اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم برای اولین بار در زندگی به خودکشی فکر کردم.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از سال سوم دبستان که تونستم عین امضاهای مامان و بابام رو جعل کنم دیگه درس نخوندم و خودم پای برگه های امتحانمو امضا میکردم ک همین کار رو هم برای خواهر کوچیکترم انجام دادم که الان به خاطر درس نخوندنش حسابی پشیمونم
خواهرم معذرت میخوام که باعث این اتفاق شدم و استعدادت که بیشتر از من بود رو دارم حروم میکنم
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از ZDM :
اعتراف میکنم جناب مطهری برای اولین بار پستمو لایک کرد خوشحال شدم :)) :)) :)) :)) :))
منم منم 8-^
من با اولین لایک آقای مطهری،اولین پ.خ ـشون و لایک امیررضا کرامتی خ ذوق کردم :))
و از این صداهای ذوق خرکی هم درآوردم حتی :-" :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

من یه طوری بودم که اسما رو یه جوری تلفظ میکردم [nb]به عمد البته :-"[/nb]بعد به علیرضا میگفتم علی ضیا!! [nb]و یا حتی علی سیا :))[/nb]
و اعتراف میکنم که فکر میکردم علی ضیا،همونی که مجری ـه :) اسمش علیرضائه و فامیلی هم نداره :| تو تلویزیون خودمونی صداش میزنن و به جای علیرضا ی خالی بهش میگن علی ضیا :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از پوکر فیس توکلی :| :
اعتراف میکنم جناب مطهری برای اولین بار پستمو لایک کرد خوشحال شدم :)) :)) :)) :)) :))
7
وقتی اولین بار جناب آقای مطهری پستم رو لایک کرد و حتی زمانی که تو پ.خ بحث کردیم هنوز نمیدونستم کیه
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اینکه میگن میخوان برای تحصیل در خارج از کشور اپلای بگیرن نمیدونم دقیقن یعنی چی
اعتراف میکنم این پرش پایین انجمنو تا به امروز اصن سمتش نرفته بودم
اعتراف میکنم تا یه مدت نمیدونستم رض و بیگرز دو تا شخصیت جدان
اعتراف میکنم نمیدونستم این پول پیش اجاره یا رهن که میگیرن بعد از پایان قراداد پس میدن
اعتراف میکنم موقعی که بنگر سپاهان بودم همش فک میکردم گزارشگر داره میگه محسن ولگرد :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خیلی پ.خ هامو یادم میره جواب بدم X_X :D
اعتراف میکنم شده ک یه سری پ.خ رو اصن ندیدم X_X :D بعدن ک برگشتم دیدم عع چقدر غریبه این من تا حالا نخونده بودم :o

خلاصه ک ج ندادم ب دل نگیرین یاداوری کنین #-o :D#گیج
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تاریخ تولدم رو به شمسی نوشته بودم دقت نکرده بودم میلادیه :D :D :D :))

سنم رو زده بود 639 سال :)) ;) :D 8-^

نکته ی جالب ترش این بود که طبق اون تاریخ امروز تولدمه :D

ممنون از کسایی که تولدم اشتباهیمو تبریک گفتن اونم تولد 639 سالگیم :D ;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم خیلی هول شدم اولین پستم رو می خوام بذارم :-ss :-ss
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از :D و :)) خیلی استفاده میکنم امّا در واقعیت چهره ام خیلی عادی هست و هیچ حالت خاصی نداره.
 
پاسخ : اعترافگاه !

تو خونه ما یه قانون هست که باید اب خوردیم لیوانشو بشوریم بعد بزاریم سر جاش
اعتراف میکنم از تنبلی صبر میکنم اشپز خونه خالی شه بهد میرم بادست از ابسرد کنه یخچال اب میخورم
خیلیم خوب خیلیم عالی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم فک می کردم دهقان خلافکار و reihan9894 خواهر برادرن :D :D :D

از بس که دل میدن قلوه میگیرن :-"

کو حیا...

:-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین یه سال پیش،فک میکردم " دهقان خلافکار " یه سال از ماها بزرگتره...

#خو آخه من چیکار کنم که اون خودشو بزرگ نشون میداد و آدم منطقی و ریش سفید بازی درمیاورد... :-"
+نصیحتم میکرد حالا... :-"

پ.ن: عاقا من بعدا این پست قبلی رو دیدم...
شوکه شدم واقعیتا...آخه من کجا.......................... :-s
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که توراه خونمون ی تعمیرگاه بود که تو تابلوی سر مغازه نوشته بود "انژکتوری"
من اینو از زمانی که یادم میاد تا دوسال پیش اینطوری تلفظ میکردم
ANJ-Kotory

بعدا فهمیدم که بعله :)) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم كه من،رضا،با19سال سن ،تابحال هيچ بازي كامپيوتري وپلي استيشن و.... انجام ندادم.
بازي گوشي هم درحدماربازي گوشياي نوكياي كلاسيك،اونم درپنج شيش سالگي انجام دادم ولاغير.


پ.ن: چندروزديگه بايدبرم دانشگاه ميگن بازي فوتبالو بلد نباشي كلات پس معركست!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم رشته كودكياري رو ميخوندم كود كياري :))
بعد يبار بلند تو جمع گفتم كود كياري چه رشته ايه
ازون وخت من ادم قبلي نشدم ديگه =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم به حدی از مجید دستش درازه میترسیدم که وقتی پخش میشد ، تا دو شبانه روز فلج میشدم :)) :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که دو نیم ساله که یه خط کوچیک رو بدنه لپ تاپ خواهرم افتاده(تقصیر من بوده،خورد به یه جایی اونطوری شد) X_X البته زیاد معلوم نیس،هنوز بهش نگفتم،شانس اوردم رنگش مشکی ماته معلوم نمیشه :Dچون هرز گاهی اگه ببینم مشخص میشه با ماژیک درسش میکنم :)) =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو ده سالگی شدیدا عاشق همکلاسی دبستانم بودم :-"
زنگ تفریحا می نشستم یه گوشه و بازی کردنش با "رقیبان" رو تماشا میکردم :( :D
 
Back
بالا