قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

shima.

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
1,207
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

بعضی چیز هارا نمی شود گفت. بعضی چیز هادا احساس می کنید. رگ و پی شمارا می تراشد، دل شمارا آب می کند اما وقتی می خواهید بیان کنید میبینید که بی رنگ و جلاست. مانند تابلویست ک شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد. عینا همان تابلوست. اما آن روح، آن چیزی ک دل شمارا می فشارد، در آن نیست...

چشمهایش - بزرگ علوی
 

Your feline

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,059
امتیاز
16,988
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان
شهر
شهرستان
سال فارغ التحصیلی
105
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

شازده کوچولو کویر را از پاشنه در کرد و جز یک گل به چیزی بر نخورد . یک گل سه گل برگی ، یک گل ناچیز .
شازده کوچولو گفت : سلام .
گل گفت : سلام .
شازده کوچولو گفت : آدم ها کجاند ؟
گل روزی روزگاری عبور کاروانی را دیده بود ، این شد که گفت : آدم ها ؟ گمانم ازشان شش هقت تایی باشد .
باد اینور و آنور می بردشان . نه اینکه ریشه ندارند ، بی ریشگی هم حسابی اسباب دردسرشان شده .
شازده کوچولو گفت : خداحافظ .
گل گفت : خداحافظ .
 

mysterious queen

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
4,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٣
شهر
مش‍‌هد
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی.
اما سال ها طول می کشد تا این را بفهمی
وقتی هم که آخر سر می فهمی اش،
دیگر خیلی دیر شده.
و هیچ چیز بدتر از
خیلی دیر نیست.

سوختن در آب، غرق شدن در آتش / چارلز بوکفسکی.
 

lapUta

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
19
امتیاز
126
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان قزوین
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

«یک‌دفعه احساسِ درونی‌ای به‌م گفت گوردی را بغل‌ کنم و یک‌دفعه احساسِ درونی‌ای به‌گوردی گفت مانعم بشود. گفت:"احساساتی نشو!"»
خاطرات صددرصد واقعی یک سرخ‌پوست پاره‌وقت | شرمن الکسی | مترجم: رضی هیرمندی |
 

ali lolo

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
26
نام مرکز سمپاد
علامه حلی یک تهران (دوره اول)
شهر
تهران
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

5 امتیاز از گریفیندور کم میشه چون یک دانش آموز غیر قابل تحمل داره که علامه دهر هم هست. :)) :لایک :لایک :لایک <D=
پروفسور سوروس اسنیپ خطاب به هرمیون گرنجر(هری پاتر کتاب سوم
 

NT

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
1,122
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
NEYSHABUR
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
Amirkabir University of Technology
رشته دانشگاه
computer eng.
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

این که پنداشته میشود بهترین پیوند ها بر پایه ی دمسازی-یا تضاد- بنا میگردد اشتباه است. نه این و نه آن بلکه بر پایه ی یک جنبش درونی چیزی مانند این که"من خودم انتخاب کرده ام ، میخواهم و عهد میکنم." اما عهدی که خوب آب دیده بود ."تو را من دارم و اکنون دیگر نه قادرم تو را پس بدهم و نه خؤد را پس بگیرم. از این که بگذریم تو آزادی که هرکه را که بخواهی دوست بداری و آنچه پسند توست بکنی، هر دیوانگی که دلت خواست و اگر هم به سرت زد و لازم افتاد یک جنایت کوچک(اگر چه خوب میدانم که تو چنین کاری نخواهی کرد ولی با همه این ها...!) هیچ چیز تغییری در پیمان ما پدید نخواهد آورد......."
توضیح را بر عهده ی هرکس که خواست میگذارم.......!این چیزی است که مربوط به دیگران است، به خود انها ربطی نداشت، آنها خاطرشان اسوده بود ، اعتمادی مطلق به یکدیگر داشتند باقی مردم خود دانند....!
آنها هر کاری که از ایشان سر میزد چون این کار نمیتوانست به محبت دو جانبه شان آسیبی برساند ، پیشاپیش و با چشم بسته آن را به همدیگر میبخشیدند. شاید این امر چندان با اخلاق راست نمی آمد ولی به جهنم...!! پیرور از اخلاق بماند برای وقت دیگر.......



جان شیفته- رومن رولان
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(&#39;) امیــ(&#39;)
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

آدم‎های خوشگـل یا آدم‎هایی که خیال میکنند خیلی زرنگنـد همیشه از آدم تقاضای لطف‎های بزرگ دارند. آن‎ها چون برای خودشان می‎میرند خیال می‌کنند دیگران هم برایشان می‎میرند.خیلی بامـزه است.

ج.د سالینجر- ناطور دشت
 

MAHia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
536
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
فَرزانـگانـ‌ـ ـیک
شهر
کرمان‌
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
باختم بهش... :دی
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آن ها را همان گونه که یک بار اتفّاق افتاده اند، فقط تنها به خاطر آورد.

عقاید یک دلقک/هاینریش بُل
 

Ali Kh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
394
امتیاز
2,186
نام مرکز سمپاد
تیزهوشان شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه گرگان
رشته دانشگاه
زیست شناسی جانوری
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

آیا چشم های فریبنده یک مار، کبوتر را مجذوب و مفتون نمی کند؟
کلبه عمو تم، هریت بیچر استو
 

mahnia1390

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
95
امتیاز
550
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
JHM
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

به همین سادگی آدم اسیر می شود و هیچ کاری هم نمی شود کرد. نباید هرگز به زنان و مردان عاشق خندید. همین جوری دو تا نگاه درهم گره می خورد و آدم دیگر نمی تواند در بدن خودش زندگی کند، می خواهد پر بکشد

سال بلوا | عباس معروفی
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

شازده کوچولو:
از کجا بفهمم وابسته شدم؟
روباه:
تا وقتیکه هست، نمیفهمی ...

شازده کوچولو | آنتوان دوسنت اگزوپری



مهم نیست اكنون زندگی ام چگونه میگذرد ،

عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور میکنند و باعث لبخندم میشوند !

خاطرات من| پابلو نرودا
 

uranuscelona

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
820
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
فرز2
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

خراب بماند ده، راستی ادم های دهاتی خیلی بی کمال بی معرفت می شوند. واضح تر عرض کنم: ادم های دهاتی دور از جناب، دور از جناب، بی ادبی می شود، حیوان درست حسابی اند. ما دهاتی ها تا شهر نرویم ادم نمی شویم. چشم و گوشمان باز نمی شود. واقعا خدا بیامرزد شاعر را که درست فهمیده که گفته:

ده مرو، ده مرد را احمق کند


و جای دیگر گفته:

مرغ، دم سوی شهرف سر سوی ده
دم این مرغ از سر او به


مثلا همچو بگیریم ادم صبح تا شب بیفتد عقب گاو، گوسفند، بز، میش و دور از رو، مثلا عقب الاغ هم بیفتد و شب تا صبح هم با همین ها سر و کله بزند، دیگر همچو ادمی چه خواهد شد؟
خدا بیامرزد شاعر را که گفته است «همنشینم به شود تا من ازو بهتر شوم». شب از مزرعه بر میگردند. نان ساجی را می ریزند توی اشکنه قورمه. یک گاودوش هم اب چشمه میگذارند پهلوش. حالا ببین با چه به به و چه چهی میخورند که والله هیچ حاجی شیخ هم سینه ی جوجه و افشرده ی اب لیمو را به ان لذت نمیخورد.
بعد از شام هم جمع میشوند دور هم. چه خبر است؟ شب نشینی. زنیکه شب چره بیار. یک ظرف بزرگ نخود و یک جوال گندم برشته میریزند روی کرسی.

...

چرند و پرند_علی اکبر دهخدا
 
ارسال‌ها
919
امتیاز
4,416
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
تهران
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

اینشتین : در زندگیم سه تحقیر بزرگ رو شناختم:سالخوردگی,جهل و بیماری. خوشبختانه چیزی وجود داره که به هر سه پیروز میشه.
ولگرد : اون چیه ؟
اینشتین : مرگ...
----
اینشتین : دوچیز بی نهایته :جهان هستی و حماقت بشر. تازه در مورد جهان هستی کاملا مطمئن نیستم .


خیانت اینشتین - اریک ایمانوئل اشمیت - ترجمه شهلا حائری
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,395
امتیاز
22,811
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

"زن با یک دست گهواره را و با دست دیگر دنیا را تکان می دهد"

من زنده ام صفحه 271 معصومه آباد!

اینجا بقیه جمله های کتاب ک دوس داشتمو نوشتم! :)
 

erfaWn

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
85
امتیاز
690
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
لاهیجان
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

باید تحمل کنم ، هدف از خودگذشتگی ها رو توجیه میکنه

آرتمیس فاول - پارادوکس زمان
 

آنتیگونه مذکر

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
113
امتیاز
252
نام مرکز سمپاد
میرزاکوچک خان
شهر
رشت
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

سرانجام گروه چهارم (یعنی نادر ترین گروه) می آید. کسانی که در پرتو نگاه های خیالی موجودات غایب زندگی می کنند.ا فراد این گروه اغلب در رویا به سر می برند. فرانز را باید جز این گروه شمرد. او اگر تا مرز کامبوج طی طریق می کند فقط و فقط به خاطر سابیناست. اتوبوس در جاده تایلند تکان تکان می خورد و او نگاه طولانی سابینا را بر خود احساس می کند.


بارهستی - میلان کوندرا
 

یه نفر!!!

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
391
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد
شهر
مشهد
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

یکی از آشنایانم گفت که شنیده این " خواننده ی فولک " در حقیقت یک بپتیست اهل آلاباماست. پسر ، عجب حقه بازی است.
.
.
.
این اتفاق مرا یاد وقتی انداخت که هنگام غذا دادن به یک سنجاب در پارک پو ناگهان متوجه شدم که دارم به یک موش غذا میدهم . موشی که در نگاه اول سنجاب به نظرم آمده بود .
باید از اشتباهات درس گرفت . این حقه باز فکری به سرم انداخت . از آدم های رذل هم میشود چیز یاد گرفت.

اتحادیه ی ابلهان _ جان کندی تول

ترجمه پیمان خاکسار
 

مانانائیل

کاربر فعال
ارسال‌ها
55
امتیاز
261
نام مرکز سمپاد
bhshti
شهر
rs
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
rs
رشته دانشگاه
nd
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

به نقل از مـَهیا :
هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آن ها را همان گونه که یک بار اتفّاق افتاده اند، فقط تنها به خاطر آورد.

عقاید یک دلقک/هاینریش بُل

این کتاب پره ازین جور جمله ها و "ایده" ها... چن تاش که یادمه:

مردم یا متوجه منظور من می شوند،یا نمی شوند،من مفسر نیستم...


- شما اصلا حرف حسابتان چیست؟
+ کاتولیک ها مرا عصبانی میکنند،چون انها انسانهایی غیر منصف هستند.
- و پروتستان ها؟
+ انها هم با وجدان مغشوس و تبعیت کورکورانه مرا مریض میکنند
- و کافرها؟
+انها حوصله ام را سر میبرند،چون فقط درباره خدا صحبت میکنند.


تظاهر و چاپلوسی میتواند شرافتمندانه ترین نوع برخورد در بین افراد دروغگو و ناصادق باشد...
 

iarsham

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
7,575
نام مرکز سمپاد
َ
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
تهران (هنرهای زیبا)
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

«کارم که تمام می شود و می روم تو رختخواب، همیشه با خودم می گویم کاش از خواب بیدار نشوم.کاش همانطور بخوابم.»
_________________________________

«هروقت اینجور فکر ها به سرم میزند ترس برم میدارد و نفسم سنگینی می کند. می دانی خیلی راحت تر است که به تناسخ عقیده داشته باشی. شاید در زندگی بعدی به صورت موجود ناجوری در بیایی. اما حداقل میتوانی تصور کنی که چه جوری می شوی. مثلا یک اسب یا یک حلزون. اگر هم یک چیز ناجور باشد شاید دفعه بعدی اش خوش شانس تر باشی.»[nb]تو یه قسمت از کتاب دو نفر درباره ی تناسخ صحبت میکنند و این دیالگ یکی ازون دو نفره[/nb]


پس از تاریکی - هاروکی موراکامی
 

arezoo.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,808
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
فقط نه فصل مورتیمر خوندم......
پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون

تو هیچ چیز یاد نگرفته ای؟حتی با نزدیک شدن مرگ؟دست بردار از این فکر که تمام مدت مزاحمی،که شخص کنارت را اذیت میکنی.اگر مردم از تو خوش شان نیاید،می توانند اعتراض کنند.واگر شهامت اعتراض ندارند،مشکل خودشان است.

نوع بشر این طوری است.تقریبا تمام احساسات خودمان را با ترس عوض کرده ایم



ورونیکا تصمیم میگ یرد بمیرد-پائولو کوئیلو
 
بالا