تکست‌هایِ ماندگار

نارنجی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
321
امتیاز
5,076
نام مرکز سمپاد
فرز۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
صنعتی اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
تکه های دلی که عاریه بود
شعر کردم به عشق دادم و رفت
حوا _همایون شجریان
 

amyrsajjad

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
549
نام مرکز سمپاد
هاشمي نژاد 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
23 و 24 امین دوره المپیاد غیر متمرکز دانشجویی - قطب 4
دانشگاه
دانشگاه صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی ژئوتکنیک
اینستاگرام
ای عرش کبریایی چیه پس تو سرت؟
کی با ما راه میایی جون علی اصغرت ؟
نامجو
 

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هشیارش کند
ای آفتاب آهسته نه پا در حریم یار من
ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند

شجریان آلبوم دلشدگان پاسبان حرم دل
 

denira

کاربر خیلی سالخورده انجمن
ارسال‌ها
77
امتیاز
1,623
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Zhd
سال فارغ التحصیلی
1399
مدال المپیاد
ریاضی
رشته دانشگاه
فیزیوتراپی
یه حرفهایی همیشه هست که از درد توی سینه ست

مثه فریاد نسلی که پر از عشق پر از کینه ست

پر از نا گفته هایی که خیال کردیم یکی دیگه

دلش طاقت نمیاره همه حرفامونو میگه

همیشه آخر حرفا پر از حرفای ناگفته ست

همیشه حال ما اینه همیشه دنیا آشفته ست...
 

A M I N

کاربر فوق تصور
ارسال‌ها
3,910
امتیاز
37,983
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
فرصت ها می بینن اون جلوتر رو

که می شمارن بی فایده نفس های آخر رو.

کیان پور تراب - نفس آخر
پ.ن:کل متنش همین بود.
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
تو چه باشی چه نباشی غمِ تو جانِ مرا، جانِ مرا می‌گیرد
بُتِ چشمانِ تو، چشمانِ تو ایمانِ مرا می‌گیرد
هرکه با بغض شبی پرسه زده، پرسه زده حالِ مرا می‌فهمد
تهِ فنجانِ تو دیوانگیِ فالِ مرا می‌فهمد
فرض کن،
فرض کن آخرِ این قصّه جُدایی باشد
من که کافر شده ام، شاید خدایی باشد .. :‌)

سهیل مهرزادگان-پرسه
 

نارنجی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
321
امتیاز
5,076
نام مرکز سمپاد
فرز۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
صنعتی اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
مدار صفردرجه _علیرضا قربانی
 

Kda1998

كيميا ام ديگه :-؟
ارسال‌ها
505
امتیاز
24,179
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
دوماد ما باید شازده باشه
عاشقونه دلو باخته باشه
واسه عروس دلنازک ما دو سه ملیونی اندوخته باشه
یکیشون خیلی خوبه
یکیشون خیلی خوبه
همگی بگین ماشالا
ماشالا
خدا قسمت بکنه
خدا قسمت بکنه
برای شما ایشالا
ایشالا

داماد-شماعي زاده
ساعت؟ ٢:٣٢ بامداد
#يادگاري
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
اگه گفتم که مِثلِت هست زیاد
فقط واسه این بود که حرصت دربیاد

#ارتا_کاش بودی
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
من کینه ایم یادم نمیره روزی که رفتی نرو پس
برگردی پس میزنمت با هر دو دست
ارتباطمونو نکنی تو قطع و وصل...

#مهدی جهانی_کینه ای
 

شیخ المثال

کاربر فراموش شده
ارسال‌ها
162
امتیاز
1,512
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نکا
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
هوانوردی
آسون نشو،ای همسفر
ویرون نشو ،ای در به در
منو بگیر،از همهمه
منو به خلوتت ببر

معجزه کن خاتون من ، تولدی دوباره کن
منو ببر به حادثه ، شبو پر از شراره کن

ستاره پر پر میکنی،ای نازنین گریه نکن
پروانه آتش میزنی، تو اینچنین گریه نکن

گریه نکن ای شب زده
ای شب نشین گریه نکن

گریه نکن ، گریه نکن ، خاتون هم گریز من
برای این در به در بی سرزمین گریه نکن
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
قلب منه... نمیزنه.. برا کسی نمیشکنه... اونم... خوابه میدونم
قلب توئه... دست منه.. برای من.. هی میزنه.. حیف که.. من داغونم

#یادته
#مروارید
 

Mo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
2,543
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
Rend - Farshad

پاره کردم پیله ، به پَرت و پَلاها گوش سپردم

پُر شدم از کینه ، با یه تیر توویِ بالم متولد شدم

ولی باز هم پرواز شد پیشه ، پرتاب شد تیشه

به سمتم ، شعر شد شیوه

اسیدِ زبونم حل میکنه رنگِ مصنوعیِ

رویِ بوم نقاشی های زندگی هاتون

منم خلافِ جهت توویِ رودِ جن*گی هاتون

عربده ای گوش خراش از

عمیق ترین جایِ گمشده توویِ روحت

مردِ آینده رو از الآن چه ترس

نگاهم کن وقتی شروع کنم به وزیدن

طوفانِ منو از نفس هات چه ترس

من مجروح پیرهن دریده یِ ترکش خورده یِ

ترک شده توویِ میدونِ جنگم پس تو

منو از نشونه یِ هفت تیرت نترسون

که من خودم صدایِ پنهونِ مرگم

من زائیده یِ دوازدهمین روزِ اولین ماهِ سردم

منو از سرما نترسون

من باعثِ تعبیر نگاه حاصلِ لقاحِ تو و هم بسترتم

تاریخ خیلیا رو تُف میکنه ، ولی من برگی أ دفترشم

هر چی از هرج و مرجم میگذره حس میکنم هنو اولشم

واکسن خورده یِ سمِ نیشِ ارباب توئم

نذاشتم بندازن قَلاده دورم

به اندازه یِ حجمِ صد تا سینه پُرم

تویی که کَندی شلوارتو ، برام بگو از بیمه شدن

تو تَن داده یِ تجاوزی ، برام بکش یه جیغ بلند

هر چی جلوتر میره ، میفهمم که تنها ترم

تو با باد رفتی ولی من دست نمیکشم از باورم

توو مسیرِ عشق از اسطوره ها بی پَروا ترم

توو شروع همه یکسانیم پس من مینویسم از آخرم

تخریب گَر دلخوشیاتم ، از قاصدک رهاترم

تشنه یِ دلخوریاتم ، از نفرت فرا ترم

به روحم پرداختم ، تا ذلت برا تَنم

بیست چهار عیارم پَ نمیکنه طلات خَرم

رشد کردنو از دونه یِ گیاهِ توویِ پِهن خوابیده یاد گرفتم

طوفانِ حماقت وَزید تموم برگامو باطلش کرد

من با بازنده بودن فهمیدم ، مُردن رو

و میونِ گرسنگی خوردن رو

بی شام بیخیالِ خاک شدم وقتی سنگ فرش شد همه جا

من ذره ذره خاک میشم تا زنده نگه دارم ریشه هام

بیخیالِ تقدیر و حکمت ، رقم زننده ام نگو از قسمت

گوشه یِ ذهنت نقش میبندم ، به خاطر بسپار من رِندَم
 
آخرین ویرایش:

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
این شده سرگرمی
نمیخوایم برگردیم
واسه هم سردردیم
بی تو من سردم نی

#لیتو#سرگرمی
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
Change_Xxx Tentaction

Mmm, baby, I don't understand this
You're changing, I can't stand it
My heart can't take this damage
... And the way I feel, can't stand it
 

صال

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,653
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی۲
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
آزاد بجنورد
رشته دانشگاه
پرستاری
Ma_Yahya

جلوی ارباب های چند اینچ
سر خم کردیم
برای هر درخواست پاسخی به جز چشم نیست
گوش به زنگ ایم
آماده واسه هر چیز
کسی مخالفِ حرفی که شنیدیم نزنه حرفی
چشم ها و گوش هامونو بستیم
با دهنِ باز ، فقط میخندیم
دنبال بهونه میگردیم تا که مطرح شیم
که چی اش رو نمی فهمیم
چون رفت و آمد میکنیم
تو مسیر پر عبور و مرورِ اصلی
ریز ترین کار،خوب و بدش به هیچ کسی نداره ربطی
شیک ترین کت شلوار رو تنمون کردیم
باهاش تو منجلاب رفتیم
و مدت هاست
بچه ها ندیدن چیزی به چشم به جز دعوا
همه مبارز ها به امیدِ خوابِ دشمن ، خواب
مهاجر ها میمیرن تو قفس به فکرِ پرواز
ادعای دروغین
که ابراهیم ادب یاد نداده به فرزنداش
بریده میشه سرِ یحیی
به حلاج میخوره سنگ ها
نمیدونم چرا نمیپریم ازین کابوسِ ترسناک
همه حواس ها پرت باز
از این غوغای خاموش
تا روزی که بمیریم
و بیوفته رو زمین قُراضه هامون
خیلی آسون
معادله ی پول با روح
خیلی آسون
فاصله میگیریم از دوستامون
تا که مثلا بشیم آروم
راه عبور رو میپرسه کور از کور
و سر درمیاره اون از جوب
خوشحاله که میشه تشنگی اش رفع زود
همه برده ها مشتاق دنبالِ کارِشون بدونِ دستور
تا بانکا بگیرن سود
نمیتونیم بیاریم خم رو ابرو
میشنویم دورِ هم خبرِ خوش رو از بلندگو
هر آخوری دیدیم میکنیم‌ سَر توش
هر آجری چیدیم برمیداریم
چون کثافتِ نفسمون مارو کرد سرکوب
دینمون فقط رو کاغذ بود
میخندیم وقتی میبینیم هدف هامونو از دور
همه ی حرفامون دروغ
همه دو پهلو
همه شعار
همه سرود
همه کلا پوچ
یه رفتارِ مسموم
که هر روز میشه مسموم تر
بی محلی میکنیم به درمونگر
چاله هارو میکنه گورگن و میزنه پوزخند
فقد منتظریم تا بگذره و بشه روز شب
جعبه جادویی نبود ولی همه رو افسون کرد
وقت طلا بود
ولی کمترین ضرر بود وقت
همه افسرده
همه درمونده ان
کتاب نمیخونن
مگر اینکه مجبور شن
قضاوت میکنیم راجبِ هم از روی صورت
ما همون مردمِ شلوغِ تشنه ی قدرت
همه توی روزمره موندیم
همه توی روزمره موندن
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,606
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
طلایimc
دانشگاه
دامغان
رشته دانشگاه
داروسازی
نموند و رفت تو روزای سخت
منو تنهام گذاشت با خیال تخت
چند روزه که حال من بده
به قلب عاشقم خوشی نیومده

شکسته بازم بغضِ تو گلوم
آخه یه چند تا عکسش افتاده پهلوم
رفت اونی که میگفت دوسم داره
همون که میگفت تنهام نمیذاره

تنهام نمیذاره
تنهام نمیذاره

یه گوشه از اتاق میشینم و همش
یه خاطره میاد تو ذهنم ازش
اون روز آخرُ میاد به خاطرم
که داد زدم نرو بمون به خاطرم
بمون به خاطرم

با اینکه رفت با اینکه تنهام گذاشت تو سختیا
دلم میخواد دوباره بهش بگم که برگرد بیا
برگرد بیا

یادش می افتم و یه بغضی میگیره گلومو خود به خود
از یه جا به بعد میخواستم هی فراموشش کنم نشد
همه بهم میگن اون دیگه رفته دلزده شده ازت
گریه کن ولی به فکر برگشتنش نباش فقط
به فکر برگشتنش نباش فقط
نموند و رفت، امو بند
 

صال

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,653
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی۲
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
آزاد بجنورد
رشته دانشگاه
پرستاری
Marg_Sorena

ز طرفِ راهِ ندیده ها ، سرزمینی به اسم کشف
توان پذیرش یه صدا ، حتی مخالفِ عقیده ها

از طرفِ شکافِ لایه ها ، اوجِ حضورم توی عمق عبورت

تو لمسِ پدیده هاست

از طرفِ کفه یِ برابر ، تا میونِ خنده ها نمیری

از طرف لبی پاره خط گون ، تا گوشاتو از رو صدا نگیری

از سمت جرئت حملِ قامت ، بیدارِ شبونه یِ امانت

از سمتِ چیزی به اسم حقیقت ، آخرین دیوارِ بی ضمانت

من اون فصلِ سردم وقتِ تعویض لباساته ، قیچی باغبون هم زمانی که وقتِ هَرَس تَبَرگاته

از طرفِ نیمه هایِ خالی ، نقشه یِ فرداهایِ خیالی

از طرف درخت های بی برگ ، پایانِ محضِ نونهالی

از طرفِ جنون بارِ ضایعت ، شروع بیماری تا سِرایت

زخم شکنجه ای به اسم دنیا ، از سمتِ تجربه تا روایت

واسه یِ تو دلسرد ، بادِ دوره گرد

منو قبولم کن ، این منَم مرگ

منم آخرین ثانیه ، آخرین هُرم گلویی که باقیه

تویی آخرین حسِ پایانِ وزن ، منم آخرین قافیه

رفتی میونِ دفتر ، خط کِشی نفس گیر بود

نظمو زیر و رو کردی ، روندَنِت توو حاشیه

کوچیک شد خونت ، اما جَهانِت نه

یه زندگیِ دوبارست ، اون شعری که ازت باقیه

گردید به قدّ دستات ، پنجه هاتو توو خاک

جوونه از مشتت ریخت ، وقتی دستاتو وا کردم

توو خاکِ حاصل خیزِ نبودنت که جایِ رشد بود

جشنِ آبیاریِ بودنتو خاطره هات به پا کردن

کِشیدی دست از زنجیر ، این اعتیادو لِه کردی

انزواهایِ پاکیت ، بلند من رو صدا کردن

هر چی از حقیقت دیدی ، صمیمی تر شدی با من

تا صفحه یِ بودنت رو با دستام تا کردم

منم آخرین لحظه ای که توو قامتی ، منم آخرین رنگی که رو شهامتی

آغازِ حالِت رو توو پایانِت انشاء کردم ، زنجیرتو وا کردی دستامو به روت وا کردم

حقیقت شکست بود ، خَم شدم توو زندگی

درِ زندانِ ندیدن رو رویِ دیدنت وا کردن

پایِ برگه یِ حقیقت رو که شکست بود و بس

با دستِ پُر از بویِ پاکی زنجیرت امضاء کردم
 

Mo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
2,543
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
تو بِش میگی مریض - پلاک
[یارا]
دلش می‌خواد آسمون و رنگ بزنه آبی
یه آدم عادی یه عالمه ماهی
بکشه جا ستاره‌ها تو دریای سبزش
پیرمرد خسته رو نیمکت نشسته
تو بش می‌گی مریض خب حق داری یعنی
یه وقتایی کمی از این حد وسط دوره
اون تو سینه‌اش نوره
بدنش تاریک
جسم واس جنسیت رو نوشته‌ها ماژیک
کشید، سپید، سیاه جای فکرش
تو بش می‌گی مریض ولی نمی‌کنی حسش
نمی‌دونی اسمش نه نکردی حسش
تا حالا شده لمس کنی تن خاک رو؟
ژستت نمی‌خوره کثیف شی لباسات تمیزه
یه معیار بد تو ذهنت خوبتم عزیزه
بش می‌گی مریض چون از رو غریزه
یه کارایی می‌کنه که واست عجیبه
عاشق بارونه
عاشق برگه
سرد مث برف سخت مث تگرگ
آب می‌شه تو گرمای عشق یه چشمه
جاری می‌شه رو صورت خیابون زشتت
تو بش می‌گی مریض، ولی...
اون مریض نیست
خیالاتی شده نترس خطری نیست
پودر می‌شه تو وجودش اثری نیست
صدا بارون میاد گل می‌شه و خبری نیست


[بامداد]
میاد صدای بارون رو برگا آروم و دارو تو کیسه
کلید ماشین تو جیبت دست‌انداز
سرع و بگیر و جریمه نشو
رادیو رو روشن کن موجی شد حرفات
ترسو شو تو سطلا پاره کن کیسه
عاقبت گربه‌ی هم‌شهری زیر بارون خیسه
هاهاهاها
خنده‌های شیطانی
رشتتو بزن تجربی انسانی
دو دوتا ریاضی
بازوهات فنی
تمام نظم و بکن با سؤالات درگیر
مردم احمق که عقل دارن تو شجاعی نه؟
احمق تویی
عاقل چسبید به صندلیش بست کمربند و
هر موقع ترسید
بخاری بخار کرد
از توی اگزوز لای عاشق و معشوق شد نفر سوم
به بشقاب شام گفت میل ندارم ولی وقتی کیک و بیارن
شیکمش پر
ولی تو پیرهنت خورد از خون تو دماغت
از اون درد لاعلاجت
یه جیبه تو جیبتو یه آدم دیگه
امشبم طلا می‌خره واس زن پیرش

[دیگرد]
آمار موزاییکای شهرو داره بهتر از
جنده‌هایی که دوس دارن لباساشو بکنن
بسترش یه صندلی شیکسته‌اس
قرعه می‌کشه از هوا جایزه بده به سینه‌ش
بازدم دم
تو هر ثانیه یه فکر شوم
حیاتش بی‌فلسفه‌س
آب می‌ده از چشمه‌ش به باغچه‌های یخ زده‌ش
تو میدون دیدشه و گم می‌شه وسیله‌ش
راه و چاره تنگه صداش وق وق بی‌صاحاب
قضیه‌ی میزان عشق می‌شه یه مبحث علمی
اون از هر چی عدده بدش میاد
دردونه‌ی آخریتو ببر یه جای خوب
بگو هر چی که می‌خواد بخوره
به حساب من، باشه به حساب من
همه تنهاییات سکوت این شهر مریض لعنتی
به حساب من
گردن من سنگینه از فشار یه خط جوهر
گناه زندونای شهر
به گردن من
تو عاشق مست شدنی
هر چقدر که می‌خوای سر بکش
تلخیاش و بزار واس دهن من
برو هرچقدر که می‌خوای بخند از ته دلت
اشکای مونده تو مشکات واس چشای من
تو آزادی هر چیزی که می‌خواد دلت بگو
همه اجبار و خفقان به صدای من
 
بالا