه ذره مرتبشون ميكرده..

باوجود تنبيه هاى ترسناك اين اتفاق دوبار ديگه هم تكرار شد ^#^


الان كه دارم فكر ميكنم ميبينم من حدود دوازده سال از مد ِروز جلو بودم! B-)
 

jzm

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
543
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه صنعت نفت
رشته دانشگاه
مهندسی نفت _ مخازن هیدروکربوری
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : گند های دوران كودكی

وقتی سه و نیم سالم بود یه بار در کرم رو باز کردم همه کرما شو مالیدم رو نون دادم بعد بردم دادم داداشم گفتم داداش بیا نون و ماست بعد اونم خوردو بیمارستان و #-o X_X X_X X_X X_X
 

INTREPID

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
146
امتیاز
697
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
92
پاسخ : گند های دوران كودكی

بچه بودم خیلی عجله داشتم زود رانندگی یاد بگیرم ، بابامم یادم نمیداد . هشت سالم که بود ، یه روز ظهر رفتم تو گاراژ
مث همیشه رفتم تو ماشین نشستم . یهو چشمم افتاد به سوییچ ماشین ;;)
بابامم جلوی ماشینو چسبونده بود به دیوار :-"
ماشینم تو دنده بود ، خو من چه میدونستم دنده چیه !! #-o
استارت که زدم ، ماشین محکم خورد تو دیوار ، کلن جلو ماشین قاب عکس شد ! (<
 

samira16

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
481
امتیاز
3,080
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبد کاووس
مدال المپیاد
ندارم :-&quot;
دانشگاه
دانشگاه گلستان-گرگان
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : گند های دوران كودكی

به نقل از Sh!r!n :
من که گند زیاد زدم ولی بدترینش این بود این بود:
من بچه بودم اصولاً بیشتر شبیه میمون بودم تا انسان...از ستون میرفتم بالا ، شیشه بالای در اتاقمو شکسته بودم تا برم رو اون میله بالاییش بشینم... :D
خلاصه یه بار رفتیم مهمونی خونه دایی مامانم...منم عین میمون از کتابخونه سراسریشون رفتم بالا بعد کتابخونه برگشت!
کل دکورشون، میزاشون، تلوزیونشون خورد شد ...
به هیشکی نگین همه هنوز فک میکنن کتابخونه برگشته رو من :-$ :))
رو منم یه بار کمد افتاده!!! :)) بچه بودم میخواستم عروسکم رو که بالای کمد بود برش دارم قدم نمی رسید یکی از کشو هام رو باز کردم ک برم روش! حالا داداشمم که از من کوچیک تر بود اومد الکی تقلید کنه ازم کمد افتاد رو 2تامون!!ولی بازم چیزیم نشد!!! :D
 

samira16

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
481
امتیاز
3,080
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبد کاووس
مدال المپیاد
ندارم :-&quot;
دانشگاه
دانشگاه گلستان-گرگان
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : گند های دوران كودكی

یه بار بچه که بودم ظهر بود مامانم اینا که خواب بودن رفتم با لوازم آرایشی مامانم رو خودمو دیوارا نقاشی کردم!!! :-" کل سر و صورتمو لباسام رژ لبی شده بود!!!! X_X
 

sheitoon

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
217
امتیاز
862
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
rafsanjan
دانشگاه
ایران
رشته دانشگاه
ارتوپدی فنی
پاسخ : گند های دوران كودكی

تو یه مهمونی خیلی آبرو مندانه تو شلبارم ......... کردم :-[ =)) =)) =))
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,690
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : گند های دوران كودكی

ی بار هسته ی گیلاس تا حلقم رفت :-"
بعد داشتم خفه میشدم...همه چیز سیاه سفید شده بود جدی واسم...
تا رفتم پیش مادرم(ب زور خودمو از اتاقم رسوندم پیششون)و اونا زدن پشتم و بنده تولدی دوباره یافتم :-" #S-:
 

negneg

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
95
نام مرکز سمپاد
farzanegan 4
شهر
طهرون
پاسخ : گند های دوران كودكی

یه بار 3-4 ساله بودم.بعد مامانم منو از مهد اورد خونه.بعد از ظهر که مامانم خواب بود رفتم یه قاشق برداشتم شروع کردم به کندن دیوار.وقتی مامانم بیدار شد فقط چندتا قاشق مونده بود برسم به خونه همسایه...... :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ >:p >:p >:p >:p
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : گند های دوران كودكی

وقتی 2 3 ساله بودم یه بار رفته بود تو میز تلوزیونی نشسته بودم مامانمینام کلی دنبالم گشته بودن ولی پیدام نکرده بودن مامانم میگه وقتی دیدیمت داشتی میخندیدی :D
 

s.pegasus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
825
امتیاز
3,937
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تـهـران
دانشگاه
تهران غرب
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : گند های دوران كودكی

دختر عمم جدیدا کارتون زیبای خفته رو دیده
بعد الان هر وقت عمم می خوابه میره لباش رو بوس می کنه و می گه الات بیدار میشه :))
وقتی کارتونه بدون سانسور نشون بچه میدن همینه دیگه
 

anahita_ashg

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
260
امتیاز
1,240
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
همدان-رشت
پاسخ : گند های دوران كودكی

پرستار پسر عمم میره توی بالکن که لباس آویزون کنه. پسرعمه ی منم میره در رو روش میبنده نمیذاره بیاد بیرون. بعدم بهش میگه تو خیلی زشتی اصلا ازت خوشم نمیاد. طفلکی خانومه تا عصر که عمم بیاد خونه تو بالکن زندانی بود.
یعنی عجب دوره زمونه ای شده... :O
+
مامانم میگه من زمان بچگی علاقه ی زیادی به پیچ و پریز داشتم. :D تا حدی که 3،4 بار دقیقه ی 90 نذاشتن پیچ رو بکنم تو پریز.
 

sara4

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
165
نام مرکز سمپاد
فرزانگان اراک
پاسخ : گند های دوران كودكی

وقتی سه سالم بود یه قیچیو یه آیینه برداشتم ورفتم پشت مبل موهامو کوتاه کردم! :D
وعضشون واقعا وحشتناک شده بود!
بسی هم علاقه داشتم به قیچی کردن لباسام! :D
 

HANIEH.S

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
316
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
الزهرا
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر نرم افزار
پاسخ : گند های دوران كودكی

من یه دفعه یواشکی تیغ برداشتم (چون مامانم نمیذاشت بهش دست بزنم!)
بعد میخواستم ببینم چقدر تیزه که هی همه میگن خطرناکه و اینا بعد خیلی شیک کشیدمش کف دستم :D و شاهد خارج شدن مقدار زیادی خون شدم!!!!!! بعدش اینجوری شدم :-s ولی گریه نکردم که مثلا مامانم دعوام نکنه! :-"
 
بالا