اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دخترا بعضی از اخلاقاشون دیوانه کنندس...
ولی پسرا دیگه اخلاق مخلاق نیس خودشون دیوانه کنندن :-w X-(
 
پاسخ : اعترافگاه !

بنده اعتراف میکنم وقتی برای اولین بار اسم gmail رو شنیدم وقتی که دوستم آدرس میلش رو میگفت اینجوری نوشتم:
mina*******@jmail.com
ینی به صورت j mail نوشتم و تا مدتها هم فک میکردم که jmailدرسته
:-" :-" :دی :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یبار که از سرویس مدرسمون جا مونده بودم چون تحت تاثیر این فیلمای قهرمان بازی بودم نیم ساعت دنبال سرویس دویدم :-"
آخرشم بهش نرسیدم :-[

تحته تاثیررررررررره 8-}
 
پاسخ :رفع شبهات زندگی

اعتراف میکنم تا 8-7 ماه پیش فک میکردم سرکار عرفان نظرآهاری مَرده ;D
تقصیر من چیه :-??
:-? بار علمی اعترافگاه از هرجای دیگه که فکرشو بکنی بیشتره
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميکنم براي تخليه عصبي وسط دششويي ميشينم دستمال کاغذي آتيش ميزنم!آروم ميشم انقد!آخيش!:دي
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مکنم هنوز تا روز یه بسته کبریت رو دونه دونه به طور کامل آتیش نزنم روزم شب نمیشه!!

اعتراف میکنم تا حالا انقد که کبریت خریدم هیچی دیگه نخریدم حتی..!!!!

اعتراف میکنم معتاد ساکر شدم!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا اول دبیرستان نمیدونستم b.fچیه
+
اعتراف میکنم تا دیروز نمیدونستم f.bچیه فکر میکردم همونb.fجابجا نوشته :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار شب تا صبح که خواب بودم آدامس رو تو دهانم نگه داشتم! ;D ;D
تقصیر من چیه!؟ خوب داداشم بم شب قبلش تو دهنش نگه داشته منم فکر کردم راس میگه خاستم کم نیارم! بعد فهمیدم دروغ گفته! اون دو تا آدامس متفاوت خورده نگه نداشته بود که! خرم کرد در این حد
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اونسری که معلم شیمی گفت بچه ها سر کلاس رمان میخونن من بودم داشتم رمان میخوندم!!!!


اعتراف میکنم دیروز خیلی دوست داشتم اون کسی که بهم زنگ زده بود جای مامانم اونی بود که بچه ها فکر میکردن
اگه بود بخدا تا ته لیوانه سر میکشیدم
 
پاسخ : اعترافگاه !

+ اعتراف میکنم هر وقت کار مهمی برام پیش اومده و همونجا در حال اس بازی با کسی بودم به طرف گفتم شارژ ندارم در حالی که داشتم :-"

یکی از همون افراد هم ضهرا بوده X_X


+ اعتراف میکنم الان که دیدم محدثه تو بانگم نظر گذاشته خیلی تعجب کردم ;;)


+ اعتراف میکنم کسی که به بچه های کلاس پیشنهاد داد از دیوار مدرسه برن بالا من بودم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر وخ کامپیوترُ روشن میکنم دیگه خاموش کردنش با خداس ..

اعتراف میکنم اگه صد روز هم به ما وخ بدن واسه یه کاری، باز ما میذاریم دیقه نود ..
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم عاشق بچه ها هستم و به شدت بچه نديده!
اعتراف ميكنم تا حالا چند نفر بم گفتن خيلي بي احساسم
اعتراف ميكنم يه مدت دور از چشم مامانم تو طبقه پايين خونه مون كه خالي بود خرگوش نگه ميداشتم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی یه چیزی رو بد یاد میگیرم یه نوع رمز یا همچین چیزی براش میزارم ،واسه همین کتاب پیامبر که از زین العابدین رهنما است رو

که حفظ نمیشدم گفتم رهنما یعنی هدایت پیامبرهم که هدایت میکرده پس کتاب "پیامبر" از رهنماست اما سر جلسه امتحان ادبیات نمیدونم چطور

شد که وقتی کتاب "پیامبر" رو دیدم نوشتم از آقای هدایته!!!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟ :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم پای دوستمو 2 دبستان من شکستم اما وقتی ناظم اومد زدم زیر گریه گفتم چون دوستم پاش داغون شده دارم گریه میکنم در صورتی که از ترس بود!!! X_X
اعتراف میکنم خواهرمو که نمتونس حرف بزنه رو گذاشتم رو یه سیم برق مشکل دار که ببینم واقعا موهاش سیخ میشه یا نه!!! خوب شد مامانم فهمید وگرنه... :-ss
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کلی از عضویتم گذشت بعد فهمیدم مثلا تو گفت و شنود اجتماعی کسایی که شاخ علوم اجتماعی نیستن هم میتونن پست بدن ، برا رفتن تو انجمن تاریخ حتما نباید مورخ شاخ بود و اینا و کلا سمپادیا فروم تخصصی نیست ;D :-"

اعتراف میکنم یه بار یه پوسته رایگان وردپرس رو 25 تومن به یکی فروختم :-" X_X
 
Back
بالا