اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم امروز که برای اولین بار رفتم آمون قلم چی بدم ...
وقت کم آوردم تیزهوشان رو تا نصف زدم :(( :(( :(( :(( :((
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه سری ادم تو لیست فرندام هس که به درد نمیخورن...اصلا اسمشونم نمیدونم...

حالا بخوام یکیشو پاک کنم،میشه همون قضیه ی مرگ و زندگی و .............

:| :| :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم کلی زور میزدم ک حسارو از هم تفکیک کنم و بتونم تشخیص بدم ک "چشایی" ماله چشم نیست :-"
یا حتی "بینایی" مال بینی نیست :-"

نگین ک شما از اول میتونستین اینارو از هم تشخیص بدین!
جدا سخت بود

#دو نقطه_دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه این برگهای تبلیغاتیو میگرفتم واسه این که از صفحه پشتشون که سفیده برا چک نویس استفاده کنم :D :D (چه بچه ی خلاقی بودم من :D ) به دوستامم پیشنهاد میکردم تازه!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ,
بچه ک بودم،رفتیم شمال,جلوی ویلامون ی بسته سیگار کامل باز نشده پیدا کردم,از اونجایی که از سیگار متنفر بودم,بازش کردم و همه ی سیگارارو تیکه تیکه کردم و ریختم تو درختای دورو بر :))
تا چن ساعت بیرون نیومدم, هی پشت پنجره کشیک میکشیدم ک کسی نیاد منو بخاطر بسته ی سیگارش بکشه =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بقیه رو بهونه کردم و خودمم کرم داشتم البته این اصن ب این معنی نیس ک واقعی باشه اون حرف ک ابدا نیست ولی اعتراف میکنم برای اون کار بی میلم نبودم: )))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ازین که بقیه اخلاقشون کاملا مثل من باشه و همونجوری که من با اونا برخورد میکنم با من برخورد کنن خیلی میترسم :-" (تنوع دوس دارم :D)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یبار داداشم داش از رو پام میپرید پامو آوردم بالا عمدی با صورت نقش زمین شد
تا الآن که الآنه گردن نگرفتم
شما هم جایی نگید :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا ی مدت بعد از خوندن هری پاتر 6,چایی یا هر چیه دیگه رو چند دور راست گرد میزدم,یهو عوضش میکردم:)))
هری پاتر در اولین جلسه اسلاکهورن:""
هنوزم همینطوریه :|

اعتراف میکنم بچه های بدشانسو ک میخوندم,فک میکردم همش واقعیه:))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا دوسال پیش فک میکردم همه ماشینا دیفرانسیل عقب باشن و اصلا دیفرانسیل جلو نداریم! :|

جا داره اعتراف کنم تا پونزده سالگی هم فکر میکردم قلب با هر زنش کل خون رو میفرسته و موقع استراحت کلشو برمیگردونه و اصلا به این فکر نمیکردم که اینجوری هی باید رگا پر و خالی شن آی کیو :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کاربرایی که تو تاپیک "پیشنهاد آهنگ" هستن رو به چشم "شاخ و باکلاس" نگاشون میکنم. خیلی خارجی‌عن. اصن حس عجیبی دارم. :>
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا قبل از این که عکسای یکی از دوستامو تو اینستا ببینم، متوجه نشده بودم که رنگ چشماش یه جور خاصیه :D ( تو یکی از عکساش خیلی واضح تر بود این مسئله :-" )
نمی دونم دقیقا چه اسمی میشه گذاشت رو این مدل رنگ چشما :-" ولی هر چی که هس خیلی خوشگله ;;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

چن دقیقه پیش عطسه کردم
به خودم گفتم عافیت
نزدیک بود جوابم بدم سلامت باشید =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین چند لحظه پیش فکر میکردم"پادکست"،ی چیزیه مخصوص سمپادیا=))
فک میکردم ب معنیه "بازیگران سمپادیا" هست=))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه قاطی می‌کنم که تلفظ Mrs میس هست یا میس ایز ( و همین طور تلفظ Ms رو!) به اضافه ی اینکه نمی دونم Mrs برای دوشیزه اس یا خانم و بالعکس برای Ms
:D :D
تازه میخوام IELTS هم بگیرم خیر سرم :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از آشپزی کردن زیاد خوشم نمیاد چون دردسر زیاد داره...
اما استثنا هم داره ها...
میدونی چیه؟
نمیدونی؟
الان بهت میگم...

فقط موقع درست کردن سالاد الویه سروکله ی من پیدا میشه...!!!
مدیون منید فکر کنید بخاطر ناخونک زدن حین درست کردنه!!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که از ساعت 11شب آناتومیو جلوم گذاشتم ولی تا الان به یه کاری مشغول میشمو میگم از ساعت بعد شروع میکنم :|
ساعت 4صبح صدای مرا از همدان گوشه ی اتاقم روبرو کتاب زیر پتو میشنوید :)) :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم ساعت ده کلاس دارم :-"


پ.ن: به ساعت ارسال پست نگاه کن :-"
[size=8pt]سرکلاسم نیستم[/size]
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه یه پست رو اول ارسال میکنم , بعد از روش میخونم تا اگه اشتباه تایپی داشت درستش کنم "-:
توی اس دادن و پی ام و پ.خ و.. هم همین عادتو دارم "-:
 
Back
بالا