اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم که هنوزه child رو «چیلد» میخونم. دست خودمم نیست! :D دوس ندارم بگم «چایلد» !
 
پاسخ : اعترافگاه !

این که چیزی نیس تلفظ چانگه به جای چنج
چرکتر به جای کرکتر
کامفورتبل به جای کامفتبل
کمرا با فتحه در حرف اول :D
اخه اینا سوتین! بعد خیلی بده تیچر بگه:یه بار دیگه بگو جون من بیس نمره فعالیت کلاسی رو بهت میدم :-w
مسخره داره عاخه :-w
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم اون اوایل وقتی می خواستم پست حرف بزن بدم اول تعداد ارسالای صفحه آخر رو نگاه می کردم و پستا رو میشمردم تا یه وقت پست من آخر صفحه نیفته :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که تا حالا یه بارم نشده برم حموم و وقتی موهام رو شامپو میزنم شامپو نره توی چشمم! اصلا یه معضلیه این سوزش چشم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

در راستای بالایی باید اعتراف کنم هنوز هم وقتی میرم حموم و شامپو میزنم و چشمام رو میبندم فکر میکنم؛ الان مثلاً یه جن یا یه ومپایرِ زامبی مانند فیس تو فیس م وایساده و با اون فیسِ کریح خندانش میخواد یه بلایی سرم بیاره و میترسم و چشمام رو باز میکنم و هر دفعه هم کف میره تو چشمم. :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

نمی دونم اینو گفتم یانه ولی اعتراف مکنم من کوچیک که بودم فکرمیکردم اگر هسته میوه ای رو بوری از دلت درخت در میاد!!!!!!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

من همين جا اعلام ميكنم ب عنوان ي المپ فيزيكى از دو گروه خيلى مى ترسم :-"
المپ زيستيا و كامپيوترها !
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف مي كنم
وقتي دندون هاي شيري ام مي افتاد جمعشون مي كردم
كه ببرم خونه مامان بزرگم توي باغچه خاك كنم كه درخت دندون سبز بشه :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

مـن بـه شخـصه اعـتراف میکـنم تـا چند وقت پـیش فـک میکـردم سـال 94ایـم :|

بعد تـازه مثلـن سرچ میکـردم اهنگـای سـال 94 چیزی نمیـافتم استـدلالم این بود کـ خـواننـده هـا خـستن :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم
تا قبل از این که تو علوم دبستان حواس 5گانه رو بخونیم فکر میکردم:
بینایی مربوط به بینی و چشایی مربوط به چشمه!
در ذهنِ پاک و کودکانه ام: بینایی=بویایی و چشایی=بینایی بود
:-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم عاشق صحبت کردن مدیرمونم :D
مدیر : با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دختر های باهوش 8-^
خفه خون بگیر خانم 8-|
 
پاسخ : اعترافگاه !

+اعتراف می کنم وقتی رفتم تو سایت کانون و رتبه های زیر ده کنکور سراسری رو دیدم با مفهوم واقعی علی جهانگیری آشنا شدم :D
++اعتراف می کنم زبان فارسی خرترین درس دنیاس :-w
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم فکر میکردم کریسمس اولین روز سال جدید میلادیه :))

هم ارز عید نوروز که اولین روز سال جدید شمسیه :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم زد بازی رو ضد بازی مینوشتم :-"
+ http://fa.m.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D9%85%D8%B3
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین یه ماه پیش فکر میکردم حیوانات وحشی اونایی‌ان که به آدم حمله میکنن و ادم میخورن و اینا. :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از The Merovingian :
اعتراف میکنم هنوزم که هنوزه child رو «چیلد» میخونم. دست خودمم نیست! :D دوس ندارم بگم «چایلد» !
اعتراف میکنم کهpictureرو تو دلم "پیستوری" میگم ولی جلوی معلم درست میگم

اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم قران مجید با قران کریم فرق داره.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یکی از بزرگ ترین شکستای زندگیمو زمانی خوردم که معنی قدیم اسممو فهمیدم :-" :)) :|

پ.ن: اسمم که خب رعنا ست ،اما معنیشو نمیگم خودتون برید پیدا کنین :-" :-" :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم "طاووس قشنگ"یک فحش زشت محسوب میشه وبه خیلیا میگفتمش... 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

عاغا ما امتحان شیمی داشتیم،اومدم اسممو بنویسم............
نوشتم جرم مولی............ :)) :)) :)) :)) :)) :))
 
Back
بالا