اعترافگاه!

fitmal

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
812
امتیاز
3,333
نام مرکز سمپاد
farzanegan 2
شهر
کرمان (1 ر) - تهران (بقیه)
مدال المپیاد
یه سری مرحله 1 :-" 1 مرحله 2 :-"
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک پارسال ب عنوان هدیه روز مادر یه هفته بچه خوبی بودم!!! مامانم خیلی خوش حال شد
 

lady star

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
278
امتیاز
3,761
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تبریز
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی اسم متین دو حنجره رو شنیدم با خودم گفتم یا خــــــــــــــــــــــــدا!!!!چجوری میشه یکی دو تا حنجره داشته باشه؟؟ :D :-" ;;)
خلاصه اینکه تا یه مدت اینجانب فکر میکردم این بنده خدا دو تا حنجره داره!! :D :))
 

ویونا

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
13
امتیاز
22
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه1
شهر
کرمان
مدال المپیاد
ن بابا درستو بخون چه کاریه
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ی بار سر کلاس دینی چون منگاهی از سر تنبلی ی هفته بار نماز میخونم خانوم گف تشهدو بخون من با اذان قسمت محمدا عبدهو و...قاطی کردم گفتم من هول شدم(دوم راهنمایی)حالا معلمم شاگرد بابام تو دانشگاه تود و بابای من استاده معارف(ی چیزایی تو مایه های دینی)ش بوده X_X
 

melika...

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
273
امتیاز
1,884
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
اراک
مدال المپیاد
المپیاد کانگورو
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو پستای سوتی بعضی وقتا فقط اونایی که لایکاش زیاده رو میخونم :-"
امیدوارم کسی از اعترافم ناراحت نشه :D
 

sana.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
432
امتیاز
2,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
شريف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم هر وقت اسم تاپيك"بچه هاي سايت رو بكشيد"رو ميخونم، اشتباه ميخونمش و ميگم"bachehaie site ra bokoshid"
حتي الان كه داشتم تايپش ميكردم هم همين طوري خوندمش :D
 

m@h$en

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
74
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
اونم واستا فعلا!!
دانشگاه
انشاالله تهران
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حالا دو بار جای دکمه های کیبرد کلاس کامپیوترمونو عوض کردم!
همین کارم باعث شد که:یکی از بچه هامون نتونه امتحان بده,و در نتیجه تکه تکه شدن کیبرد!
باید معلم کامپیوترمونو میدیدین! X-( X-( X-(
 

Aramesh_Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
8,245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا (ع)
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنمم بچه که بودم ، وقتی کارتون تارزان میدیم ، هر وقت به بزرگیه تارزان می رسید گریه میکردم :))
 

spider girl

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
665
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
بندرعباس
دانشگاه
هرمزگان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم منم از جلو مدرسه دخترونه رد ميشم نميتونم به سمتشون نگاه نكنم! ;;)
 

♣ Golbarg ♣

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
109
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
آمل
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی داداشم 3 سالش بود وقتی سک سکه میکرد میذاشتمش کنار دیوار ... هیک کلش میخورد به دیوار ... من ظالم میخندیدم ...
اعتراف میکنم هر وقت مامان و بابام از دست داداشم عصبانین منم هرچی آتو دارم رو میکنم میشم آتیش بیار معرکه بعد داداشمو اینجوری نگاه میکنم :> ;;)
اعتراف میکنم بعضی وقتا به این فکرمیکنم اگه سرطان بگیرم موهام بریزه همه دوستا و فامیلا واسم گریه کنن یه لبخند محزون میزنم میگم همتونو دوست دارم ... مرگ به من نزدیکه ولی امید دارم به زنده بودنم ... بعد میشینم واسه این فکرام نیم ساعت گریه میکنم ...
اعتراف میکنم آدامس خرسی بهم آرامش میده ...
اعتراف میکنم بیشترین گریه رو سر کشته شدن هموسو تو جومونگ کردم ...
 

jh.hamideh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
2,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
B!N@b
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

بچه که بودم همیشه دوست داشتم مامانم موهامو مثل موهای دیانا(دوست آنشرلی) ببنده... 8->
با این حال هیچوقت نبست :(
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : اعترافگاه !

در راستای پست بالا اعتراف میکنم همیشه دوست داشتم موهام قرمز بود. 8->
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

دوستان آيا احساس ميكنين اينجا بايد بيان درد دل بنويسين؟ :|
+ اعتراف ميكنم وقتي يكي از تاپيكاي خلاقيتو رو ارسالاي آخر ميبينم ميرم ميخونم حتما! :-"
+اعتراف مكينم اون بالاييرو نوشتم تا پستم اسپم نباشه هدف اصلي اون جمله ي اولم بود!

پي اس: اعتراف ميكنم وقتي اين پستو ميدادم احساس ميكردم انجمنه خلاقيته اينجا! :-" :)) :D
 

SR

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
604
امتیاز
1,158
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
00
مدال المپیاد
درست نخوندم به جایی نرسیدم
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از اینکه اینقدر این پست لایک خورده شگفت زده شدم!
از اون بیشتر اینکه همش دخترا ورداشتن لایکش کردن!!!
بگذریم
اعتراف میکنم وقتی بیرون میرم سعی میکنم عینک آفتابی بزنم که راحت تو چشم مردم نگاه کنم و اونا نفهمن در غیر این صورت همش سر به زیرم و برای همین یه سری مشکلات برای گردنم درست شده که کله ام راحت صاف نمیشه و به صورت دیفالت رو به پایینه!

اعتراف میکنم این یکی دو سال که شبا درست نمیخوابم زیر چشم هام معمولا سیاه بوده این مشکلو گاهی تو دبستان داشتم
اون موقع یکی از بچه ها با لحن جدی بهم گفت قیافت خیلی خوب شده ببینم سایه چشمی چیزی زدی اینقدر قشنگ شدی؟! :))
نکته اخلاقی:شبا زود بخوابید مخصوصا شما پسرا! :|
 

angel25

کاربر فعال
ارسال‌ها
73
امتیاز
597
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که یه بار (یک بار از اون صدهزار بار!!!!) رفته بودیم با دوستام برایه حضور و غیاب...وقتی دفتر حضور غیاب رو میبریم سر کلاسها که معلم ها امضا کنن یکی از بچه ها میره داخل بقیه پشت در کلاس منتظرش می ایستن...ما هم که خیلی بچه های مثبتی هستیم و اصلا مرض نداریم و کاملا مخالف مردم ازاری هستیم :D درکلاس رو رویه بچه ای که میره داخل میبندیم!!و دستگیره رو محکم از پشت میگیریم که نتونه بیاد بیرون و ضایع بشه!! :-"خلاصه...یکبار من در رو محکم گرفته بودم و دیدم یه نفر داره تلاش میکنه بازش کنه اما نمیتونه.همون موقع یکی از دوستام از تو راهرو رد میشد گفت ایول اگه در رو روی فلانی گرفتی پس یه 5 دقیقه دیگه هم بگیر که همون موقع در نیم باز شد و مشاهده نمودیم که بجای دوستمون ،معلم ادبیات پشت دره و میخواسته بره بیرون که ما در رو گرفته بودیم!!!!ماهم که جاخورده بودیم باسرعت نور فرار کردیم و این عبرت نشد که دیگه ازین کارا نکنیم بلکه نه تنها به شما دوستان پیشنهاد میدم انجام بدین (خیلی حال میده)بلکه برا خودمونم مثه عادت شده!!!
 

...............

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
4,015
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی اعصابم خورده,کلا یه کارایی میکنم که همه اعصابشون بریزه به هم!! X-(
اعتراف میکنم روزایی که خوش میگذره,شبش باید یه اتفاقی بیافته که گند زده بشه بهش!!
اعتراف میکنم وقتی این روز نزدیک میشه(با توجه به بانگم) فاطمه ی خوش اخلاق و کلا خیلی با آرامش,تبدیل میشه به یک موجود عصبی فرا زمینی!!
به بزرگی خودتون ببخشین کسایی که باهاشون بد رفتار کردم این چند روزه!!
 

swz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
903
امتیاز
10,065
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم تا همین ده‌دقیقه پیش عایشه (همسر پیامبر) رو عاشیه می خوندم :D
الان داشتم تاریخمونُ دوره می کردم یکم دقت نمودم ;;)
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم که تا سن 6 سالگی فکر میکنم که.... عه....عه... محتویات دماغم رو میخوردم ^#^


شست پامم از بدو تولد تا مدت مدیدی میخوردم :-"
 

Niloofar.z

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
444
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بوشهر
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همچنان نمیدونم پست اول صفحه . آخر صفحه کدومن!!!!! X_X X_X :-[ :-" :-" :D
خو چیه؟!؟!؟ :D
 

jh.hamideh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
2,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
B!N@b
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

دقیقا پست بالایی رو منم صدق میکنه !!
اما من همیشه میام اخرین صفحه ها رو میخونم :-"
 
بالا