حافظ

[N.M]

پاسخ : حافظ

بچه ها ، از گنجورم ميشه استفاده كرد . حاشيه‌هاي خوبي داره !
شعرِ بعدي

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست
آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست
و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست
گر غالیه خوش بو شد در گیسوی او پیچید
ور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوست
بازآی که بازآید عمر شده حافظ
هر چند که ناید باز تیری که بشد از شست

 

[سعید الوند]

پاسخ : حافظ

ممنون که تاپیک رو از خاک خوردگی درآوردی. :)
فایل صوتی غزلگذاشتم فقط لطف کنید این شعر رو با نظم بیشتری پیش بریم.... به نظر من هر روز یه بیت رو بررسی کنیم و این کار رو از جنبه های مختلف انجام بدیم مثلا بررسی آرایه ها یا بررسی تاریخی غزل یا .... (موافقید؟؟)
اگر هم کسی یه روز نیاد سایت؛ میتونه نظرش در مورد بیتای قبلی رو بگه( با اینم موافقید؟؟)
دانلود فایل صوتی این غزل:
http://snd.tebyan.net//hozeh/soundgallery/hafez/27.wma
نستعلیق:
http://www.1doost.com/Files/Hafez/png/027.png

 

[N.M]

پاسخ : حافظ

ممنون ، اين فايل صوتي خيلي كمك ميكنه .
خب ، بيتِ‌اول اينه :
در دير مغان آمد يارم قدحي در دست
مست از مي و ميخواران از نرگس مستش مست

آقا پیر مغان رو بریم دیگه
مغ ها در اصل طایفه ای از ماد بودن که امور مذهبی رو داشتن بعد از زرتشت هم اینکاره بودن دیگه یعنی جد اندر جد آخوند!
مغ بمعنی روحانی زرتشتی استفاده میشه پیر مغان هم که سردسته است
حالا تو اشعار عرفانی پیر مغان معمولاً نقش راهنما رو داره .میشه گفت واسطه بین حق و خلق ،پیامبر،امام،مرشد،ولی و...

خب ، معنيِ بيت چي ميشه ؟ چيُ ميگه‌؟

 

[sk1v]

پاسخ : حافظ

ملت میرن تو گنجور اسمشونو سرچ میکنن

میتونیم عرفانی معنیش کنیم یا عادی . عرفانیش میتونیم بگیم محبوب ما که دارای معرفت الهیه
به جمع رهجویان اومد و همه از اون بهره مند شدن

×نرگس : نه بخدا اتفاقي اومد ‌

 

[sahere]

پاسخ : حافظ

من فک میکنم بعضی ابیات جای یک روز صحبت کردن نداشته باشن ها

با معنی عرفانی کیوان خان موافقم

خب چرا گفتن میخواران از نرگس مسته یار من مست شدن؟
منظورم اینه که نرگس مست چرا به معرفت الهی تشبیه شده؟

 

[F@temeh]

پاسخ : حافظ

منم با آقا کیوان موافقم، ینی اینکه این یارش خدارو میشناخته و بقیه هم که به اون نگاه میکردن به شناختِ خدا میرسیدند و اینا

کلن منظورِ حافظ از این می و مستی و اینا شناخت و معرفت الهی بوده و از اینها برای تشبیه استفاده کرده.ینی تو همه ی شعراش اینجوریه (چی گفتم )
این میخواران فک کنم ینی ایناییکه خواستارِ شناختِ خدا بودند ، یارِ حافظ رو که میبینن دیگه کلن مست میشن ینی از معرفتِ اون بهره مند میشن.( حتی نباید 1 درصد هم احتمال بدید که همونی که آقا کیوان گفت رو من گفتما ^#^ )

 

[سعید الوند]

پاسخ : حافظ

در دير مغان آمد يارم قدحي در دست
مست از مي و ميخواران از نرگس مستش مست

خب به نظر من اگه بخوایم ظاهری نگاه کنیم....:
میگه که یار با قدحی که در دست داشت وارد دیر مغان شد(روی این ترکیب دیر مغان هم میشه بحث کرد ها خودم مفهومش رو نمیفهمم) درحالیکه به خاطر می که خورده بوده(از همون قدحی که تو دستشه) مست بوده و بچه های دیر هم با دیدن چشمای مستش مست میشدند (فکر کنم دلیل اینکه چشم مست رو به نرگس تشبیه میکنند زردی اونه)

در مورد دیر مغان تو شعر حافظ کسی چیزی میدونه فکر کنم منظور حافظ جایی باشه که مردم رسما مذهبی اونجا باشن و خرابات جاییه که عارف های بی ریا و گمنام هستند.

 

[سعید الوند]

پاسخ : حافظ

من فک میکنم بعضی ابیات جای یک روز صحبت کردن نداشته باشن ها

مخالفم؛ میبینی که روزی یه بیت هم پیش نمیره فکر میکنم امروز و فردا رو بیت دوم بحث کنیم بهتره

در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست

راستی اول بیاین آرایه های بیت رو پیدا کنیم، شاید به فهم و بررسی کمک کنه

 

[سنگین دل]

پاسخ : حافظ

پارازیت:
قال استاد الهی قمشه ای:
اگر خوبان پارسي گو بخواهند از مجموعه سخن پارسي تنها و تنها يك دفتر را برگزينند ، ديوان حافظ گوي سبقت از همه خواهد برد از آنكه شرح مجموعه گل در آنجاست و آن لطايف كه از لعل سخنگوي عشق در اين ديوان گرد آمده است در هيچ سفينه اي يافت نمي شود.

 

[sahere]

پاسخ : حافظ

در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست

راستی اول بیاین آرایه های بیت رو پیدا کنیم، شاید به فهم و بررسی کمک کنه

معنیه لغوی:
نعل اسب یار مثله ماه نو ئه و انقدر یار رعنا و قد بلنده که بلندی صنوبر به چشم نمیاد

همش تشبیه بود دیگه...

فک کنم میخواد مرتبه و درجه معشوق رو بگه و رعنایی اونو (احتمالا کنایه از زیبایی و کمالاته چون توی بیت قبل میگه یارش غرق در معرفت الهیه و صنوبر نماد دعا و نیایش و ایناس ) با صنوبر مقایسه میکنه و مقام ماه رو کمتر از نعل اسب اون میدونه که بازم واسه ترفیع درجه معشوق به کار برده ...


نیمیدونم درستن اینا؟

 

[سعید الوند]

پاسخ : حافظ

معنیه لغوی:
نعل اسب یار مثله ماه نو ئه و انقدر یار رعنا و قد بلنده که بلندی صنوبر به چشم نمیاد

همش تشبیه بود دیگه...

فک کنم میخواد مرتبه و درجه معشوق رو بگه و رعنایی اونو (احتمالا کنایه از زیبایی و کمالاته چون توی بیت قبل میگه یارش غرق در معرفت الهیه و صنوبر نماد دعا و نیایش و ایناس ) با صنوبر مقایسه میکنه و مقام ماه رو کمتر از نعل اسب اون میدونه که بازم واسه ترفیع درجه معشوق به کار برده ...


نیمیدونم درستن اینا؟

به نظر منم همیناست... اما معنی عرفانیش چی؟
اگه بخایم در ادامه ی بیت قبل و پیش از بیت بعد معنیش کنیم دقیقا چی اضافه میکنه؟ به جز ادامه ی توصیف یارش؟
تو مصرع اول چه ربطی بین نعل اسب یار و ماه نو هست که باعث شده اینو توی شعر بیاره؟

 

[sahere]

پاسخ : حافظ

به نظر من هیچ چیز خاصه دیگه ای نمیخواد بگه اینجا...صرفا یه سری تشبیه و تعریف و تمجید

 

[sk1v]

پاسخ : حافظ

در مورد دیر مغان تو شعر حافظ کسی چیزی میدونه فکر کنم منظور حافظ جایی باشه که مردم رسما مذهبی اونجا باشن و خرابات جاییه که عارف های بی ریا و گمنام هستند.

مخالفم! مغ مسلمون نیست که تعبیر به مردم رسمآ مذهبی کنیم شیخ و صوفی و مفتی و قاضی نیست که!
اون طور که من حس میکنم دیر مغان شأنش بالاتره از خرابات چرا که پیر و راهنما اونجاست و یه مسأله دیگه اینه
که بنظر میاد اونجا شراب پدر و مادر داری تهیه میشده[nb]خود همین حافظ میگه:
شراب خانگی‌ام بس، می مغانه بیار[/nb] و در حالیکه در خرابات نوشندگان جمعند!
یعنی دیر مغان از نظر معرفتی برتری داره
===
منم مفهوم عارفانه ای بذهنم نمیرسه برای بیت دوم ستایش محبوبه
البته یه مطلبی بذهن من میاد اونم اینه که ماه غیر از بلند بودن نورانی هم هست!
یعنی نعل اسب یار ماه نوئه (باید هلال باشه دیگه) پس یار خیلی بلند مقامه و همون نعل اسبش هم
عادی نیست و پاک و درخشانه(ماه نو نورش خیلی زیاد نیست ولی بهز حال یه چی هست دیگه )
مصرع دوم هم ستایش معشوق دیگه و اینکه سرو که نماد بلندیه در برابر یار پسته چه رسد ببقیه!
(مدیونی فک کنی فقط حرف ساحره رو تأیید کردم )

 

[F@temeh]

پاسخ : حافظ

آقا این حافظ همه ی جاهای معنوی رو میگه دیرِ مغان. درواقع محلِ عبادتِ آتش پرست هاست. مُغ ینی آتش پرست، یا پیشوای آتش پرستا

 

[سعید الوند]

پاسخ : حافظ

آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

اول:چند تا آرایه پیدا کنیم بقیه اش رو هم شما بگین
"به" و "چه" جناس دارند و هست ها و نیست ها هم تضاد. از طرفی فکر کنم هست ها با هم و نیست ها با هم علاوه بر آرایه تکرار، قلب هم دارند.

دیگه چی؟

 

[T@RAN€H]

پاسخ : حافظ

ببینید شما که میخواین معنی اشعار حافظ رو بگید باید توجه داشته باشید که :

۱.یه سری از اشعار عاشقانه هست . خیلی‌ سعی‌ شده عارفانه معنی‌ بشه اما واقعا در وصف یه شخصیت انسانی‌ هست

۲. یه سری دیگه از اشعار مال زمانی‌ هست که حافظ در جوانی به سر میبرده ، اون موقع " صوفی " بود نه "عارف" .. حالا این که این دو تا چه تفاوتی‌ دارن خودش یه بحث خیلی‌ زیادی

 

[ریـحـانـه]

پاسخ : حافظ

آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

اول:چند تا آرایه پیدا کنیم بقیه اش رو هم شما بگین
"به" و "چه" جناس دارند و هست ها و نیست ها هم تضاد. از طرفی فکر کنم هست ها با هم و نیست ها با هم علاوه بر آرایه تکرار، قلب هم دارند.

دیگه چی؟

مگه آرایه ی قلب این نیس که یه کلمه ای باشه و عکسش اورده شه ؟
مثلا در بر و بر در !
هستُ نیس برعکس هم نیستن که !

@ سکوت : قبول دارم ولی اون بحث خیلی تخصصیه . ما در حد خودمونم اینا رو تحلیل کنیم خوبه !

 

[سعید الوند]

پاسخ : حافظ

مگه آرایه ی قلب این نیس که یه کلمه ای باشه و عکسش اورده شه ؟
مثلا در بر و بر در !
هستُ نیس برعکس هم نیستن که !

@ سکوت : قبول دارم ولی اون بحث خیلی تخصصیه . ما در حد خودمونم اینا رو تحلیل کنیم خوبه !

هست و نیست به ذات تضاد دارن ولی قلبش اینجاست که تو مصرع اول، اول هست اومده بعد نیست و تو مصرع دوم برعکس!(فک کنم)

 

[brano]

پاسخ : حافظ

اگه اجازه بدید بریم سراغ غزل بعدی
(یعنی جای اینکه یه بیت یه بیت درباره اشعار حرف بزنیم یه غزل یه غزل فهم شعریمون هم بالا میره )

من خودم خیلی اینو دوست دارم
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

 

[Toobiii]

پاسخ : حافظ

راستی از یکی که ادبیات حالیشه پرسیدم "مغ" کیه گفت تو شعرای حافظ یعنی شراب فروش...